گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Saturday, July 16, 2011

عبید زاکانی ادامه

سلام
............
عبید فساد اخلاقی حاکم بر جامعه زمان خود
را گاه در طنزی بی ترحم ،وقتی در هجوی
گستاخ و زمانی در هزلی باطل تصویر می کند
وی نیک آگاه است که در جامعۀ انسانی همه چیز
بر یکدگرتأثیر متقابل دارند.درجوامع تحت ستم
درجوامعی که قوانینی دوزخی برآنها حکفرماست
همگان شخصیتی دوگانه دارند.هم ستمکاره اند هم
ستمکش.از بالا دست بیداد می بینند و بر زیردست
بیداد می کنند.و چنین است سیر این دور فاسد.ازاین
رو.ظالم و مظلوم هیچیک اززخم زبان عبید در
امان نیستند..عبید درتعریفات و رساله های
گوناگون خود نشان می دهد که روانشناسی
اعماق را می داند و ویژگی خلقی خلق خدا را
می شناسدعبید درد شناسی یکتاست
در شطی ازهزل و هجو که عبید جاری کرده
چرک وخون دُملهای ورم کردۀ جامعۀ مغول زدۀ
ایران به مدد چاقوی جراحی او شکافته شده،به
معرض تماشای همگان در آمده است
عبید مدعیان علم و تقوی را نیز به سختی فرو
می کوبد و دماراز روزگارشان برمی آورد،بر
سر راه هرکدام ،دامی جداگانه می گستراند
نخست،راه گریز برآنان می بندد ودراین
دامچاله های ناگریز،ازردا و لباسی که به
عاریت برتن خود آراسته اند برهنه شان
می کند و درزیررگبارخنده های تلخ طعنه بار
به زانوشان در می آورد و رسوایشان می سازد
اینجاست که طنز عبید در ژرفا حرکت می کند
ماری است که می گزد و می گریاند
اما نباید اینگونه پنداشت که درروزگارعبید
نیروی خرد و دلیری آدمی برای همیشه
در زیر آوار نادانی و ستم ازتپش و رویش
بازمانده،گه گاه سربازی.پیشنمازی.دهقانی
درویشی..دلقکی.پسرکی ..واعظی.پهلوانی
دیوانه ای .کشتیبانی.شیخی که همه چهره
در ظلمات تاریخ نهفته اند و وجدان بیدار
جامعۀ بیمار خویشتند ..دمی چند شب یلدای
خلق را به آتش فریاد سرخ خویش بر
می شکنند و خبرازجرقه هایی می دهند
که درزیرخرمن خاکسترزندگی،گرم و
تپنده ،به شکیبایی در کارشعله شدنند
00000
زمانۀ عبید
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی،بلعجب کاری،پریشان عالمی
حافظ
در فرهنگ انسانی ما،از خود گفتن و خود
را دیدن عیب شمرده می شود.کم و کمیابند
فرهیختگانی که دربارۀ خود و زندگی خود
و تالیفها  وتصنیفهای خود سخن گفته باشند
فضیلت را درخاموشی گزیدن و ازخود نگفتن
می دانسته اند. و به پیروی از چنین سنتی
بوده است که دیگران هم امکان سخن گفتن
دربارۀ آنان نیافته اند.سخن راست اینکه
ما از بزرگان فرهنگ خود سخت غافل
مانده ایم و گاهی حتی سال مرگ بعضی
ازآنان را به درستی ثبت و ضبط نکرده ابم
یکی از این فرزانگان عبید زاکانی است
که تولد او را سال هفتصد هجری قمری
و درگذشت او را بین سالهای هفتصد و
هفتاد ویک و یا دو هجری قمری دانسته اند
قرن هشتم هجری به دلیل آثار به جا مانده
از حافظ و عبید به خوبی شناخته شده است
و در آیینۀ تاریخ بازتاب یافته.برای بهتر شناختن
عبید ومعرفی آثار به جا مانده از او مجبورم
به عقب برگردم چون نا بسامانی های قرن هشتم
ریشه در مصائب قرن هفتم دارد و سرچشمۀ
شور بختی های مردم ایران را باید در
حملۀ و هجوم خان و مان سوز مغول جستجو
کرد
جهان سربه سر حکمت و عبرتست
چرا بهرۀ ما همه غفلتست
فردوسی
ادامه دارد



No comments:

آرشیو مطالب