درود بر جناب دربندی و دیگر دوستان
نام دو شاعر از اشعار ناشناخته گلها به شرح زیر است:
صد چشمم و رخسار تو دیدن نگذارند صد گوشم و حرف تو شنیدن نگذارند
از گلشن وصل تو چه حاصل که شکفته است در هم گلت از خوبی و چیدن نگذارند
از رستن تخمی که برش نیست چه حاصل گوهر گزم از خاک دمیدن نگذارند
شعر از "مشتاق اصفهانی" برگرفته از کتاب "بهترین اشعار" از حسین پژمان بختیاری
خون می چکدم بجای آب از دیده کار من و دل گشته خراب از دیده
برخیز و بیا که تا تو رفتی رفته است رنگ از رخ و صبر از دل و خواب از دیده
شعر از "معین الدین یزدی" برگرفته از همان کتاب
No comments:
Post a Comment