گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Thursday, November 20, 2014

بخشی از مصاحبه با الاهه

مصاحبه آن سینگلتون با خانم الهه
یکی از مسائلی که مشاهده آن از نزدیک بسیار حیرت‎آور بود، حسرت بی‎پایان رجوی‎ها برای قدرت است. به‎یاد دارم که یکی از اعضای شورای ملی مقاومت با مسعود رجوی در مورد آنچه که مجاهدین پس از گرفتن تهران خواهند کرد صحبت می‎کرد. رجوی که چشمانش در این زمان برق می‎زد به وی گفت: وقتی ما به ایران برسیم، چند روزی طول خواهد کشید که خود را به تهران برسانیم. ما در راه یک میلیون بسیجی و یک میلیون پاسدار خواهیم کشت و ... آنگاه باید ببینیم بعد چه باید بکنیم.
الهه یکی از مهم ترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران است. او با صدای خود بسیاری از آوازهای سنتی، پاپ، جاز و استاندارد را به شهرت رسانده است. صدای او آنقدر دلنواز بود که داوود پیرنیا، بنیانگزار و مدیر برنامه "گلها" در رادیو ایران الهه را برای مدیریت این برنامه انتخاب نمود. صدای او بیش از هر خواننده دیگری در برنامه "گلها" پخش شده است. آن سینگلتون: ممکن است خلاصه ای از زندگی خود بعنوان یک خواننده را بیان بفرمایید؟ الهه: من سالها در رشته خوانندگی اصیل ایرانی آموزش دیدم و در آن زمان داوود پیرنیا این نوع خوانندگی را از طریق برنامه "گلها" که از رادیو ایران پخش می گردید به شنوندگان آن معرفی نمود. این ارکستر و خوانندگان برنامه گلها بودند که پایه های موسیقی اصیل ایرانی را انسجام بخشیدند. در طی مدت پانزده سالی که این برنامه پخش می گردید، من خواننده اصلی آن بودم. البته بعد از انقلاب دیگر امکان پخش صدای زنان خواننده میسر نبود و ما ساکت شدیم. آن سینگلتون: با چنین گذشته ای لطفا بفرمایید که چه شد که با مجاهدین خلق مرتبط گردیدید؟ الهه: مدت های زیادی بود که من دیگر امکان خواندن برای مردم ایران را نداشتم. یکی از راههایی که من می توانستم به خوانندگی ادامه بدهم پیوستن به تبعیدیانی بود که در سواحل غربی امریکا مقیم شده بودند ولی اختلافات فی مابین آنها بقدری زیاد و از طرفی بی ربط و خرده ریز بود که من علاقه ای به پیوستن به هیچ یک از این گروهها پیدا نکردم. در سال هزار و نهصد و نود و چهار برخی به من مراجعه کرده و خود را بعنوان "ایرانیانی روشنفکر" در اروپا معرفی نمودند که می خواهند کنسرتی ترتیب داده و از این طریق از یک طرف مخالفت خود با رژیم آخوند ها را بیان کنند و از طرف دیگر همبستگی خود با مردم داخل ایران و مبارزاتشان برای آزادی و دموکراسی را نشان بدهند. آنها گفتند که از مجاهدین خلق هم حمایت می کنند. البته من قبلا نام مجاهدین را شنیده بودم ولی چیز زیادی از آنها نمی دانستم. این افراد آنها را بصورتی به من معرفی کردند که انگار این ها برای آزادی می جنگند. آنها من را به اجرای برنامه در کنسرت دعوت کردند. احساس من همیشه این بود که صدای من ،بخاطر این که از طریق شنوندگان برنامه "گلها" معروف شده است، پس متعلق به مردم است و من باید آن را به هر طریقی که شده به آنها برگردانم. مجاهدین وسیله ای بودند که می توانست چنین راهی را باز کند. البته من تنها نبودم و خوانندگان مشهور دیگری هم بودند که توافق کردند تا در این کنسرت ها شرکت کنند. آن سینگلتون: ممکن است در مورد روش های نزدیک شدن این افراد به مردم و بخصوص چگونگی رفتارشان با خود شما برای جلب توافقتان برای شرکت در کنسرت توضیح بدهید؟ الهه: من به آنها گفتم که اگر چه من سمپاتی ای نسبت به پایداری مجاهدین در قبال رژیم ایران احساس می کنم ولی به شخصه در مسائل سیاسی گروه ها دخالت نخواهم کرد بنابراین آنها فقط می توانند از پرچم ایران در کنسرت استفاده کنند و نه علائم دیگر و من هم در آن کنسرت فقط آواز های کلاسیک ایرانی را خواهم خواند و نه هیچ کار دیگری. لازم است یاد آوری کنم که من در تمام مدت خوانندگی ام تا بحال هیچ وقت قرارداد و امضا و این چیز ها نداشته ام. حرف من همیشه کافی بوده. ولی آنها اصرار می کردند که کنتراتی رسمی امضا شود. من به این اعتبار که این ها آماتور هستند و غیره قبول کردم. قرارداد برای شش برنامه کنسرت بود با تاکید بر غرامتی چند هزار دلاری در صورتی که من حاضر به خواندن نشوم. از آنجا که چنین چیزی تا بحال برای من اتفاق نیفتاده بود قبول کردم. آنها رفتند و من دیگر آنها را ندیدم. یک ماه قبل از شروع کنسرت من هنوز هیچ اطلاعی نداشتم و بنابراین شروع کردم به تماس گرفتن ولی بی نتیجه بود. یک هفته قبل از زمان کنسرت متوجه شدم که کنسرت به نام مجاهدین خلق و در حمایت از مریم رجوی اعلام شده است! بعد از این کنسرت، رادیوهای ایرانی شروع کردن به بدگویی به من چرا که برای مجاهدین خوانده بودم. مجاهدین هم از طرف دیگر فقط نیمی از دستمزد من را دادند و رفتند. رادیو امریکا گفت که من باید پشت میکروفون رفته و از ایرانی ها در هر کجا که هستند معذرت خواهی کنم. در چنین وضعیتی تمام گروه های آپوزیسیون بجای این که به کمک من بیایند فقط من را بیشتر و بیشتر به طرف مجاهدین هل دادند. این بود نتیجه فشارها و انتقادات و حملات بی رحمانه ای که به من می کردند. من دیگر هیچ پناهگاهی نداشتم. در چنین وضعیتی، مجاهدین پروژه ای از نشان دادن محبت و احترام و غیره نسبت به من را آغاز کردند. آنها وانمود می کردند که واقعا برای من اهمیتی قائل هستند و نگران من هستند. در این فاز، من واقعا به چنین محبت هایی نیازمند شده بودم. من حالا می فهمم که این روش معمول فرقه ها برای عضو گیری از میان مردم است. در آن زمان اگرچه من متوجه می شدم که این ها دروغ است ولی یک نیازی و یک چیزی در رفتار و گفتارشان بود که جلبم می کرد و از طرف دیگر بشدت علاقه مند شده بودم که بیشتر در مورد آنها بدانم. آن سینگلتون: آیا می توانید توضیح بدهید که از نظر شما مجاهدین چگونه بصورت یک فرقه عمل می کنند؟ الهه: من از طرف آنها دعوت شدم که بعنوان یک خواننده به آنها بپیوندم و البته فکر می کردم که آنها جنگجویانی برای آزاد

--

---
‏شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک از این گروه و قطع دریافت ایمیل‌های آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha+unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/d/optout دیدن کنید.

No comments:

آرشیو مطالب