آهنگ:علیرضا خواجه نوری شعر:محمدعلی شیرازی بیات اصفهان خواننده:مرضیه
...
شب همه شب در بی خبری، میرسد از ره رهگذری
خواند و دارد دردل من، نغمه جادویش اثری
رهروخسته نیمه شبان، نغمه زند به سکوت گران
میرود و آزرده چومن، قصه دل دارد به زبان
اوکه حکایت دل خواند،رازدلم زکجا داند
چون گذرد زبرم گویم،او که رود که به جا ماند
....
رهگذرای مرغ شب من ، زمزمه بنشان برلب من
نوای تو چو با شبم آمیزد، خموشی ازسرای من بگریزد
زبانگ توغم ازدلم برخیزد
ای به سکوت شبانه من، نغمه گر کاشانه من
شب چوروی نغمه خوان زکویم
ازتو و دل سخن ها گویم
اوکه حکایت دل خواند،رازدلم زکجا داند
چون گذرد زبرم گویم،او که رود که به جا ماند
........
...
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی
No comments:
Post a Comment