مرا که با تو شادم پریشان مکن
بیا و سیل اشکم به دامان مکن
بیا بیا بخاطر عشقم دل مرا یکدم
ز غم جدا کن
ز غم جدا کن
من عاشقم به پای این پیمان
اگر ندادم جان مرا رها کن
مرا رها کن
رمیده جان و دل شکسته
منم به پای تو نشسته
منم به ماتم جدایی
نشسته نا امید و خسته
شکسته ای دل مرا بمن بگو
چرا چرا به سنگ غمها
از این قفس کجا گریزم
که همچو مرغی شکسته بالم
نمیدانم ز غم چه گویم
اگر بپرسد کسی ز حالم
فلک به سنگ کینه ها شکسته قامت مرا
مگر چه کرده ام خدایا
شکسته سر شکسته پا
ز عشق و زندگی جدا
کنون کجا روم خدایا
بیا بیا به خاطر عشقم
دل مرا یکدم ز غم جدا کن
ز غم جدا کن
من عاشقم به پای این پیمان
اگر ندادم جان مرا رها کن
مرا رها کن
شعر محمد علی شیرازی آهنگ همایون خرم بیات اصفهان
بانضمام فایل 32 بایت
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی
No comments:
Post a Comment