گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Wednesday, October 20, 2010

در يتيم

درّ یتیم


ياد از شبي كه در برم آن ماهپاره بود

از اشك شوق دامن من پر ستاره بود


تنها نه چشم من به رخش بود كز افق

خورشيد هم به روي مهش در نظاره بود


بيگانه تا خبر نشود از حديث عشق

راز و نياز ما به نگاه و اشاره بود


بشكست شيشه ي دلم از غم كه جاي دل

در سينه ي بلوري او سنگ خاره بود


امشب ز رفتنش غم دل هست بي شمار

آن شب ز ديدنش نفسم در شماره بود


روزي كه من به غمزه ي ليلي شدم شكار

مجنون به شهر دلشدگان هيچكاره بود


فرهاد را چو خون دل از عشق شد نصيب

شيرين به مهد مام فلك شيرخواره بود


درماندگان عشق ز بيچارگي خوشند

ورنه به چشم عقل بسي راه چاره بود


درّ يتيم ازآن به صدف شد نهان صبا

كز جلوه پيش بي هنران آشكاره بود

 

www.ghazalfam.blogfa.com

علیرضا صبای تبریزی



No comments:

آرشیو مطالب