Sunday, July 27, 2008

[erfanISLAMI] Fw: آيا پيغمبر (ص) در كارها و متود خودش از سعد و نحس‏ ايام استفاده می‏كرد ؟



--- On Sat, 7/26/08, m gh <daneshjoo132@yahoo.com> wrote:
From: m gh <daneshjoo132@yahoo.com>
Subject: آيا پيغمبر (ص) در كارها و متود خودش از سعد و نحس‏ ايام استفاده می‏كرد ؟
To: daneshjoo132@yahoo.com
Date: Saturday, July 26, 2008, 9:33 AM

 

 

آيا پيغمبر (ص) در كارها و متود خودش از سعد و نحس‏ ايام استفاده می‏كرد ؟

مثلا آيا می‏گفت امروز دوشنبه است برای مسافرت خوب نيست . يا امروز سيزده عيد نوروز است هر كس بيرون نرود گردنش می‏شكند آن هم از سيزده‏ جانه از يك جا ؟ !  آيا چنين حرفهايی هست ؟ در سيره علی عليه السلام چطور؟ در سيره ائمه عليهم السلام چطور ؟ ما هرگز نمی‏بينيم كه پيغمبر يا ائمه اطهار خودشان در عمل از اين حرفها يك ذره استفاده كرده‏ باشند ، بلكه عكسش را می‏بينيم . در نهج البلاغه هست كه وقتی كه علی ( ع) تصميم گرفت برود به جنگ خوارج ، اشعث قيس كه آن وقت جزو اصحاب‏ بود با عجله و شتابان آمد : يا اميرالمؤمنين ! خواهش می‏كنم صبر كنيد ، حركت نكنيد ، برای اينكه يكی از خويشاوندان من كه منجم است يك حرفی‏ دارد و می‏خواهد به عرض شما برساند . فرمود : بگو بيايد . آمد . گفت :

يا اميرالمؤمنين ! من منجم و متخصص شناختن سعد و نحس ايام . من در حسابهای خودم به اينجا رسيده‏ام كه اگر شما الان حركت كنيد برويد به جنگ‏ قطعا شكست می‏خوريد و شما و اكثريت اصحاب شما كشته خواهند شد . فرمود :هر كس كه تو را تصديق بكند پيغمبر را تكذيب كرده ، اين مزخرفات چيست‏ كه می‏گويی ؟ ! اصحاب من ! سيروا علی اسم الله بگوييد به نام خدا ، به‏ خدا اعتماد و توكل كنيد و حركت كنيد برويد . علی رغم نظر اين شخص ، همين الان حركت كنيم برويم . و می‏دانيم كه در هيچ جنگی علی ( ع ) به‏ اندازه اين جنگ فاتح نشد .

اين حديث در وسائل است : عبدالملك بن اعين می‏آيد خدمت امام صادق )ع ) . عبدالملك برادر زراره است و خودش هم از راويان بزرگ و مرد عالمی است . او نجوم خوانده بود و به همين جهت به اين چيزها عمل می‏كرد. كم كم احساس كرد برای خودش مصيبت درست كرده ، مثلا از خانه می‏آيد بيرون ، يك وقت می‏بيند كه امروز قمر در عقرب است ، اگر بروم چنين‏ خواهد شد ، يك روز می‏بيند فلان ستاره از جلويش درآمد ، كم كم خود بيچاره‏اش احساس كرد كه دست و پايش به كلی بسته شده است .

روزی آمد خدمت امام صادق ( ع ) و عرض كرد : يا ابن رسول الله ! من مبتلا شده‏ام ب ه نجوم احكامی ( 1 ) . من كتابهايی در اين زمينه دارم و كم كم‏ احساس می‏كنم كه مبتلا شده‏ام ، اصلا گرفتار شده‏ام و تا به اين كتابها مراجعه نكنم در هيچ كاری نمی‏توانم تصميم بگيرم . تكليف من چيست ؟ امام‏ صادق با تعجب فرمود : تو از اصحاب ما ، تو راوی روايات ما به اين‏ چيزها عمل می‏كنی ؟ ! بله يا ابن رسول الله . فرمود : الان بلند شو برو منزل ، به محض رسيدن ، تمام اين كتابها را آتش بزن ، و ديگر نبينم كه‏حتی به يك كلمه از اين حرفها عمل كرده‏ای .

علی رغم يك سلسله روايات كه در اين زمينه هست ، ما يك سلسله‏

روايات ديگر داريم كه در تفسير الميزان در ذيل يكی از آيات سوره فصلت: (( فی ايام نحسات )) ( 2 ) ذكر شده است . از مجموع رواياتی كه از اهل‏ بيت اطهار رسيده است اين مطلب استنباط می‏شود كه اين امور يا اساسا اثر ندارد و يا اگر هم اثر دارد توكل به خدا و توكل به پيغمبر و اهل بيت‏ پيغمبر اثر اينها را از بين می‏برد . بنابراين يك مسلمان ، شيعه واقعی ، در عمل به اين امور اعتنا نمی‏كند ، اگر می‏خواهد برود مسافرت ، صدقه بدهد ، به خدا توكل كند ، به اوليای خدا توسل بجويد و به هيچيك از اين امور اعتنا نكند . از همه بالاتر اين است كه شما ببينيد در تاريخ پيغمبر و

ائمه اطهار آيا يك دفعه هم اتفاق افتاده كه خود آنها به اين مسائل عمل‏ بكنند ؟!

 

پاورقی :
. 1
البته نجوم رياضی غير از نجوم احكامی است ، اشتباه نشود ، دو نجوم‏
داريم . نجوم رياضی يعنی حساب خسوف و كسوف و امثال اينها ، و جزء
رياضيات است . نجوم احكامی است كه بی اعتبار است .
. 2
آيه . 16

 

در خراسان يك چيزی معروف است كه من در بعضی از شهرستانهای ايران‏ ديده‏ام هست‏و در بعضی ديگر نيست ، و استاد بزرگوار ما مرحوم حاج ميرزا علی آقا شيرازی ريشه آن را به دست داد كه اين چه بوده و از كجا پيدا شده‏ ؟ در ولايت ما به اصطلاح فريمان خيلی شايع بود و شايد هنوز هم هست كه‏ می‏گفتند : اگر شخصی بخواهد برود مسافرت ، چنانچه اول كسی كه به او بر می‏خورد سيد باشد ، اين امر نحس است و او قطعا از آن سفر بر نمی‏گردد ، ولی اگر غربتی به او بر بخورد ، اين سفر ، سفر ميمونی است . واقعا اين‏ جور معتقد بودند . مرحوم حاج ميرزا علی آقا شيرازی گفت : اين يك ريشه‏ای‏ دارد : در دوره بنی العباس ، سادات را كه بيچاره‏ها اولاد پيغمبر مخفی‏ بودند در خانه هر كسی گير می‏آوردند نه تنها خود آنها بلكه تمام آن خاندان‏از بين می‏رفتند ، كم كم اين فكر برای مردم پيدا شد كه سيد نحس به اين‏

معناست ، نحس سياسی است نه نحس فلكی ، يعنی يك سيد در خانه هر كسی‏

آمد او ديگر خانه خراب است . اين نحس سياسی كم كم در فكر مردم تبديل‏شد به نحس تكوينی و فلكی . بعد بنی العباس هم كه از بين رفتند كم كم‏ زنها و بچه‏ها و مردم ساده لوح گفتند اصلا سيد نحس است خصوصا در مسافرت‏.

برای خود من اتفاق افتاد : سفر دوم يا سومی بود كه می‏خواستم بروم قم ، از منزلمان كه بيرون آمديم سوار اسب شدم چون در دو فرسخی مهمان بوديم ، و از آنجا می‏خواستيم سوار ماشين بشويم و برويم . دوستان برای بدرقه آمده‏ بودند و ما هم در منزل با مرحومه والده و ديگران خدا حافظی كرديم و آمديم بيرون . خيلی هم علاقه داشتم كه زودتر بيايم .

سوار اسب كه شدم يك وقت ديدم سيدی از جلو دارد می‏آيد . گفتم خدا نكند زنها بفهمند كه اگر بفهمند نخواهند گذاشت بروم . خدا خدا می‏كردم ، ايستادم ، سيد آمد جلوی اسب من را گرفت ، می‏خواست از من بپرسد كه شما كه می‏رويد به آن ده كه اسمش رامان بود آيا از رامان يكسره می‏رويد قم يا بر می‏گرديد اينجا و از اينجا سوار ماشين می‏شويد و می‏رويد ؟ گفت : آقا ان‏ شاء الله ديگر برنمی‏گرديد . گفتم : نه ، ان شاء الله ديگر برنمی‏گردم . با خود گفتم اگر اين به گوش زنها برسد كه سيد جلو آمده و بعد هم گفته ان‏ شاء الله كه ديگر بر نمی‏گردی ، محال است بگذارند من بروم . اما رفتم و برگشتم و حالا دارم با شما حرف می‏زنم ، سی سال هم از آن زمان می‏گذرد .

يك فرد مسلمان نبايد فكر خودش را با اين موهومات خسته بكند . پس‏ توكل برای چيست ؟ ما هم دم از توكل می‏زنيم ، هم دم از توسل ، و هم از گربه سياه می‏ترسيم . آدمی كه می‏گويد توكل ، و بالخصوص می‏گويد توسل و ولايت ، ديگر نبايد اين حرفها را بزند . آن كه می‏گويد ولايت ، می‏گويد اگر توسل داری ، به اين مهملات اعتماد نكن . پس هر يك از اينها خودش يك‏ اصلی است : غدر و نيرنگ ، و نيز استفاده از وهمها در سيره پيغمبر اكرم‏ ملغی است .

باسمك العظيم العظم الاجل الاكرم يا الله . . .

پروردگارا ما را قدردان اسلام و قرآن قرار بده ، انوار معرفت و محبت‏

خودت را در قلبهای ما بتابان ، محبت و معرفت پيغمبر و آل پيغمبرت را

در دلهای ما جايگزين بفرما ، حاجات مشروعه ما را برآور ، اموات ما

مشمول عنايت و رحمت خودت بفرما .

و عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

برگرفته از کتاب سیری در سیره نبوی به قلم استاد شهید مرتضی مطهری



__._,_.___

����� ������ �� ��ϐ�� ���� � ���� �� ���� �ј� ����� �� ��� ����� ������� �� ���
����� ��ϐ� ������ ��� �� �� �� ������ �ǘ ���� ��� ��� 
����� ���� � ��� � �� ����� ����� ��� � ���� ��� ���� ��� �� ���� ���
...����� Ԙ��� ������ �� �� ��� ��� ��� �э�� ���� �� ������ ���
���� �������
������������������
���� ����� ������
http://groups.yahoo.com/group/erfanislami
���ǐ ����� ������
http://www.erfanislami.persianblog.com
���� �����
http://www.parvaresheravan.com




Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

No comments:

Post a Comment

مولوی مولانا مثنوی مثنوی عرفان شمس شرح مثنوی معنوی مولانا شمس تبریزی مثنوی معنوی مولوی تفسیر مثنوی معنوی مولانا داستانهای مثنوی معنوی مولانا حافظ دیوان حافظ سعدی غزلیات شمس دیوان شمس دیوان کبیر شریعتی دکتر شریعتی داستان قصه سمبل سمبلیسم ادبیات شعر مولوی مولانا شمس و مولانا شموس و مولوی روانشناسی