گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Sunday, November 14, 2010

Re: این ره که تو میروی به ترکستان است

دوستان عزیز. در  مواردی که جانبه شخصی ندارد نامه شخصی ننویسید. پیام ها را به تمام گل ها بنویسید تا حرف ها رد و بدل شوند و نتیجه ای گرفته شودد . اکنون معلوم شد از دوستان هستند که مایل هستند همکاری کنند. از دوست بزرگوارمان آقای فرامرز سمیعی  خاهش میکنم راهنمایی کنند . آقای سمیعی به جهت هایی نمیتوانند مستقیما وارد این قضیه شوند اما هیچ گونه راهنمایی به مانند نظر ایشان نیست. رحمت

--- On Sun, 11/14/10, Ahmad Khoramabadi-zad <khoramfrg@googlemail.com> wrote:

From: Ahmad Khoramabadi-zad <khoramfrg@googlemail.com>
Subject: Re: این ره که تو میروی به ترکستان است
To: rahmatta2002@yahoo.com
Date: Sunday, November 14, 2010, 8:52 AM

با سلام

پیش از این در یک یادداشت جداگانه خدمت خانم ستاره و آقایان کاظمیان و سلیمانی پیشنهاد کردم حساب مشترکی باز کنیم. ماهانه همه دوستان به این حساب مبلغی در توان خود واریز میکنند و بنده هم دست کم مسئولیت شناسایی و یاری رسانی به عزیزان هنرمند را در شهر همدان به عهده خواهم گرفت (بدون سر وصدا و یدون شناخته شدن).

به امید دیدار، همدان ـ احمد خرم آبادی زاد

2010/11/13 rahmat tavakol <rahmatta2002@yahoo.com>
دوستان گرامی. من موتمن هستم این ایده خوب به یک سر انجامی میرسد. ولی مثل هر کار دیگری تا به راه بیفتد کمی زمان میبرد. دو روز پیش آقای کاظمیان نیز در  همین رابطه مطلبی نوشته بودند که نشان میدهد ایشان نیز با روح این مطلب موافق هستند. یک بار دیگر بگویم منظور  من یک چیز مستمر و شکل گرفته بود و هست. احسساسی هم نگفتم  ،  عقلی گفتم   (  محض مزاح ) . تازه احسساسی هم که بد نیست !!
به هر حال من پیشنهاد داده بودم آقای کاظمیان، سمی ، و خانم ستاره و شیرارزی کار را آغاز کنند. ستاره خانم که کار کامپیوتری ان را آغاز میکنند و دیگران نیز جواب میدهند . میمانند چه گونه به گروه گل ها این حرف را مطرح کنیم . بر من روشن است این کار شدنی است و  میشود حالا امسال نشود سال دیگه انجام میشود چون جای این کار خالی است و نیاز به ان نیز هاست، همان گونه که از داستان آقای کاظمیان برمیاید . رحمت


--- On Sat, 11/13/10, setareh <seti.ch1@gmail.com> wrote:

From: setareh <seti.ch1@gmail.com>
Subject: Re: این ره که تو میروی به ترکستان است
To: heydariamm2000@yahoo.com, "golha" <friends-of-radio-golha@googlegroups.com>
Date: Saturday, November 13, 2010, 7:12 AM


سلام بر همگی دوستان
متاسفانه کاملا" حق با آقای امیر حیدری است
چون هیچکس حاضر نشد هیچ اقدامی کند و همه درجا زدند
البته بی پرده بگویم که من احساس میکنم مذاکرات خصوصی خارج از گروه مانع انجام این کار مهم گردید
و بسیار مایلم که هدف و دلیل مخالفتها را بدانم
که گویا کسی جسارت ابراز نظر و بیان مخالفتش را هم نداشت
گاهی بسیار تاسف میخورم که ما گویا عادت کرده ایم که لقمهء آماده بخوریم و بعد فقط به به چهچه کنیم یا دائم نق بزنیم
این شده عادت ما
با احترام و دلی شکسته از مظلومیت هنر  و رنجش از مدعیان هنر و هنرمند دوستی
ستاره.تهران
2010/11/12 amir heidary <heydariamm2000@yahoo.com>
با درود بر دوستان گرامی
بنده اهل نوشتن نیستم ،به آن اندازه که میخوانم ولی امشب میخواهم سنت شکنی کرده و....القصه
هر ازگاهی یکی از دوستان نظر ی را مطرح میکند،شوری می افکندوبه دنبال آن سیل اظهار نظراتِ خوب وبدوگاهن چنان دور از سرچشمهِ اصلی، با هیاهو از راه میرسد وبعد از مدتی که مطلب کهنه شدوجذابیتش راازدست داد،به فراموشی سپرده میشود تا مطلب  بعدی و ایضن شور بعدی والبته فراموشی پس از آن!...م
 
گویی این هم به معضلات بیشمار فرهنگیمان اضافه میشود : "هر شب یکی دو ساعت،در شبکه بودن وچک کردن ایمیل باکس واحیانن اظهار وجودی موثر ولی فقط در صحنهِ مجازی وبه قول ادبیون "ودیگر هیچ"!"....م
میدانم که با این نقد بی پروا،دوستان را  رنجانیده و دیگرانی را وادار به عکس العمل خواهم نمود.ولی از همه میخواهم پند زیر را سرمشق شب خود بدانیم که فرمود
آیینه چون نقش تو بنمود راست    خودشکن آیینه شکستن  خطاست
خلاصه اینکه ،دوستی مطلبی با عنوان "هنر خوار شد" منتشر کرد،دوست دیگری با نثر احساسیش،آن را پرداخت وبه قولی "ولوله افکند" ؛پس از آن سیل اظهارات سرازیر شد و اجماع تسبتن خوبی هم شد تا جاییکه  نوبت به حضور در صفحه غیر مجازی رسید، که آن عزیز اولی فرمود که اصلن منظور این نبوده،وآن دومی هم نوشت که حمایتِ لفظی!! فقط مد نظر ایشان بوده ونه هیچ اقدام عملی..م
 
واقعن وقتی که این همه وقت وانرژی را صرف باد هوا میکنیم چه چیز را بدست می اوریم؟خوب البته تفریحی کردیم ولی....م
اگر قرار است اقداماتمان از صحنه مجازی فراتر نرود،حداقل پیشنهادِ در خور  بدهیم .آیا فکر نمیکنید سوراخ دعا را گم کرده ایم؟
ما که قرار است در سیاست دخالت نکنیم  سازمان دهی هم نکنیم والبته نهایت عملیاتمان ،حرکت دستمان روی صفحه کلید باشد، آیا بهتر نیست فعلن فقط قطعات موسیقی ناب ملیمان را از گوشه وکنار جمع آوری کنیم واگر احیانن وقت وتکنیکش را داریم ،ان قطعات را خش گیریِ {دیجیتال}کرده البته به شکلی که اصالت کار حفظ شود،تاحداقل به این شکل در حفظِ گنجینهِ ملیِ موسیقیِ کشورمان قدمی هرچند ناچیز،برداریم؟ البته اگر احساس کمبود اقدام عملی بهمان دست داد ،میتوانیم در محدودهِ اطرافِ خودمان تبلیغ وترویج موسیقیمان را بر عهده بگیریم،تا لااقل فرزندان خودمان در این دوره تهاجم بی فرهنگی گوششان با  گوشه های  دلنشین هنر ملیمان ،نا آشنا نباشد.م
 آیا بی عملیِ ما محصولِ کمال گرایی ما نیست؟
 نتیجه اینکه  : لطفن ،از این پس سنگ بزرگ برندارید!،که محصول  خود از پیش معلوم است . فعلن تا اطلاع ثانوی به همین سنگ ریزه ها بسنده فرموده ،که کم عملی بسیار بهتر است از بی عملی.از دوستانی هم که چرتشان پاره شد وخوابشان مشوش! بی اندازه پوزش میخواهم.عفو فرمایید.کوچک همگی.امیر  



No comments:

آرشیو مطالب