" انکسار"
از آن به چشم پیر و جوان بیقرار میآیم
که از قبیلهٔ عطش و انتظار میآیم
فلک اگر چه مرا با نشانه اشتباه گرفت
دلم خوشست که به نحوی به کار میآیم
شکست پشت شکست و فراق بعد فراق
بهینه معنی لغت انکسار میآیم
ازین زمانهٔ خونریز اگر گریزی نیست
هماره گفتهام نه به آن سازگار میآیم
هنوز جای مردم آزاد کنج زندانست
پس از هزار سال ز نای و حصار میآیم
اگرچه ارزش دوشاب و دوغ یکسانست
همین بسم که به شهد آشکار میآیم
من از شب سیه سرد بیستاره دلگیرم
به جستجوی نور و سحر رهسپار میآیم
*****
احمد نیکبخت - آمریکا
No comments:
Post a Comment