Iranian old album series of, NedayeGolha
آلبوم موسیقی
"بهار زندگی"
با صـدای حـمـیـرا
کیفیت: مطلوب
ZIP دانلود کل آلبوم در یک فایل فشرده زیپ ...
Size: 59.5 Mb Server: .......... Download
----------------------------
-----------------------------
----------------------------
4 قاصدک ...
Size: 4.8 Mb Server: .......... Download
----------------------------
----------------------------
----------------------------
----------------------------
----------------------------
***
متن اشعار
1- بی نهایت
دلا چـه کـشـیدی،هـمـیشـه دویـدی،ولـی بـه نـهایت نبوده رهت
جز آنکه شکستی، چو شیشه آهی، چه بوده خدا را، مگر گنهت
نه از آشنایان وفا دیده ای دل نه بر باده نوشان صفا دیده ای دل
به جز شیشه غم چه هستی،چه هستی،که با سنگ بیداد شکستی، شکستی
بریز اشک لرزان، که تا دیده ام من،دویدی عمری، تو را دیده ام من
تو هـم ای مـحـبـت سـرابی سـرابی، برای دل من، عذابی عذابی
2- ساز خاموش
شب تاريك و من تنها، اسيري خسته ي غم ها
بـراي تـو دلم تنگه، تو رو مـي خـوام تو اين دنيا
هـنـوز ايـن اشـك لرزونم، نشسته روي مژگونم
عزيزمن تو ميدوني، جدا از تو نميمونم، نميتونم
عشق من وتو حـكـايتي بود، روزي توي شهر آشنايي
اي رفته به تلخي از بر من، من موندم و درد بي وفايي
در اين شبهاي تنهايي، كجايي دور از آغوشم
چه شد آخرقسم هايت، چرا كردي فراموشم
بيا ببين كه دور از تـو، شكسته ساز خاموشم
عشق من و تو حـكـايتي بود، روزي توي شهر آشنايي
اي رفته به تلخي از بر من، من موندم و درد بي وفايي
3- بهار زندگی
در بـهـار زنـدگـي، احـسـاس پـيـري مـي كـنم بـا هـمه آزادگـــي، فـكـر اسـيـري مي كنم
بـس كـه بـد ديـدم، ز ياران به ظاهر خوب خود بعد از اين بر كودك دل، سخت گيري مي كنم
در به رويم بسته اند، از اين و از آن خسته ام مـن بـه جـمـع آشيان پاشيدگان پيوسته ام
اي خـداي آسـمـان بـهـتر تو مي داني كه من بـار ها در راه او تـا پـاي جـان بـنـشـسـته ام
در بـهـار زنـدگـي، احـسـاس پـيـري مـي كـنم بـا هـمه آزادگـــي، فـكـر اسـيـري مي كنم
بـس كـه بـد ديـدم، ز ياران به ظاهر خوب خود بعد از اين بر كودك دل، سخت گيري مي كنم
شـمـع بـودن ذره ذره، آب گـشـتـن تـا به كي راه پــر خــاشاك را آرام رفــتــن تـــا بــــه كــي
در بـهـار زنـدگـي، احـسـاس پـيـري مـي كـنم بـا هـمه آزادگـــي، فـكـر اسـيـري مي كنم
بـس كـه بـد ديـدم، ز ياران به ظاهر خوب خود بعد از اين بر كودك دل، سخت گيري مي كنم
4- قاصدک
مثل لحظه های شرم
آب میشم، آب میشم، تو حرم بوسه های تو
مثل سنگینی پلک
خـواب میشـم خـواب مـیشم رو بال غصه های تو
گم میشه مثل یه قاصدک، رو لبای من حرفای تو
رو لبای تو صدای من
شاید این لبهای بسته، که تو باغ بوسه خفتن
پیش از اینها واسه ی هم، همه حرفا رو گفتن
5- مقدس
ای صدای آسمانی، ای مقدس،ای عروج راستی، ای حیرت آور
اسم تو جاری چو عطر باغ گل، یاد تو از هر هوایی تازه تر
ای تو تعبیر تمام خوابها، پاک تری از ابرها و آبها
قبله گاه هر نیاز و آرزو، آخرین مقصود راه جستجو
اسم تو شعر ستایش ، بر زبان حرف نوازش
سینه ام لبریز از تو، ای کلام ترد خواهش
ای فسانه در صداقت در یقین، نام تو هر لحظه پر آوازه تر
6- تو دل من غمه
تو دل من، تو دل من غم فراوونه، دو چشم من، دو چشم من، گریه بارونه
ز نامهربونیش دلم خونه، ولی افسوس نمیدونه نمیدونه
آخ که این روزا برام گریه چه آسونه
خدایا تو از دردم آگاهی، علاجی کن
بده صبری و کاری کن، اون بیاد خونه
کاش بدونه اگه بیاد، منو بخواد چه قصه ها میخونم براش
کاش بدونه اگه بیاد، منو بخواد چه بوسه ها میرزم به پاش
کاش بدونه چشم انتظارم، طاقت ندارم
بی همزبونم، خدا نکنه نکنه تنها بمونم
خدایا تو از دردم آگاهی، علاجی کن
بده صبری و کاری کن، اون بیاد خونه
7- الهی بمیری
الهی بمیری، که دیگر بدونم کجایی،بدونم زعالم جدایی
الهی بمیری، نخنده به چشمت نگاهی،نمونه نگاهت به راهی
نگیری تو جامی زهر دستی، ننوشی می از دست هر نحسی
تا نمونه در اون دل دگر هوسی، تا نریزه به پایت سرشت کسی
تا نبینی دگر گریه های مرا، تا ندونه کسی ماجرای مرا، الهی بمیری
این منم که هرگز نمیبرم از دلم خیال ترا دمی
کی دهم غمت را به عالمی آه
این منم که دیوونه توام با دلی که رسوای عالمه
خون و تارو پودش پر از غمه آه، الهی بمیری، الهی بمیری
8- گلبرگ شماره 1
دستگاه دشتی، هنرمندان حمیرا اسد الله ملک. ترانه و غزل آواز ار هما میر افشار
اشعار متن از حافظ. گوینده؛ فیروزه امیر معز. تهیه کننده، شرکت بهنواز، آپولون
نفرین خدا برمن اگر باز بسوزم
پروانه صفت در دل آتشکده عشق
نفرین خدا بر من اگر قصه بگویم
از این دل دیوانه سودا زده عشق
نفرین خدابر من اگر رو به تو آرم
گر رشته جان بگسلد از حسرت دوری
نفرین خدا بر من اگر با تو دوباره
گویم سخنی زینهمه اندوه و صبوری
نفرین خدا بر من اگرشعله کشم باز
چون شمع شب افروزی و مستانه بخندم
نفرین خدا بر من اگر پیش نگاهت
چون قطره می بر لب پیمانه بخندم
نفرین خدا بر من اگر چشم سیاهم
در مردمک خویش کشد نقش ترا باز
نفرین خدا بر من اگر باز به شبها
با این دل سودازده خویش کنم راز
نفرین خدا بر من اگر راه تو پویم
نفرین خدا بر من اگر نام تو گویم
نفرین خدا بر من اگر از دل سودا
نام تو و یاد تو و مهر تو نشویم
نفرین خدا بر من اگر پر بگشایم
بر بام تو بیگانه کنم باز همایی
نفرین خدا بر من اگر باز بجویم
راه دگری پیش تو جز راه جدایی
***
***
متن اشعار
1- بی نهایت
دلا چـه کـشـیدی،هـمـیشـه دویـدی،ولـی بـه نـهایت نبوده رهت
جز آنکه شکستی، چو شیشه آهی، چه بوده خدا را، مگر گنهت
نه از آشنایان وفا دیده ای دل نه بر باده نوشان صفا دیده ای دل
به جز شیشه غم چه هستی،چه هستی،که با سنگ بیداد شکستی، شکستی
بریز اشک لرزان، که تا دیده ام من،دویدی عمری، تو را دیده ام من
تو هـم ای مـحـبـت سـرابی سـرابی، برای دل من، عذابی عذابی
2- ساز خاموش
شب تاريك و من تنها، اسيري خسته ي غم ها
بـراي تـو دلم تنگه، تو رو مـي خـوام تو اين دنيا
هـنـوز ايـن اشـك لرزونم، نشسته روي مژگونم
عزيزمن تو ميدوني، جدا از تو نميمونم، نميتونم
عشق من وتو حـكـايتي بود، روزي توي شهر آشنايي
اي رفته به تلخي از بر من، من موندم و درد بي وفايي
در اين شبهاي تنهايي، كجايي دور از آغوشم
چه شد آخرقسم هايت، چرا كردي فراموشم
بيا ببين كه دور از تـو، شكسته ساز خاموشم
عشق من و تو حـكـايتي بود، روزي توي شهر آشنايي
اي رفته به تلخي از بر من، من موندم و درد بي وفايي
3- بهار زندگی
در بـهـار زنـدگـي، احـسـاس پـيـري مـي كـنم بـا هـمه آزادگـــي، فـكـر اسـيـري مي كنم
بـس كـه بـد ديـدم، ز ياران به ظاهر خوب خود بعد از اين بر كودك دل، سخت گيري مي كنم
در به رويم بسته اند، از اين و از آن خسته ام مـن بـه جـمـع آشيان پاشيدگان پيوسته ام
اي خـداي آسـمـان بـهـتر تو مي داني كه من بـار ها در راه او تـا پـاي جـان بـنـشـسـته ام
در بـهـار زنـدگـي، احـسـاس پـيـري مـي كـنم بـا هـمه آزادگـــي، فـكـر اسـيـري مي كنم
بـس كـه بـد ديـدم، ز ياران به ظاهر خوب خود بعد از اين بر كودك دل، سخت گيري مي كنم
شـمـع بـودن ذره ذره، آب گـشـتـن تـا به كي راه پــر خــاشاك را آرام رفــتــن تـــا بــــه كــي
در بـهـار زنـدگـي، احـسـاس پـيـري مـي كـنم بـا هـمه آزادگـــي، فـكـر اسـيـري مي كنم
بـس كـه بـد ديـدم، ز ياران به ظاهر خوب خود بعد از اين بر كودك دل، سخت گيري مي كنم
4- قاصدک
مثل لحظه های شرم
آب میشم، آب میشم، تو حرم بوسه های تو
مثل سنگینی پلک
خـواب میشـم خـواب مـیشم رو بال غصه های تو
گم میشه مثل یه قاصدک، رو لبای من حرفای تو
رو لبای تو صدای من
شاید این لبهای بسته، که تو باغ بوسه خفتن
پیش از اینها واسه ی هم، همه حرفا رو گفتن
5- مقدس
ای صدای آسمانی، ای مقدس،ای عروج راستی، ای حیرت آور
اسم تو جاری چو عطر باغ گل، یاد تو از هر هوایی تازه تر
ای تو تعبیر تمام خوابها، پاک تری از ابرها و آبها
قبله گاه هر نیاز و آرزو، آخرین مقصود راه جستجو
اسم تو شعر ستایش ، بر زبان حرف نوازش
سینه ام لبریز از تو، ای کلام ترد خواهش
ای فسانه در صداقت در یقین، نام تو هر لحظه پر آوازه تر
6- تو دل من غمه
تو دل من، تو دل من غم فراوونه، دو چشم من، دو چشم من، گریه بارونه
ز نامهربونیش دلم خونه، ولی افسوس نمیدونه نمیدونه
آخ که این روزا برام گریه چه آسونه
خدایا تو از دردم آگاهی، علاجی کن
بده صبری و کاری کن، اون بیاد خونه
کاش بدونه اگه بیاد، منو بخواد چه قصه ها میخونم براش
کاش بدونه اگه بیاد، منو بخواد چه بوسه ها میرزم به پاش
کاش بدونه چشم انتظارم، طاقت ندارم
بی همزبونم، خدا نکنه نکنه تنها بمونم
خدایا تو از دردم آگاهی، علاجی کن
بده صبری و کاری کن، اون بیاد خونه
7- الهی بمیری
الهی بمیری، که دیگر بدونم کجایی،بدونم زعالم جدایی
الهی بمیری، نخنده به چشمت نگاهی،نمونه نگاهت به راهی
نگیری تو جامی زهر دستی، ننوشی می از دست هر نحسی
تا نمونه در اون دل دگر هوسی، تا نریزه به پایت سرشت کسی
تا نبینی دگر گریه های مرا، تا ندونه کسی ماجرای مرا، الهی بمیری
این منم که هرگز نمیبرم از دلم خیال ترا دمی
کی دهم غمت را به عالمی آه
این منم که دیوونه توام با دلی که رسوای عالمه
خون و تارو پودش پر از غمه آه، الهی بمیری، الهی بمیری
8- گلبرگ شماره 1
دستگاه دشتی، هنرمندان حمیرا اسد الله ملک. ترانه و غزل آواز ار هما میر افشار
اشعار متن از حافظ. گوینده؛ فیروزه امیر معز. تهیه کننده، شرکت بهنواز، آپولون
نفرین خدا برمن اگر باز بسوزم
پروانه صفت در دل آتشکده عشق
نفرین خدا بر من اگر قصه بگویم
از این دل دیوانه سودا زده عشق
نفرین خدابر من اگر رو به تو آرم
گر رشته جان بگسلد از حسرت دوری
نفرین خدا بر من اگر با تو دوباره
گویم سخنی زینهمه اندوه و صبوری
نفرین خدا بر من اگرشعله کشم باز
چون شمع شب افروزی و مستانه بخندم
نفرین خدا بر من اگر پیش نگاهت
چون قطره می بر لب پیمانه بخندم
نفرین خدا بر من اگر چشم سیاهم
در مردمک خویش کشد نقش ترا باز
نفرین خدا بر من اگر باز به شبها
با این دل سودازده خویش کنم راز
نفرین خدا بر من اگر راه تو پویم
نفرین خدا بر من اگر نام تو گویم
نفرین خدا بر من اگر از دل سودا
نام تو و یاد تو و مهر تو نشویم
نفرین خدا بر من اگر پر بگشایم
بر بام تو بیگانه کنم باز همایی
نفرین خدا بر من اگر باز بجویم
راه دگری پیش تو جز راه جدایی
***
You! & NedayeGolha Group...
از طرف گروه ندای گلها
nedaye-golha@googlegroups.com
No comments:
Post a Comment