تو را با غير مي بينم ، صدايم در نمي آيد
دلم مي سوزد و کاري ز دستم بر نمي آيد
نشستم ، باده خوردم ، خون گرستم ، کنجي افتادم
تحمل مي رود اما شب غم سر نمي آيد
توانم وصف جور مرگ و صد دشوارتر زان ليک
چه گويم جور هجرت چون به گفتن در نمي آيد
چه سود از شرح اين ديوانگي ها ، بي قراري ها ؟
تو مه ، بي مهري و حرف منت باور نمي آيد
ز دست و پاي دل برگير اين زنجير جور اي زلف
که اين ديوانه گر عاقل شود ، ديگر نمي آيد
دلم در دوريت خون شد ، بيا در اشک چشمم بين
خدا را از چه بر من رحمت اي کافر نمي آيد...
مهدی اخوان ثالث
---
این پیام را به خاطر این دریافت کردید که برای مبحثی در گروه «دوستان راديو گلها» در Google Group ثبتنام شدهاید.
جهت لغو اشتراک از این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha+unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینههای بیشتر از https://groups.google.com/d/optout بازدید کنید.
No comments:
Post a Comment