Tuesday, July 29, 2008

Re: اینهم من که اینجام



---

فرزانه ي گرامي  هنردان

با  سلام

بازگشت مهرآميز شما مايه ي خوشحالي تمامي ياران و

آبياري تازه اي  درپاي گلهاي رنگارنگ است

شاد و سربلند باشد

مهراگين

--- On Tue, 7/29/08, iraj honardan <honardan@yahoo.com> wrote:

From: iraj honardan <honardan@yahoo.com>
Subject: Fw: اینهم من که اینجام
To: Friends-of-Radio-Golha@googlegroups.com
Date: Tuesday, July 29, 2008, 10:03 AM



--- On Tue, 7/29/08, iraj honardan <honardan@yahoo.com> wrote:
From: iraj honardan <honardan@yahoo.com>
Subject: اینهم من که اینجام
To: Friends-of-Radio-Golha@googlegroups.com
Date: Tuesday, July 29, 2008, 7:46 AM

درود

عزیزترینها خواستند که مجددا بیایم . منهم برگشتم – رفتنم  دلخوری از کسی نبود .

احساس کردم در بین جوانان و آنچه آنان میخواهند من غریبم – من وصله ناجوری

بودم – اینهمه سن و سال بر گوشت و استخوان خیلی تاثیر میگذارد – آنچه که برما

رفته با جوانها خیلی فرق داشت و اینجا بود که من کوتاه آمدم و کنار کشیدم و حالا

شرمسار بر میگردم . شرمسار از اینهمه لطف و محبت .

دوستتان دارم – خیلی دوستتان دارم – زیادی بر من منت گذاشتید . در سطح میلهای

عمومی و چندین برابر خصوصی .

زمانی را یاد دارم که قاسم جبلی در رادیو میخواند – بنان بنام غلامحسین داریوشی

ترانه و آواز میخواند . بله خیلی بر من گذشته . این روزگار که میتواند بتدریج همه

چیز را بگیرد از فعالیت باز نایستاد و هنوز هم ....

خوب حالا خدمت شما هستم – تا ساعتی دیگر با عزیزی که پس از سالها از امریکا

آمده قرار گذاشتم با هم برویم مقبره هنرمندان در امام زاده طاهر را زیارت کنیم .

 سنگ قبر حسن گلنراقی را ببوسیم و بر قبر استاد بدیع زاده نگاهی بیاندازیم و چشمی

تر کنیم . کمی روبروی پوران تامل کنیم و گردی از سنگ مزارش که تا کنون هزار

بار بر آن چرند و متلک نوشته اند برداریم و چشمان خیره  خیره سران که مارا میپایند

بی اهمیت بگیریم . کنار استاد بنان یا همان داریوشی از ته دل های های کنیم و سری

به تاسف بجنبانیم . خوب زیادی بدارازا میکشد .

شب هم مهمان عزیز دیگری هسیم – یک زوج جوان مثل همه شما – 2 تا دسته گل

و دوباره ساعت یا ساعتهائی بعد از نیمه شب مجددا تنها میشوم و اتوبان و بازگشت به

کرج و در بین را و در تنهائی آهنگی از 60 سال قبل : دم گاراژ بودم یارم سوار شد.

تا بعد بدرود – دوستتان دارم – ایرج هنردان

 





No comments:

Post a Comment

مولوی مولانا مثنوی مثنوی عرفان شمس شرح مثنوی معنوی مولانا شمس تبریزی مثنوی معنوی مولوی تفسیر مثنوی معنوی مولانا داستانهای مثنوی معنوی مولانا حافظ دیوان حافظ سعدی غزلیات شمس دیوان شمس دیوان کبیر شریعتی دکتر شریعتی داستان قصه سمبل سمبلیسم ادبیات شعر مولوی مولانا شمس و مولانا شموس و مولوی روانشناسی