من آفتاب زرد لب بام هستی ام
من مرغ تنگ حوصله ی دام هستی ام
در چشم من، چه جلوه ای از بامداد عمر
من شمع نیم سوخته ی شام هستی ام
صاحبدلان، ز صحبت من، مست کی شوند
من خود شراب ریخته از جام هستی ام
افسانه های ناقص محنت کشان مخوان
من سر گذشت کامل آلام هستی ام
تومار زندگانیم ای نیستی بپیچ
دیگر بس است قصه ی ایام هستی ام
رنگ تعلقی نپذیرفت خاطرم
وارسته از تصور اوهام هستی ام
دست طلب بریده ز دامان آرزو
ننهاده سر به بستر آرام هستی ام
هستی چنین که هست، ز من بشنوید، نیست
من با خبر کبوتر پیغام هستی ام
من چیستم؟ فسانه ای از عالم وجود
مجهول صرف و نقطه ی ابهام هستی ام
چون شمع شب نخفته به امید صبحگاه
چشم انتظارمژده ی فرجام هستی ام
دوستان عزیز:
با غزلی از استاد معینی کرمانشاهی در ابتدا، یادی میکنیم از زنده یاد محمود محمودی خوانساری که دوم اردیبهشت ماه امسال بیست و چهارمین سالگرد پرواز ایشان است. آواز محمودی خوانساری را به عنوان یکی از با احساسترین آوازها میشناسیم، گویی که ایشان با تمامی وجود سعی در بیان احساسات لطیف درونی خود و یا شاعر داشته اند و این احساس به نحو عجیبی به شنونده منتقل میگردد. این لطافت سرشار در بیان کلام به همراه بیان بسیار لطیف ادوات تحریری که با تناسبی خاص با شعر انتخاب گردیده اند، کارهای آوازی ایشان را در زمره ماندگارترین آثار معاصر قرار میدهد.
علاوه بر سرگذشت زنده یاد محمودی خوانساری که به کوشش جناب حمید تجریشی نگاشته شده است، برای یاد آوری از ایشان تصنیفی معروف با صدای ایشان که آهنگ آن کاری است ماندگار از زنده یاد استاد اسد الله ملک بر ترانهای جانانه از استاد رحیم معینی کرمانشاهی با نام "مرغ شباهنگ" را پیش کش عزیزان مینمایم.
معرفی این تصنیف با صدای زنده یاد استاد اسد الله ملک انجام میپذیرد.
به دورانی که شد قحط وفای دلها
چرا هر دم نگویم من خدا خدا خدا
من مرغ شباهنگم بشد کنج قفس قسمت من چرا چرا چرا
به پیامی تو ای پیک بهار از من به باغبان بگو که گاهی
نشانه گیرد از گیاهی
من اگر که هستم ستاره ام کو در آسمانها
من گر اهل دردم نشانه ام کو به داستانها
من آن کسم که روز وشب ز بی کسی گرفته ام
دست دعا دعا دعا
تو آن کسی که از من شکسته دل نمیکنی دوری
محمودي خوانساري سال 1312 در خانواده اي مذهبي در محله "ری سان" خوانسار دیده به جهان گشود. پدرش سيد جمال الدين محمودي از روحانيون خوشنام و فروتن خوانسار بود و تسلّط نسبي شادروان محمودي خوانساري بر زبان عرب و تعليمات ديني را مي توان حاصل 13 سال زندگي در کنار پدر بزرگوارش دانست. وي پس از فوت پدر، يعني مقارن سال 1326 خوشيدي به تهران آمد و در دبيرستان اديب به ادامه تحصيل مشغول شد و در طول اين دوران يک لحظه از زمزمه کردن و آواز خواندن، آن هم به صورتي کاملآ خود جوش و فطري غافل نشد. از سال 1335 مي توان به عنوان سال تحوّل و دگرگوني در زندگي هنري محمودي خوانساري نام برد. زيرا در محفلي با شادروان ابوالحسن صبا آشنا گرديد و از پيشنهاد ايشان مبني بر فراگيري علمي رديف موسيقي ايران استقبال نمود و اين تمرين و ممارست تا پايان عمر استاد صبا ادامه يافت.
سال 1338 به دعوت داوود پيرنيا، بنيانگذار برنامه گلهاي جاويدان، گلهاي رنگارنگ، يک شاخه گل، برگ سبز و گلهاي صحرايي، در استوديو گلها شروع به فعاليت نمود و رسمآ اولين کار هنري خود را در برنامه برگ سبز شماره 56 ضبظ نمود. از آن پس شادروان محمود خوانساري در کنار اساتيدي چون مرتضي خان محجوبي، احمد عبادي، حبيب الله بديعي، جواد معروفي، حسن کسائي، پرويز ياحقي، جليل شهناز، رضا ورزنده، منصور صارمي و فرهنگ شريف به خلق آثار ماندگار موسيقي اصيل ايراني همت گماشت. ثلث آخر زندگي اين استاد فرزانه و خواننده صاحب مکتب در کنار اسد الله ملک هنرمند ارزشمند سپري شد. خوب به خاطر دارم که عصر روز يکشنبه ششم مهرماه 1348 آقاي اسد الله ملک به منزل ما در تهران پارس آمدند. معلوم شد که برنامه اي با عنوان نوايي از موسيقي ملي به همت شادروان دکتر منوچهر جهان بلگو در حال شکل گيري و تدوين است که در اين برنامه محمودي خوانساري براي اولين مرتبه اقدام به اجراي ترانه خواهد نمود. به همين مناسبت از پدرم خواست که بروي آهنگي که بر روي آهنگي که در نغمه افشاري ساخته بود ترانه اي بسرايد. از زمان نواختن ملودي تا سرودن ترانه اي با عنوان مرغ شباهنگ کمتر از پنجاه دقيقه طول کشيد که حاصل اين فعاليت مشترک پس از 29 سال و به بهانه يازدهمين سال درگذشت اين استاد نامي، بار ديگر به همت آقاي حسن اکبراف در اختيار دوستداران هنر واقعي و اصيل اين مرز و بوم قرار مي گيرد.
بیست سال از درگذشت اين هنرمند فرزانه و فروتن گذشت. استادي که ادب و انسانيت را سرلوحه رفتار خويش قرار داد. خواننده اي که به داشتن صداي تنها اکتفا نکرد و همّ و غم خود را صرف بکارگيري صحيح اين وديعه الهي نمود. خواننده اي با سوادي که امر آواز را به مفهوم کامل مي دانست تا جايي که هنگام خواندن و تلفّظ ابيات متنوع شعر فارسي، با شيوه اي مختص خويش کلمات را معني مي کرد و با تکرار و تکيه بر جمله اميد من، اميد تازه اي در جسم و جان مشتاقان موسيقي اين مرز و بوم مي دميد.
هنرمند نازنيني که هرگز در ازاي دستمزد، ناله بي غمي سر نداد و در عين نيازمندي، وارسته و بي نياز عمر خود را در گوشه انزوا سپري نمود و سر انجام روز چهارشنبه دوم ارديبهشت ماه 1366، به صورتي ناگوار، مظلومانه و ناباورانه از غم زيستن نجات يافت و حيات مجددي را آغاز نمود. با اميد شناخت قدر و منزلت چنين نوابغي در محيطي بهتر." نوشته حسين معين کرمانشاهي.
"مي پردازيم به نقل اشعاري که با تمام جزئيات (مصرع به مصرع) به طور کاملآ مشخص، زبان حال محمدي اند. وي در اجراي اين آوازها چنان از دل و جان مايه گذاشته که به راستي مي توان گفت آن اشعار را مال خود کرده است. اين آثار که ما آنها را "آثار خاص" مي ناميم در واقع داري دو صاحب هستند، و محمودي به عنوان صاحب دوم، سراينده روايت آوازي آنهاست. چنان که آقاي محمد موسوي از قول استاد بنان نقل کرده اند: "اشعاري که محمودي مي خواند، شنونده گمان مي کند شاعر هم خود اوست." و آقاي بهمن بوستان نيز گفته اند: "آوازهاي محمودي بازتاب کامل احساسات شاعر است." پس مي توانيم به جرأت بگوييم که هيچ خواننده ديگري ممکن نبود بتواند به زيبايي و با حال جان پرور محمودي آنها را بخواند. زيرا اين اشعار زبان حال ديگري جز او معدودي از امثال او نيستند "(مرغ شباهنگ،
من مرغ تنگ حوصله ی دام هستی ام
در چشم من، چه جلوه ای از بامداد عمر
من شمع نیم سوخته ی شام هستی ام
صاحبدلان، ز صحبت من، مست کی شوند
من خود شراب ریخته از جام هستی ام
افسانه های ناقص محنت کشان مخوان
من سر گذشت کامل آلام هستی ام
تومار زندگانیم ای نیستی بپیچ
دیگر بس است قصه ی ایام هستی ام
رنگ تعلقی نپذیرفت خاطرم
وارسته از تصور اوهام هستی ام
دست طلب بریده ز دامان آرزو
ننهاده سر به بستر آرام هستی ام
هستی چنین که هست، ز من بشنوید، نیست
من با خبر کبوتر پیغام هستی ام
من چیستم؟ فسانه ای از عالم وجود
مجهول صرف و نقطه ی ابهام هستی ام
چون شمع شب نخفته به امید صبحگاه
چشم انتظارمژده ی فرجام هستی ام
دوستان عزیز:
با غزلی از استاد معینی کرمانشاهی در ابتدا، یادی میکنیم از زنده یاد محمود محمودی خوانساری که دوم اردیبهشت ماه امسال بیست و چهارمین سالگرد پرواز ایشان است. آواز محمودی خوانساری را به عنوان یکی از با احساسترین آوازها میشناسیم، گویی که ایشان با تمامی وجود سعی در بیان احساسات لطیف درونی خود و یا شاعر داشته اند و این احساس به نحو عجیبی به شنونده منتقل میگردد. این لطافت سرشار در بیان کلام به همراه بیان بسیار لطیف ادوات تحریری که با تناسبی خاص با شعر انتخاب گردیده اند، کارهای آوازی ایشان را در زمره ماندگارترین آثار معاصر قرار میدهد.
علاوه بر سرگذشت زنده یاد محمودی خوانساری که به کوشش جناب حمید تجریشی نگاشته شده است، برای یاد آوری از ایشان تصنیفی معروف با صدای ایشان که آهنگ آن کاری است ماندگار از زنده یاد استاد اسد الله ملک بر ترانهای جانانه از استاد رحیم معینی کرمانشاهی با نام "مرغ شباهنگ" را پیش کش عزیزان مینمایم.
معرفی این تصنیف با صدای زنده یاد استاد اسد الله ملک انجام میپذیرد.
به دورانی که شد قحط وفای دلها
چرا هر دم نگویم من خدا خدا خدا
من مرغ شباهنگم بشد کنج قفس قسمت من چرا چرا چرا
به پیامی تو ای پیک بهار از من به باغبان بگو که گاهی
نشانه گیرد از گیاهی
من اگر که هستم ستاره ام کو در آسمانها
من گر اهل دردم نشانه ام کو به داستانها
من آن کسم که روز وشب ز بی کسی گرفته ام
دست دعا دعا دعا
تو آن کسی که از من شکسته دل نمیکنی دوری
محمودي خوانساري سال 1312 در خانواده اي مذهبي در محله "ری سان" خوانسار دیده به جهان گشود. پدرش سيد جمال الدين محمودي از روحانيون خوشنام و فروتن خوانسار بود و تسلّط نسبي شادروان محمودي خوانساري بر زبان عرب و تعليمات ديني را مي توان حاصل 13 سال زندگي در کنار پدر بزرگوارش دانست. وي پس از فوت پدر، يعني مقارن سال 1326 خوشيدي به تهران آمد و در دبيرستان اديب به ادامه تحصيل مشغول شد و در طول اين دوران يک لحظه از زمزمه کردن و آواز خواندن، آن هم به صورتي کاملآ خود جوش و فطري غافل نشد. از سال 1335 مي توان به عنوان سال تحوّل و دگرگوني در زندگي هنري محمودي خوانساري نام برد. زيرا در محفلي با شادروان ابوالحسن صبا آشنا گرديد و از پيشنهاد ايشان مبني بر فراگيري علمي رديف موسيقي ايران استقبال نمود و اين تمرين و ممارست تا پايان عمر استاد صبا ادامه يافت.
سال 1338 به دعوت داوود پيرنيا، بنيانگذار برنامه گلهاي جاويدان، گلهاي رنگارنگ، يک شاخه گل، برگ سبز و گلهاي صحرايي، در استوديو گلها شروع به فعاليت نمود و رسمآ اولين کار هنري خود را در برنامه برگ سبز شماره 56 ضبظ نمود. از آن پس شادروان محمود خوانساري در کنار اساتيدي چون مرتضي خان محجوبي، احمد عبادي، حبيب الله بديعي، جواد معروفي، حسن کسائي، پرويز ياحقي، جليل شهناز، رضا ورزنده، منصور صارمي و فرهنگ شريف به خلق آثار ماندگار موسيقي اصيل ايراني همت گماشت. ثلث آخر زندگي اين استاد فرزانه و خواننده صاحب مکتب در کنار اسد الله ملک هنرمند ارزشمند سپري شد. خوب به خاطر دارم که عصر روز يکشنبه ششم مهرماه 1348 آقاي اسد الله ملک به منزل ما در تهران پارس آمدند. معلوم شد که برنامه اي با عنوان نوايي از موسيقي ملي به همت شادروان دکتر منوچهر جهان بلگو در حال شکل گيري و تدوين است که در اين برنامه محمودي خوانساري براي اولين مرتبه اقدام به اجراي ترانه خواهد نمود. به همين مناسبت از پدرم خواست که بروي آهنگي که بر روي آهنگي که در نغمه افشاري ساخته بود ترانه اي بسرايد. از زمان نواختن ملودي تا سرودن ترانه اي با عنوان مرغ شباهنگ کمتر از پنجاه دقيقه طول کشيد که حاصل اين فعاليت مشترک پس از 29 سال و به بهانه يازدهمين سال درگذشت اين استاد نامي، بار ديگر به همت آقاي حسن اکبراف در اختيار دوستداران هنر واقعي و اصيل اين مرز و بوم قرار مي گيرد.
بیست سال از درگذشت اين هنرمند فرزانه و فروتن گذشت. استادي که ادب و انسانيت را سرلوحه رفتار خويش قرار داد. خواننده اي که به داشتن صداي تنها اکتفا نکرد و همّ و غم خود را صرف بکارگيري صحيح اين وديعه الهي نمود. خواننده اي با سوادي که امر آواز را به مفهوم کامل مي دانست تا جايي که هنگام خواندن و تلفّظ ابيات متنوع شعر فارسي، با شيوه اي مختص خويش کلمات را معني مي کرد و با تکرار و تکيه بر جمله اميد من، اميد تازه اي در جسم و جان مشتاقان موسيقي اين مرز و بوم مي دميد.
هنرمند نازنيني که هرگز در ازاي دستمزد، ناله بي غمي سر نداد و در عين نيازمندي، وارسته و بي نياز عمر خود را در گوشه انزوا سپري نمود و سر انجام روز چهارشنبه دوم ارديبهشت ماه 1366، به صورتي ناگوار، مظلومانه و ناباورانه از غم زيستن نجات يافت و حيات مجددي را آغاز نمود. با اميد شناخت قدر و منزلت چنين نوابغي در محيطي بهتر." نوشته حسين معين کرمانشاهي.
"مي پردازيم به نقل اشعاري که با تمام جزئيات (مصرع به مصرع) به طور کاملآ مشخص، زبان حال محمدي اند. وي در اجراي اين آوازها چنان از دل و جان مايه گذاشته که به راستي مي توان گفت آن اشعار را مال خود کرده است. اين آثار که ما آنها را "آثار خاص" مي ناميم در واقع داري دو صاحب هستند، و محمودي به عنوان صاحب دوم، سراينده روايت آوازي آنهاست. چنان که آقاي محمد موسوي از قول استاد بنان نقل کرده اند: "اشعاري که محمودي مي خواند، شنونده گمان مي کند شاعر هم خود اوست." و آقاي بهمن بوستان نيز گفته اند: "آوازهاي محمودي بازتاب کامل احساسات شاعر است." پس مي توانيم به جرأت بگوييم که هيچ خواننده ديگري ممکن نبود بتواند به زيبايي و با حال جان پرور محمودي آنها را بخواند. زيرا اين اشعار زبان حال ديگري جز او معدودي از امثال او نيستند "(مرغ شباهنگ،
يادنامه استاد آواز ايران محمودي خوانساري، حميد تجريشي
نشانی فیسبوک
نشانی فیسبوک
نشانی یو تیوب
نشانی مدیا فایر
با مهر و ارادت
دکتر مازیار صدری
انگلستان
No comments:
Post a Comment