روز ما به شعر درآمده و به تصویر خیال کشیده شده است. بخوانید و لذت
ببرید
مهربانی از میان خلق دامن چیده است
از تکلف، آشنایی برطرف گردیده است
وسعت از دست و دل مردم به منزل رفته است
جامهها پاکیزه و دلها به خون غلتیده است
رحم و انصاف و مروت از جهان برخاسته است
روی دل از قبلهی مهر و وفا گردیده است
پردهی شرم و حیا، بال و پر عنقا شده است
صبر از دلها چو کوه قاف دامن چیده است
نیست غیر از دست خالی پردهپوشی سرو را
خار چندین جامهی رنگین ز گل پوشیده است
گوهر و خرمهره در یک سلک جولان میکنند
تار و پود انتظام از یکدیگر پاشیده است
هر تهیدستی ز بی شرمی درین بازارگاه
در برابر ماه کنعان را دکانی چیده است
تر نگردد از زر قلبی که در کارش کنند
یوسف بیطالع ما گرگ باراندیده است
در دل ما آرزوی دولت بیدار نیست
چشم ما بسیار ازین خواب پریشان دیده است
برزمین آن کس که دامان میکشید از روی ناز
عمرها شد زیر دامان زمین خوابیده است
گر جهان زیر و زبر گردد، نمیجنبد ز جا
هر که صائب پا به دامان رضا پیچیده است
صائب تبریزی
--
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کردهاید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شدهاید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینههای بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
No comments:
Post a Comment