گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Saturday, May 25, 2013

شعری زیبا از هوشنگ ابتهاج

 

چه غریب ماندی ای دل ! نه غمی ، نه غمگساری
نه به انتظار یاری ، نه ز یار انتظاری

غم اگر به كوه گویم بگریزد و بریزد
كه دگر بدین گرانی نتوان كشید باری

چه چراغ چشم دارد از شبان و روزان
كه به هفت آسمانش نه ستاره ای ست باری

دل من ! چه حیف بودی كه چنین ز كار ماندی
چه هنر به كار بندم كه نماند وقت كاری

نرسید آن ماهی كه به تو پرتوی رساند
دل آبگینه بشكن كه نماند جز غباری

همه عمر چشم بودم كه مگر گلی بخندد
دگر ای امید خون شو كه فرو خلید خاری

سحرم كشیده خنجر كه ، چرا شبت نكشته ست
تو بكش كه تا نیفتد دگرم به شب گذاری

به سرشك همچو باران ز برت چه برخورم من ؟
كه چو سنگ تیره ماندی همه عمر بر مزاری

چو به زندگان نبخشی تو گناه زندگانی
بگذار تا بمیرد به بر تو زنده واری

نه چنان شكست پشتم كه دوباره سر بر آرم
منم آن درخت پیری كه نداشت برگ و باری

سر بی پناه پیری به كنار گیر و بگذر
كه به غیر مرگ دیر نگشایدت كناری

به غروب این بیابان بنشین غریب و تنها
بنگر وفای یاران كه رها كنند یاری


هوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه)

--
 
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
 
 

No comments:

آرشیو مطالب