سلامی دوباره به همه ی همراهان و همدلان سروده ی زیر تقدیم میشه به شما عزیران
دخترکی قصر می سازد ازشنها
*********** **************
دخترکی قصر می سازد ازشنها
صدای موج می آمد
صدای مرغان ماهی خوار
پروازی و نگاهی به زیر پا
ماهی می چید از بستر دریا
موج می کوبید بر سنگهای ساحل
با هر موج کفها پراکنده
می کشید صدفها را بر دریا
باد درختان را خمانده بسوی خویش
قایقی بشکسته ی چوبی در کنارساحل
مرغان دریایی لانه کرده بر آن
صدف ها با موج ها رقصان
در کنار ساحل دخترکی
صدفها را بر دامن می نشاند زیبا
می سازدش قصری از شنها
بر آن برج وبارویی
در آن اطاقهای رو به دریا
سربازان بسیار به نگهبانی
پادشاهی با تاج از صدف دریایی
از آن بالا میدهد فرمان
انگارقرنهاست پا برجاست
دخترک از سرما خلیده در خود
ابر های کبود در راه
نگاهش به آسمان به خود می گوید
موج بلندی در راه است
دخترک فردا ی آنروز می آید ش به ساحل
می بیند نه از کاخ چیزی به جا مانده
نه از شاه و نه از تاجی که از صدف ساخته
آه حسرت می کشد
چون دوباره باید کاخ دیگری از آرزوهایش
بسازد باز
مهرداد عسکری بهبهانی
89/8/22 ( مهر)
No comments:
Post a Comment