گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Saturday, February 7, 2009

Fw: ایرج +کیهان کلهر



صحبت های استاد کلهر در مورد کنسرت بزرگداشت مولانا در هالیوود باول لس آنجلس
و همچنین همکاری های جدید با استاد علیزاده



آواز ایرانی را فراوان خوانده اند و شنیده ایم؛ از دو پهلوان و سیّدِ آوازخوانان ایران «سید احمد سارنگ ساوه‌ای» و «سیدحسین طاهرزاده» گرفته تا جوانان نسل امروز «علیرضا قربانی»، «همایون شجریان»، «مرتضی (بامداد) فلاحتی» و دیگران. منتهای مراتب آنچه مسلم است این است که هر کدام از این آوازها ـ هر چند که در مواردی تقلید از یکدیگر باشد ـ دارای یک وجه منفرد و متمایز می باشد که آن، برخاسته از سوز نهفته و صافی درون هر یک از این هنرمندان است که به آوازهای شان رنگ و بویی دگر می‌بخشد. این مساله‌ی بس مهم، همان چیزی است که تا بحال کمتر بدان توجه شده و به همین دلیل هم برخی منتقدین در تحلیل‌هایشان همه را به یک چوب رانده و با پُتکِ «انتقاد از تقلید»، بر تمامیت آثار این دسته از هنرمندان ضربت تخریب را ـ البته بزعم خودشان ـ می کوبند!

اما یکی از هنرمندان شهیر وادی آواز در ایران، جناب حسین خواجه امیری (معروف به ایرج) می‌باشد. نگارنده در این مجال به زندگانی شخصی و روند فراگیری آقای خواجه امیری در نزد اساتید گذشته و مسایلی از این دست نمی پردازم ، چرا که تا بحال مصاحبه‌ای رسمی و مستند از این آواز خوان معروف و بی ادعا ثبت نگردیده است (یا بنده به آن دست نیافته‌ام)، و معدود نوشته‌های پراکنده در جراید و کتب را هم نمی‌توان منبعی متقن و کامل در این زمینه دانست. اما آنچه را که اکنون می توان با خیالی آسوده به آن پرداخت، آوای ماندگار ایرج است و بس. آوازی که روایت گر صافی و سوز درون این خواننده می باشد.

برخی ایرج را فقط با ترانه های او در فیلم های سه چهار دهه‌ی گذشته شناخته اند؛ در صورتی که وی آوازهایی اصیل و جدی را نیز در برنامه های رادیویی اجرا نموده است؛ آوازهایی که در حد خویش مسقط‌الراسی در پهنه‌ی بهره‌گیری و استفاضه‌ی طالبان نسل بعدی بوده و می باشد.

متاسفانه، امروز غلبه‌ی «تفکر کلیشه ای» تا بدان حد است که برخی قلم بدستان و راهیان بظاهر متفکر، به هر بهانه‌ای و بی توجه به تقوای نوشتاری و مقام مقدس «قلم»، مثلاً  در اعتراض به گران بودن بلیط فلان کنسرت یک استاد یا لغزشی هنری در دوران جوانی یک هنرمند، تمام ابعاد فکری، هنری، عقیدتی و حتی زندگی شخصی او را زیر سوال برده و آماج افترا قرار می دهند.

و این در حالی است که حتی بفرض وارد دانستن این قبیل اعتراض ها، نه می توان و نه منطقی است که یک هنرمند را موجودی اهورایی و صد در صد مبرّا از «سعی و لغزش» بدانیم یا متوقع باشیم که وی از بستر و مسیری که هم خود و هم هنرش در پس گذر زمان و اوج و حضیض های زندگانی اش، در آن تکوین می یابد و بالنده می شود؛ از این روند فاصله گرفته و آنگونه حرکت کند که باب میل ماست!

خوشتر است که دیگر عنان بحث را به غایت اصلی اش بگردانیم که «از هرچه بگذریم نام دوست خوشتر است». در اینجا با اشارتی شاگردوارانه به چند اجرا از آوازهای استاد خواجه امیری، نه به قصد تحلیل  بل به نیت یاد نمودن، صرفاً ادای احترامی به این وجهه از آثار هنری ایشان می نماییم.

در آسمـان چشـم تـو دریـا چـه مـی کنــد      شب گرد تنگ حوصله آنجـا چـه مـی کنـد

این بیت مطلع غزلی از «بامداد جویباری» است که ایرج آنرا با همراهی ویولن «مهیار فیروز بخت» با زیبایی و لطافت خاصی در مقدمه‌ی «دشتی» درآمد می‌کند. هر چند که طول این آواز (در آلبوم «همه چشمها به ایرانه») سه بیت میباشد و ایرج در بیت‌های بعدی از آن حس و حال اولیه کمی فاصله می‌گیرد اما گویی حرف اول و آخرش را در همان بیت اول به زیبایی بیان کرده است..

» بشنوید: آواز دشتی با ویولون مهیار فیروزبخت

جناب خواجه امیری در برنامه ی «گلهای تازه شماره‌ی 55» به همراه استاد «فرهنگ شریف» و مرحوم امیرناصر افتتاح، به اعماق و فحوای آواز دلنشین «ابو عطا» دست یافته‌اند.

این آواز خوان کهنه کار غزلی موزون و متناسب با حال و هوای ابوعطا را برای این اجرا انتخاب کرده است؛ آری غزلی از شاعر فراز پایه‌ی ایران زمین جناب «حافظ» :

همـــای اوج سعـــادت بـــه دام مـــا افتـــد      اگــر تـــو را گـــذری بـــر مقـــام مـــا افتـــد

ایرج پس از اجرای درآمد ابوعطا، با یک تحریر وارد گوشه‌ی حجاز می شود؛ گوشه ای که در آن حسی تاریخی و معنوی نهفته است :

شبـی کـه مـاه مـراد از افـق شـود طـالــع      بــود کــه پــرتــو نــوری بــه بــام مــا افتـــد

و پس از این بیت، آواز ایرج با تحریر زیبای «اصفهانک» اوج می گیرد.

در بیت آخر غزل حافظ، ایرج پس از یک مقدمه، مصرع اول را با تلفیقی از «عشاق» و «بیات راجع» می‌خواند، و مصرع دوم را نیز به فرود در «ابوعطا» اختصاص می دهد:

ز خاک کـوی تـو هـر گـه کـه دم زنـد حـافـظ      نسیـم گلشـن جـان در مشــام مــا افتــد

» بشنوید: گلهای تازه 55 - با صدای ایرج، تار فرهنگ شریف و ضرب امیرناصر افتتاح

در آلبوم «گل‌های شماره 8» که برگرفته از «شاخه گل شماره 371» است، آواز ایرج را در راه سه‌گاه  سنتور زنده‌یاد «رضا ورزنده» و نی «حسن ناهید» همراهی کرده‌اند:

بیـرون نـرود مهـر تــو ، گــر خــون رود از دل      مهر تو نه خـون اسـت کـه بیـرون رود از دل

آواز «خواجه‌امیری» درست در همان جایی اوج می گیرد که باید بگیرد، یعنی در بیتی فریاد گونه، آنچنانکه بتواند حکایت گر «مخالف سه‌گاه» باشد:

گردون به من آن کرد ز هجر تو کـه مشکـل      در وقـــت مـــرا کینـــه‌ی گــــردون رود از دل

و خدا رحمت کند مرحوم رضا ورزنده را که با آن حس و حال مخصوص به خویش، با مجری این آوا و نوا همنوا می گردد.

» بشنوید: شاخه گل 371 - با صدای ایرج، سنتور رضا ورزنده، نی حسن ناهید

این شور و شعور در سه‌گاهی دیگر هم اتفاق افتاده است، برگ سبز 267 (آلبوم گل های شماره‌ 3)؛ رضا ورزنده، حسن ناهید، جهانگیر ملک و آواز ایرج:

یـارم بـه وفـا وعـده بسـی داد و جفـا کــرد      هـر وعـده کـه یـارم بـه جفــا داد وفــا کــرد

در تداوم این آواز، ایرج نیز آنچنان صدا سر می دهد که شاعر شعر آوازش یعنی «سلمان ساوجی» فریاد کرده است:

سلمان اگر از عشق بنـالـد مکنـش عیــب      با او غم عشق تو چه گوید که چه ها کرد؟

بیت فوق را ایرج در حالی می خواند که هم‌رزمانش با سنتور و نی و تنبک در «ضربی مخالف سه‌گاه» شوری آفریده‌اند.

» بشنوید: برگ سبز 267 - با صدای ایرج، سه‌تار احمد عبادی، سنتور رضا ورزنده، نی حسن ناهید

سخن از شور به میان آمد و دریغ است که قبل از انتهای این مقال از «شور» ایرج یادی نشود!
شاخه گل 406 (آلبوم گل‌های شماره‌ی 3) با همراهی مرحوم «پرویز یاحقی» و «فرهنگ شریف»:

مـا زنـده بـه عشقیـم  فنـا را نشنـاسیــم      شــایستــه‌ی دردیــم دوا را نشنــاسیـــم
بـی پـرده فتـادیــم در آغــوش تــو ای گــل      چـون شبنـم پـاکیـم حیــا را نشنــاسیــم

» بشنوید: یک شاخه گل 406 - با صدای ایرج، ویولون پرویز یاحقی و تار فرهنگ شریف

باری، هنر ایرانی را شور و حالی است که فنا را بر نمی تابد:

ایـــن شـور کــه در ســر از مـــاســت      روزی بـــرود کــــه ســـــر نبـــــاشــــد

از آوازهای مرحوم «بنان» و «قوامی» تا آوازهای «شجریان» و دیگران، از موسیقی جدی و کلاسیک گرفته تا نغمه های ساده و مردمی (مانند برخی از آثار جناب خواجه امیری) در همه و همه  فقط یک چیز ماندگار است و آن، همین صداقت و شور و لطافت هنری هست و بس.وبلاگ موسیقی ایران زمین


------------------------
غير هنر که تاج سر آفرينش است/ دوران هيچ سلطنتي جاودانه نيست

No comments:

آرشیو مطالب