ما پای در گل از دل دیوانه خودیم
ما غرق خون ز چشم سیه خانه خودیم
گلخن نمود بر سر ما اشک ما خراب
پیوسته خود خراب کن خانه خودیم
خون جگر خوریم و نگیریم می ز کس
یعنی همیشه مست ز پیمانه خودیم
عمری گذشت و شکوه زلفش نشد تمام
در حیرت از درازای افسانه خودیم
عاشق ترا که بیند از آشناییست
ما ای چهسان به هرزه نه بیگانه خودیم
شادروان میرزا ابوالحسن فراهانی
---
این پیام را به خاطر این دریافت کردید که برای مبحثی در گروه «دوستان راديو گلها» در Google Group ثبتنام شدهاید.
جهت لغو اشتراک از این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha+unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینههای بیشتر از https://groups.google.com/d/optout بازدید کنید.
No comments:
Post a Comment