گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Tuesday, October 5, 2010

Re: جشن مهرگان

دوست صاحب ذوق و هنرمندم مهرگان مبارک باد.عشق بر سفره ی زندگیتان گسترده
باد.آرامش بر فکرتان سایه گستر باد.

On 4 اکتـ, 11:21, mohsen saeedpour <mohsan.saeedp...@gmail.com> wrote:
> ---------- Forwarded message ----------
> From: mohsen saeedpour <mohsan.saeedp...@gmail.com>
> Date: 2010/10/3
> Subject: جشن مهرگان
> To: friends-of-radio-golha@googlegroups.com
>
> 2
>
> [image: جشن مهرگان خجسته باد]**<http://www.aariaboom.com/content/view/563/69/>
>
> *مهر* روز از مهرماه برابر با *16* مهر در گاهشماری ایرانی
> ... می ستاییم مهر ِدارنده ی دشت های پهناور را،
> او که به همه ی سرزمین های ایرانی،
> خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می بخشد ...
>
> «اوستا - مهریَشت»
>
> «*جشن مهرگان*» که در گذشته آن را «*میتراکانا*» یا «*متراکانا*»(Metrakana) می
> نامیدند و در نخستین روز از پاییز برگزار می شد،
> [1]<http://www.aariaboom.com/content/view/563/69/#p1>پس
> از نوروز بزرگ ترین جشن ایرانی و هندی است در ستایش ایزد «میثرَه» یا «میترا» و
> بعدها «مهر» که از مهر روز آغاز شده تا رام روز به اندازه ی شش روز ادامه دارد.
>
> [image: سنگ نگاره ی میترا]
> سنگ نگاره ی میترا در نمرود داغ، آناتولی خاوری
> سده ی یکم پیش از میلاد
> عکس از : پژوهش های ایرانی <http://www.ghiasabadi.com/>
>
> «مهریشت <http://www.aariaboom.com/index.php?option=content&task=view&id=556
> نام بخش بزرگی در اوستا
> <http://www.aariaboom.com/content/blogsection/13/82/> است
> که در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت،
> دهمین یشت اوستا است و همچون فروردین یشت، از کهن ترین بخش های اوستا بشمار می
> آید. مهر یشت از نگاه اشاره های نجومی و باورهای کیهانی از مهم ترین و ناب ترین
> بخش های اوستا است و کهن ترین سند درباره ی آگاهی ایرانیان از کروی بودن زمین،
> بند 95 همین یشت می باشد. از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده
> شده از دوران ساسانیان، به جا مانده است.
>
> روز آغاز جشن مهرگان، «مهرگان همگانی» یا «مهرگان عامه» و روز انجام، «مهرگان
> ویژه» یا «مهرگان خاصه» نام دارد.
> همان طور که می دانیم در گاهشماری باستانی ایران، سال به دو پاره (فصل) بخش می
> شد، تابستان (هَمَ) هفت ماهه و زمستان (زَیَنَ) پنج ماهه، که جشن نوروز جشن
> آغاز تابستان بزرگ و مهرگان جشن آغاز زمستان بزرگ بود و از این رو این دو جشن
> با هم برابری می کرده اند.
>
> [image: برج رادکان]
> برج رادکان - برج رادک خواجه نصیر توسی
>
> آن چنان که *ابوریحان بیرونی* در «آثارالباقیه» از زبان «سلمان فارسی» آورده
> است :
>
> «... ما در عهد زرتشتی بودن می گفتیم، خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در
> نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند
> فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر ...»
>
> در برهان قاطع «*خلف تبریزی*» نیز درباره ی مهرگان می خوانیم :
>
> «نام روز شانزدهم از هر ماه و نام ماه هفتم از سال شمسی باشد و آن بودن آفتاب
> عالم تاب است در برج میزان که ابتدای فصل خزان است و نزد فارسیان بعد از جشن و
> عید نوروز که روز اول آمدن آفتاب است به برج حمل از این بزرگ تر جشنی نمی باشد
> و همچنان که نوروز را عامه و خاصه می باشد، مهرگان را نیز عامه و خاصه است و تا
> شش روز تعظیم این جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم و آن را مهرگان عامه خوانند و
> انتها روز بیست و یکم و آن را مهرگان خاصه (روز جشن مُغان یعنی آتش پرستاران)
> خوانند و عجمان گویند که خدایتعالی زمین را در این روز گسترانید و اجساد را در
> این روز محل و مقر ارواح گردانید ...»
>
> پیدایش مهرگان
>
> پیشینه ی جشن مهرگان به اندازه ی قدمت ايزدش، میترا است و تا آن جا که بن نوشت
> های موجود نشان می دهند، اين جشن دست کم از دوران فريدون پیشدادی آغاز شده است
> که *شاهنامه ی فردوسی* به روشنی به پیدایش اين جشن در دوران پادشاهی فريدون
> اشاره کرده است :
> فریدون چو شد بر جهان کامکار              ندانست جز خویشتن شهریار
> به رســم کیان تاج و تخت مهی               بیاراست  با  کاخ  شاهنشهی
> به  روز خجسته ســر مهر ماه                به  سر  بر نهاد آن کیانی کلاه
> زمانه بی اندوه گشـت از بدی                 گرفتند  هر  کــس ره  بـخردی
> دل  از  داوری هـا بپرداخـتـنـد                به آیین، یکی، جشن نو ساختند
> نـشـسـتـنـد  فرزانگان،  شادکام               گـرفتند هـر یک ز ياقوت، جام
> می روشن و چهره ی شاه نـَو                جهان  نو  ز  داد از سر ِماه نـَو
> بـفـرمـود  تا  آتش  افـروخـتـنـد               همه  عنبر  و  زعفران سوختند
> پـرسـتـیـدن مهرگان دیـن اوسـت              تن آسانی  و خوردن آیین اوست
> کنون  یادگارست  از و ماه مهر            به کوش و به رنج ایچ منمای چهر
>
> [image: به بند کشیدن ضحاک در دماوند به دست فریدون]
>
> ابوریحان بیرونی نیز می آورد :
>
> «... در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوه ی آهنگر شتافتند و فریدون به تخت شاهی
> نشست و ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد و مردمان را از گزند او برهانید ...»
>
> و تاریخ نگار دیگری به نام «*ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی*» که در
> سال 444 هجری کتاب «زین الاخبار» را نگاشته از جشن های ایران باستان بخشی را
> آورده است و درباره ی مهرگان می گوید :
>
> «این روز مهرگان باشد و نام روز و ماه همراهند و چنین گویند که اندر این روز
> آفریدون بر بیوراسب که او را ضحاک گویند، پیروز شد و او را اسیر کرد و او را
> بست و به دماوند برد و در آنجا وی را زندانی کرد. مهرگان بزرگ و برخی از مغان
> چنین گویند که این پیروزی فریدون بر بیوراسب، رام روز بوده است و زرتشت که مغان
> او را به پیامبری دارند، ایشان را فرموده است، بزرگ داشتن این روز و روز نوروز
> را.»
>
> گویا تاریخ نویسان، شاعران و نویسندگان هم پیمان گشته اند تا از پیدایش مهرگان
> گزارش های یکسانی ارایه دهند.
>
> «*اسدی توسی*» نیز در «گرشاسب نامه» از چرایی پیدایش مهرگان گزارش می دهد :
> فــریـدون  فــرخ  بـه  گـرز  نـبـرد              ز  ضـحـاک  تـازی  بـرآورد
> گرد
> چو در برج شاهین شد از خوشه مهر            نشست  او  به  شاهی  سر ماه مهر
>
> و باز هم «بیرونی» در «التفهیم» می نویسد :
>
> «... مهرگان شانزدهمین روز از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، آفریدون ظفر یافت
> بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس
> مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بُوَد ...»
>
> گزارش خلف تبریزی درباره ی پیدایش مهرگان نیز این چنین است :
>
> «... و در این روز ملایکه یاری و ممدکاری کاوه آهنگر کردند و فریدون در این روز
> بر تخت شاهی نشست و در این روز ضحاک را گرفته به کوه دماوند فرستاد که در بند
> کنند و مردمان به سبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام
> را مهر و محبت به رعایا به هم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است
> بنابراین بدین نام موسوم گشت ...»
>
> دکتر «*محمود روح الامینی*» به نقل از آثارالباقیه ی بیرونی می نویسد :
>
> «… و برخی مهرگان را بر نوروز برتری داده اند چنانکه پاییز را بر بهار برتری
> داده اند و تکیه گاه ایشان اینست که «اسکندر» از «ارسطو» پرسید که کدامیک از
> این دو فصل بهتر است ؟ ارسطو گفت پادشاها در بهار حشرات و هوام آغاز می کند که
> نشو یابند، و در پاییز آغاز ذهاب آن هاست، پس پاییز از بهار بهتر است...»
>
> و حتی بیرونی که به سخت کوشی و پرکاری نامدار است گویا بایسته ی خویش می داند
> که در مهرگان و نوروز بیاساید، آنگونه که «شهروزی» در مورد وی می گوید :
>
> «… دست و چشم و فکر او هیچ گاه از عمل بازنماند، مگر به روز نوروز و مهرگان.»
>
> در نظم و نثر پارسی از روزگاران گذشته، درباره ی جشن مهرگان گفت وگو و اشاره
> بسیار شده است. پس از ساسانیان، در آن روزگاران پر آشوب که نابسامانی و پریشانی
> در ایران گسترش پیدا کرده بود، باز هم ایرانیان آیین های گذشته و آدابشان را
> همچنان نگه می داشتند و هنگامی که فرصتی به دست می آوردند، این آداب و آیین ها
> به آشکاری و روشنی و فر و شکوه برگزار می شد و هنگامی که سخت گیری تازیان در
> این باره آغاز می شد، ایرانیان به گونه های پنهان آیین های خود را برگزار می
> کردند. سرانجام به انگیزه ی اهلیت این آیین ها، شایان نگرش بود و پذیرا شدن یا
> زیر همان عنوان ها و یا زیر سرپوش ها و عنوان هایی تازه مورد پذیرش و اقتباس
> تازیان یورشی و دشمنان ایران قرار می گرفت. از آن جمله است جشن مهرگان.
>
> «*رودکی*» درباره ی مهرگان چنین سروده است [2]
> <http://www.aariaboom.com/content/view/563/69/#p2>
> :
> ملکا  جشن  مهرگان  آمــــد          جشن  شاهان  و  خسروان  آمــد
> جز  به  جای  ملهم و خرگاه         بـــدل  بــاغ  و  بـــوسـتـان  آمـــد
> مورد برجای سوسن آمـــد بــاز       مــی  بر  جــای  ارغــوان  آمــــد
> تو جوانـمرد و دولت تو جـوان        مــی  بر  بخت  تــو جـوان  آمــد
>
> «*ابولفضل بیهقی*» نیز شرح جشن مهرگان را در که در روزگار مسعود غزنوی برگزار
> می شد در کتاب خود آورده است :
>
> «... و روز دوشنبه دو روز مانده از ماه رمضان به جشن مهرگان بنشست و چندان
> نثارها و هدیه ها و طرف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت و سوری
> صاحب دیوان بی اندازه چیزها فرستاده بود، نزدیک درش تا پیش آورد، همچنان
> نمایندگان بزرگان پیرامون چون خوارزمشاه آلتونتاش و امیر چغانیان و امیر گرگان
> و کشورهای قصدار، مکران و دیگران بسیار چیز آوردند و روزی با نام بگذشت.
> [3]<http://www.aariaboom.com/content/view/563/69/#p3>
>
> چگونگی برپایی جشن مهرگان در گذشته
>
> با نگاهی با آثار بجا مانده از بزرگان و دانشمندان و مورخانی چون فردوسی،
> بیرونی، اسدی توسی، کتزیاس، دوریس، استرابون، و همچنین آثار شاعرانی چون رودکی،
> فرخی، منوچهری دامغانی، ناصرخسرو، سعد سلمان و ... می توان به راحتی شیوه ی
> برگزاری جشن مهرگان در دوران پیشین را دریافت.
>
> «*کتزیاس*»(Katesias) یونانی، پزشک ویژه ی اردشیر دوم هخامنشی می نویسد :
>
> «... پادشاهان هخامنشی به هیچ گونه نباید مست شوند، مگر در روز جشن مهرگان که
> لباس های ارغوانی گرانبهایی می پوشند و همراه با مردم و دسته های نوازندگان و
> خنیاگران در باده پیمایی همگانی شرکت می جویند ...»
>
> این تنها روز در ایران هخامنشی بوده که مردم می توانستند در حضور پادشاهان به
> صورت همگانی باده گساری کنند.
>
> تاریخ نگار دیگری به نام «*دوریس*»(Duris) می نویسد :
>
> «... پادشاهان در این جشن پایکوبی و دست افشانی می کردند ...»
>
> بنا به گفته ی «*استرابون*»(Strabon) خشتره پاون (ساتراپ) ارمنستان، در جشن
> مهرگان بیست هزار کره اسب به رسم پیشکشی به دربار شاهنشاه هخامنشی گسیل می
> داشت.
>
> اردشیر پاپکان (بابکان) و خسرو انوشیروان در این روز تن پوش نو به مردم می
> بخشیدند.
>
> در این روز موبد موبدان خوانچه ای که در آن لیمو، شکر، نیلوفر، سیب، به، انار،
> و یک خوشه ی انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته بود، واج گویان (زمزمه کنان)
> نزد شاه می آورد. هفت مورد و هفت چیز دیگر که در خوانچه می گذاشتند، همان هفت
> چین [4]  <http://www.aariaboom.com/content/view/563/69/#p4>بود که جز تشریفات
> جشن نوروز و مهرگان به حساب می آید.
>
> ابوریحان بیرونی می گوید :
>
> «... گویند مهر، نام خورشید است و در چنین روزی پدیدار گشته، از این رو، نام
> مهرگان را به او نسبت داده اند. پادشاهان در این روز تاجی به شکل خورشید که در
> آن دایره ای مانند چرخ چسبیده بود بر سر می گذاشتند و می گویند که در این روز
> فریدون بر بیوراسپ (ضحاک ماردوش) دست یافت. چون در چنین روزی فرشتگان از آسمان
> به یاری فریدون پایین آمدند، لذا در جشن مهرگان به یاد آن روز، در سرای
> پادشاهان، مردی دلیر می گماشتند و بامدادان به آواز بلند ندا می داد، ای
> فرشتگان به سوی دنیا بشتابید و جهان را از گزند اهریمنان برهانید.»
>
> خلف تبریزی نیز بخشی از مراسم جشن مهرگان را چنین توصیف می کند :
>
> «... و گویند که اردشیر بابکان تاجی که بر آن صورت آفتاب نقش کرده بودند در این
> روز بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نیز در این روز همچنان تاجی بر سر
> اولاد خود نهادندی و روغن «بان» که آن درختی است و میوه ی آن را «حسب البان»
> گویند به جهت یُمن و تبرک بر بدن مالیدندی و اول کسی که در این روز نزدیک
> پادشاهان عجم آمدی موبد موبدان و دانشمندان بودی و هفت خوان از میوه همچو ترنج
> و سیب و بی و انار و عناب و انگور سفید و کُنار با خود آوردندی، چه عقیده ی
> فارسیان آن است که در این روز از هر هفت میوه ی مذکور بخورند و روغن بان بر بدن
> بمالند و گلاب بیاشامند و بر خود و دوستان خود بپاشند ...»
>
> «*کومون*»(Cumont) خاورشناس و دانشمند بلژیکی در کتاب گرانبهای خود به نام
> «آیین میترا» چنین می گوید :
>
> «.. بدون تردید، جشن مهرگان که در کشورهای روم باستان، روز پیدایش خورشید
> نامیده می شد و آن را «سل ناتالیس این وکتی»(Sol Natalis Invecti) یعنی «روز
> زایش خورشید شکست ناپذیر» [5]
> <http://www.aariaboom.com/content/view/563/69/#p5>می
> گفتند که به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شد و شماری زیاد از عیسویان پیش از
> عیسی مسیح به آیین مهرپرستی گرویدند و پس از گسترش دین مسیح در اروپا، روز زایش
> مسیح قرار داده شد. چون عیسویان نمی خواستند این روز را جشن بگیرند به نام زاده
> شدن عیسی جشن گرفتند.»
>
> در واقع باید گفت که کریسمس عیسویان بر پایه ی مهر روز ایرانیان باستان است.
>
> دکتر «*ذبیح الله صفا*» در مجله ی مهر، شماره ی ده، سال نخست چنین می نویسد :
>
> «در روزهای مهرگان و نوروز، پارسیان، مُشک و عنبر و عود هندی به یکدیگر می
> دادند و توده های مردم هر کدام به فراخور حال و توانایی و کار خود برای پادشاه
> پیشکش می آوردند و رسم و آیین و آداب جشن مهرگان همانند بزرگواری روز نخست
> نوروز بوده است.»
>
> به روایتی نیز تاجگذاری اردشیر پاپکان، مقارن با جشن مهرگان بود.
>
> ابومسلم خراسانی، برمکیان و دولت مردان آن زمان عباسیان، در گرفتن جشن مهرگان
> پافشاری داشتند.
>
> در کتاب «*تلمود*»، از کتاب های مقدس یهود هم از جشن مهرگان سخن رفته است و این
> نشان می دهد که این جشن در بسیاری از مناطق دنیای باستان برگزار می شده است.
>
> واژگان «مهرجان»(مهرجانات) و «نیروز» که معرب شده ی مهرگان و نوروز است و اکنون
> نیز در بسیاری از کشورهای عرب زبان حاشیه ی خلیج فارس و برخی از کشورهای شمال
> آفریقا به مفهوم جشنواره (فستیوال)، کاربرد دارد و وارد زبان و قلمرو فرهنگی
> کشورهای مسلمان و عرب زبان گردیده است نیز، نشانه ی دیگری است بر فر و شکوه این
> دو جشن باستانی.
>
> چگونگی برگزاری کنونی جشن مهرگان
>
> امروزه هم میهنانمان چند روز مانده به پاییز با خانه تکانی به پیشباز پاییز و
> مهرگان می روند، در روز مهر از ماه مهر جلوی در خانه ها را آب پاشی و جارو کرده
> و پس از آن با رفتن به نیایشگاه ها و گردهم آمدن با تهیه ی خوراک های سنتی از
> یکدیگر پذیرایی می کنند و با سخنرانی ، خواندن سرود و شعر و دکلمه جشن مهرگان
> را با شادی برپا می کنند.
>
> در برخی روستاهای کشور، جشن مهرگان همراه با اجرای موسیقی سنتی همراه است بدین
> گونه که در روز پنجم پس از مهرگان، گروهی از اهالی روستا که بیشتر آنان را
> جوانان تشکیل می دهند در تالار مرکزی یا نیایشگاه مرکزی روستا یا سرچشمه و
> قنات، گرد هم می آیند و «گروه ساز» را تشکیل می دهند، هنرمندان روستایی نیز با
> سُرنا و دف گروه را همراهی می کنند، آن ها با هم حرکت کرده و از یک سوی ِروستا
> و از نخستین خانه مراسم بازدید از اهالی روستا را آغاز می کنند و با شادی وارد
> خانه ها می شوند؛ کدبانوی هر خانه مانند همه ی جشن های ایرانی نخست آینه وگلاب
> می آورد و اندکی گلاب در دست افراد ریخته و آینه را در برابر چهره ی آن ها نگه
> می دارد و سپس «لــُرَک» را که فراهم نموده میان همه ی گروه پخش می کند، این
> آجیل مخصوص، مخلوطی است از تخم کدو، آفتابگردان، و نخودچی کشمش که همراه با
> شربت و چای پذیرایی می شود.
> آنگاه یکی از افراد گروه ِساز که صدایی رسا دارد نام های کسانی را که پیش از
> این در این خانه سکونت داشته و درگذشته اند باز می گوید و برای همه ی آن ها
> آمرزش و شادی روان آرزو می کند.
> پس از آن بشقابی از لرک از این خانه دریافت می کنند و در دستمال بزرگی که بر
> کمر بسته اند می ریزند و از خانه بیرون می آیند و به خانه پسین می روند. چنان
> که در خانه ای بسته باشد برای لحظه ای بیرون خانه می ایستند و با بیان نام های
> درگذشتگان آن خانه، بر روان و فروهر آن ها درود می فرستند.
> برخی از خانواده ها نیز پول و میوه برای استفاده در جشن مهرگان به گروه می دهند
> و برخی دیگر نیز نوعی نان مخصوص به نام «لورگ» درست می کنند و گوشت های بریان
> شده که به قطعات کوچکی تقسیم شده است همراه با سبزی داخل آن قرار داده به گروه
> می دهند. پس از پایان مراسم در نیایشگاه، موبد یا کدخدا، آجیل، میوه و نان و
> گوشت و سبزی گردآوری شده را در میان شرکت کنندگان پخش می کند.
> مردم تا آنجا که امکان دارد با لباس های ارغوانی یا سرخ گرد هم آمده و به
> پایکوبی و شادی می پردازند و هر یک چند نبشته ی شادباش (کارت تبریک) برای هدیه
> به همراه دارند.
>
> سفره ی مهرگان
>
> خوان یا سفره ی مهرگانی نیز همچون سفره ی هفت سین نوروز و دیگر سفره های جشن
> های ایرانی، هفت چینی از میوه ها و خوراکی هاست همراه با شاخه هایی از درختان
> «سرو»، «مورد» و «گز» و شربتی از عصاره ی «هوم»(هَئومَه) [6]
> <http://www.aariaboom.com/content/view/563/69/#p6>که
> با شیر رقیق شده و نان مخصوص «لورگ» که روی پارچه ای ارغوانی گرد ِیک آتش دان
> چیده می شوند.
>
> هفت میوه همچون سیب، انار، ترنج، سنجد، بی (به)، انگور سفید، انجیر، کُـنار،
> زالزالک، ازگیل، خرمالو و ...
> آجیل ویژه ای از هفت خشکبار از جمله مغز گردو، پسته، مغز فندق، بادام، تخمه،
> توت خشک، انجیر خشک، نخودچی و ...
> آش هفت غله از گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن.
> کاسه ای پر از آب و گلاب و سکه و برگ آویشن همراه با گل های بنفشه و نازبو
> (ریحان)، آیینه، سرمه دان، شیرینی و بوی های خوش همچون اسفند و عود و کُندر.
>
> [image: سفره مهرگان]
>
> موسیقی مهرگان
>
> خلف تبریزی در «برهان قاطع» برای یکی از مقام ها و لحن های موسیقی سنتی ایران
> نام «موسیقی مهرگانی» را آورده است، که گمان می رود در دوران گذشته در جشن
> مهرگان موسیقی ویژه ای نواخته می شده که اکنون از آن آگاهی نداریم.
>
> همچنین در میان دوازده مقام نامبرده شده در کتاب «موسیقی کبیر» ابونصر فارابی،
> مقام یازدهم با نام مهرگان ثبت شده است و نیز نظامی گنجوی در منظومه ی «خسرو و
> شیرین» نام بیست و یکمین لحن از سی لحن نامبردار شده را «مهرگانی» نوشته است.
>
> مهرگان در ادبیات
>
> در ادبیات به ویژه چامه های (شعرهای) پارسی، از مهرگان بسیار سخن به میان آمده
> است که در این جا تنها نمونه های کوتاهی از آن ها را می آوریم :
>
> مسعود سعد سلمان :
> روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان            مهر بفزا ای نگار ماه چهر
> مهربان
> مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر           مهربانی کن به روز مهر و جشن
> مهرگان
> جام را چون لاله گردان از نبید باده رنگ          وندر آن منگر که لاله نیست
> اندر بوستان
> کاین جهان را ناگهان از خرمی امروز کرد            بوستان نو شکفته عدل سلطان
> جهان
>
> منوچهری دامغانی :
> شاد باشید که جشن مهرگان آمد             بانگ و آوای ِدَرای ِکاروان آمد
> کاروان مهرگان از خَزران آمد              یا ز اقصای بلاد چینستان آمد
> نا از این آمد، بالله نه از آن آمد            که ز فردوس برین وز آسمان آمد
> مهرگان آمد، هان در بگشاییدش              اندر آرید و تواضع بنماییدش
> از غبار راه ایدر بزداییدش                   بنشانید و به لب خرد نجاییدش
> خوب دارید و فرمان بستاییدش              هرزمان خدمت لختی بفزاییدش
>
> دقیقی :
> گاه آن آمد که باد مهرگان لشگر کشد      دست او پیراهن اشجار از سر بر کشد
> باغ ها را داغ های عریان بر برزند        شاخ ها را چادر نسطوریان بر سر کشد
> زانکه سی سنبر چون ما مست و نرگس شوخ چشم   هردو بدخو را همی در زر و در زیور
> کشد
> مهرگان آمد و جشن ملک افریدونا       آن کجا گاو خوشش بودی بر ما یونا
>
> قطران تبریزی :
> آدینه و مهرگان و ماه نو            بادند خجسته هر سه بر خسرو
>
> عنصری :
> مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال        نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک
> فال
>
> ناصر خسرو :
> نـوروز بـه از مـهـرگـان، گـرچـه               هـــر دو زمـــانــنــد،
> اعــتــدالــــی
>
> امیرهوشنگ ابتهاج (هـ الف. سایه) :
> بــگشاییم کفتران را بــال
>    بــفروزیم شعله بـر سر کوه
> بـسـرایـیـم شادمانه سرود
>    وین چنین با هزار گونه شکوه مهرگان را به پیشباز رویم ...         رقص پر
> پیچ و تاب پرچم ما
>                      زیر پرواز کفتران سپید
>          شادی آرمیده گام سپهر
>                     خنده ی نوشکفته ی خورشید مهرگان را درود می گویند ...
> گرم هر کار مست، هر پندار
> همره هر پیام، هر سوگند
> در دل هر نگاه، هر آواز
> توی هر بوسه، هر لبخند
>
> ... ما خواهانیم که پشتیبان کشور تو باشیم،
> ما نمی خواهیم از کشور تو جدا شویم،
> نمی خواهیم از خانه خود جدا شویم،
> مباد جز این ای مهر نیرومند !..

No comments:

آرشیو مطالب