گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Sunday, December 13, 2009

پرچمدار «کاوه» درگذشت

پرچمدار «کاوه» درگذشت

 

دکتر محمد عاصمی، بنیانگذار مجله‌ی کاوه در مونیخ، پس از یک دوره‌ی کوتاه بیماری سرطان، بامداد روز شنبه (۱۲ دسامبر، ۲۱ آذر ماه) در میهن دوم خود مونیخ درگذشت.

 

نام دکتر عاصمی با کاوه عجین شده است، اما سابقه‌ی فرهنگی او به سال‌ها پیش از انتشار کاوه باز می‌گردد. سال‌هائی که با نام مستعار "شرنگ" شعر می‌گفت، و با آن دکلمه‌ی زیبا که در مکتب عبدالحسین نوشین فرا گرفته بود، گوی سبقت را از همه‌ی شاعران آن زمان ربوده بود.

 

اشک هنرپیشه، نه تنها در محافل حزبی او را به اوج شهرت رساند، که سال‌های سال در محافل ادبی ایران زبان به زبان می‌گشت. دست‌اندرکاران تئاتر سرگذشت دلقک هنرپیشه را که زمان اجرای برنامه، به او خبر مرگ کودکش را می‌دهند، دستمایه‌ی برنامه‌های هنری خود کردند.

 

کودک من مرد/ بازی نیست ، بازی نیست 

 

تماشاگران اما حرف‌های دلقک را باور نمی‌کنند. خبر مرگ کودک را هم بازی تصور می‌کنند.

 

زبانش آتش افروز است/گرمی می‌دهد/ جان می‌دهد/ شوری در نهان دارد، باید او را غرق در گل کرد

 

عاصمی همین سوژه را سال‌ها بعد یعنی درست پنج سال پیش، در نخستین صفحه‌ی  کاوه به گونه‌ی دیگری بیان کرد: «بلبل روزی ناخوش شد و نتوانست بخواند. گنجشگ‌ها گفتند: ناخوش نیست، از تنبلی است که نمی‌خواند. بلبل آزرده خاطر از این ناباوری، آخرین نیروهای خود را به آوازش داد و چهچه زد. بلبل با آخرین سرود، بر زمین افتاد و مرد. گنجشک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها گفتند: عجب! تا این حد ناخوش بود، پس چرا آنقدر چهچه سر داد.»

 

عاصمی آخرین چهچه خود را در کاوه‌ی  شماره‌ی خزان سر داد: ایران ملک طلق کسی نیست! ایران سرزمین بیرونی‌ها، خوارزمی‌ها، خیام‌ها، احمد کسروی‌ها، علی اکبر سعیدی سیرجانی‌ها، مظاهر بی تردید شرف و بزرگواری انسانی و ده‌ها چون آنان است.

 

او در این سال‌های واپسین بازگشتی دوباره به شرنگ کرده بود و مقالاتی را که این جا و آن جا می‌نوشت و با همین نام امضا می‌کرد.

 

محمد عاصمی سخن آخر را در چهل و ششمین شماره‌ی کاوه گفته بود: چهل و شش سال در واقع نیم بیشتری از زندگانی من است که در راه مبارزه با تیرگی‌های جهل و خرافات و رهایی وطنم از سیاهی‌ها و تباهی‌ها گذشته است و حتا در این دوران کهنسالی نیز امید خود را نسبت به آینده‌ی درخشان ایران از دست نداده‌ام و می‌دانم این شام صبح گردد و این شب سحر شود.

 

جامعه فرهنگی ایران در سوگ از دست دادن پرچمدار کاوه است.

No comments:

آرشیو مطالب