. من از اصول موسیقی هیچ نمی دانم
(با اهالی موسیقی هم حشرو نشری نداشته ام که چیزی بیاموزم (متاسفانه
فقط شنونده موسیقی بوده ام ؛ بیشتر در نوجوانی و جوانی ام . ه
این مقدمه راگفتم که بدانبد با چه کسی طرف هستید ! ه
*
چندی پیش آقای کاظمیان ( این بزرگ منش باسخاوت مثل باران ) تصنیف های قدیمی دلنشین شماره 2 را برای دوستان ارسال کردند . ه
اولین تصنیف این بسته را الهه می خواند با سوزی دلنشین : ه
خدایا بردلم دردی نشسته زغم بر چهره ام گردی نشسته
بعـد ارکستر شروع به نواختن می کند . ه
چیزی که می خواهم بگویم نوای ضرب است درمیان اجرای ارکستر ، با آن ریتم فوق العاده سنگین و ریز ( لابد کار حسین تهرانی )ه
. این نوای ضرب که انگار از دوردست ها می آید ، به نظرم به طور شگفت انگیزی باشکوه و شوق برانگیز است
آیا واقعا همین طور است ؟ یا این که من یه جورایی ... !؟
**
گاهی اوقات ، بعضی اصوات و یا بعضی مناظر ، انسان را یاد جایی می اندازد که اکنون یادش نمی آیدکه آنجـا کجا است . ه
No comments:
Post a Comment