گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Tuesday, December 4, 2007

کتابهای رایگان فارسی Re: [Fwd: [Fwd: Ash-ar]]

دوستان لطفا در پخش آنها بکوشید و نظراتتان را برای من بفرستید. شماره تلفن من 
۸۸۶۳۸۸۳۷
متشکرم

Nasser Dadras schrieb:
سلام دوستان
این بخشی از اشعار من است به زبان پارسی و آلمانی دو زبان آریایی.امیدوارم بزودی همه ی اشعارم را در کتابی چاپ کنم ونیز بصورت پ د اف در اختیار همگان بگذارم.
با سپاس از حوصله ی شما برای خواندن آنها

ناصر دادرس
 ن. د. یار

-------- Original-Nachricht --------
Betreff: [Fwd: Ash-ar]
Datum: Wed, 02 Aug 2006 16:30:08 +0330
Von: Nasser Dadras <nasser.dadras@gmail.com>
An: nasserdadras@yahoo.de





Betreff:
Ash-ar
Von:
Nasser Dadras <nasser.dadras@gmail.com>
Datum:
Sun, 26 Jun 2005 03:04:53 +0430
An:
hosseinkh@gmail.com
An:
hosseinkh@gmail.com

جان جهان

من جان جهانم من
من روح زمانم من
من مطلع شمسم من
من زاده ی ابم من

من جان نمازم من
من روح نیازم من
من زاده ی خاکم من
من طاهر و پاکم من

من ناصر و من مستی
من عالم و من هستی

من زاده ی شرقم من
من هیچ و خرابم من
من ماه تمامم من
من ماه تمامم من
*************
حجاب

حجاب این وحشت اکبر
حجاب این گرز لایشعر

حجابی چون درونم را فرا گیرد
درونم تیره میگردد
چگونه می توان انرا
برای ظاهر انسان
شریف و ناب دانست؟
مگر من مو ندارم مرد؟
چه فرقی می کند
موی من و ان زن؟
که او باید بپوشاند
سر خود را
چه فرقی بین من با زن؟
مگر خالق میان ما
جدائی را ندا داده؟
مگر ننوشته در قران
که تقوی بهترین البسه ی مردم
لباس رهروان است؟
چرا باید بپوشاند سر خود را؟
مگر نه انکه الله ام جمیل است؟
مگر نه انکه او حب الجمال است؟
چرا باید بپوشاند حجابش؟
چرا بر گرد سر چادر بپوشد؟
مگر سر مرکز فکر و خرد نیست؟

مگر او زشت و من زیبا
مگر او سنگ و من گل؟
چه فرقی بین ما هست؟بگو ای مردمان
بپرسید از همه
چرا "باید" چرا زور؟
مگر خالق نگفته
در این قران حبیبش را
که گر می خواستم من
مسلمان می نمودم
همه کفار دنیا را
پس این زور از کجا امد؟
که این "باید" نهاد اینجا؟
که بود انکه میان ما
دشمنی افکند؟
خدایا
لعنتش کن
بگو امین


--میازار کس

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
مرا هم میازار ای نازنین
که جان دارم و جان شیرین خوش است
سیه دانه در چشم داری بتا
سیه دانه در چشم شیرین خوش است
دگر بر من ای نازنین ره مبند
که ره بستن تو مرا دین خوش است؟
به من گفتی ای نازنین ره مزن
ولیکن تو را ره زدن این خوش است
ز من برنگرد و به من دل ببند
مرا بستن دل به ایین خوش است
به تو دل مبندم دگر چون کنم؟
که دل بستن و دین و ایین خوش است
تو هم دل ببند و میازار کس
که جان دارد و جان شیرین خوش است


--شهروند جهان

من شهروند جهانم
من از قبیله ی عشقم
از تبار انسانم
من همسر هر مردی
من مادر هر فرزند
همراز همه زنها
هم پیاله ی مردان
***************
زیبای من
ای شکوفه ی گیلاس
تو زاده ی لبخندی
تو پاک و خردمندی
هر بار تو را بینم
بشکفد گلی در من
خواهم که درامیزم
با کالبد خاکی
در بستر رویایی
با روح و روان تو
چشمان تبالودت
راز عشق پنهان را
گویی که عیان سازند
لبخند لبانت را
غنچه ی دهانت را
خواهم بچشم همچون
ان دانه ی گیلاسی
کز تراوش باران
زیر تابش خورشید
لبخند زند بر من

*********************
تو غریبه ای بودی
با گویش بیگانه
اینک ولی ای زیبا
ای شکوفه ی گیلاس
ای ستاره ی گلها
شهد گویشت را من
در کندوی خود دارم

می خوانم و می سرایم اکنون من
ان ترانه ی چینی
ان سرود انسانی
در راه درازی که
تا منزل مقصودم
تا چشمه ی خورشیدم
تا جهان انسانی
تا امید انسانها
پیش روی خود دارم
**********************
سحر خیزان و شبخیزان

سحرخیزان سحر از خواب برخیزند
و شبخیزان شبان از خواب بیدارند
سحرگاهان چو برخیزند بر کارند
شبانگاهان چو بیدارند بیکارند
سحر خیزان دعا خوانند بستانند
و شبخیزان چو می سوزند می نالند
چو می نالند می خواهند

سحرخیزی و شبخیزی دو پهلو از زمین کندن
بسوی ایزد یکتا نیاز و سوز برخواندن
از او امین شنیدن سوی او رفتن
بزرگا کردگارا قسمت ما کن

بیفکن بر سر ما سایه ی رحمت
بیفشان مایه ی عزت
بیفکن سایه ی رحمت

بگو امین


--بگذار زمانی بگریم

بگذار زمانی بگریم
بیاد کودکانی که رنج می برند و
مقهور میشوند
بیاد مردانی که با دست خالی
به خانه برمیگردند
بیاد زنانی که تشنه ی عشقند
بیاد حیواناتی که
فراموش شده اند
و بیاد انسان
این قربانی زمانه

ظاهرکار باطن پوچ

چه کس منظور من بوده است؟
ز"ظاهرکار باطن پوچ
گمان کردی که من تنها
تو را گفتم؟
تو احمق را؟
خطا کردی
که من این مردم نالان
دوان دنبال پول و نان
بدنبال معیشت
که حکم نان و دندان را
نمی دارند باور
نه تنها تو
همه ناراضیان تو
که خود هر یک
سنم را زور را
پیشه ی خود کرده با تزویر
ریاکار و مزور
تعارفکار و ناباطن
همه دیو و دد و دزد وخیانتکار
همه این مردم ناعاشق مرده
همه دلمردگان خائف از عشق
همه عاجل پسندان
نه دولت نه حکومت
که مردم را
خطاب خویش دانستم

تورا روشن شد اکنون
که من با کی سخن گفتم؟
با همه مردم
بغیر از کودکان و
شماری از جوانان

دگر کافیست


--من از ظلم بیزارم

من از ظلم بیزارم
من از زور بیزارم
از ظلم پدر به فرزند
از زور مادر به فرزند
از ظلم شوهر به همسر
از زور ادم به ادم
بیزارم بیزارم بیزارم

Posted by Nasser60 to na
--سیه چشمان

مرا مهر سیه چشمان ز دل بیرون نخواهد شد
ولی اخر سیه چشمان
هزاران نوع و صد جورند
کدامین نوع انرا می پرستم من؟
همان نوعی که دل خون گشته ام از او؟
هماد جوری که شمشاد خرامان است؟
یکی هم انکه مظلوم است
اسماعیل
به قربانگاه ابراهیم غلتیده است
همان هابیل


--روسپی خانه ها را بگشایید

روسپی خانه ها را بگشایید
روسپیان را بنوازید
که خدمتی سترگ به ما می کنند

انان کنیزان و بردگان عصر خو یشند
تن خود رابه نان بهایی می فروشند
و اسایش از برای ما میخرند

روسپی خانه ها را بگشایید
روسپیان را بنوازید


--به مناسبت عید غدیر در ایران1383

عید است این عید است این عید کیست؟
عید قلندران است یا عید قلدران؟
عید پاکبازان یا عید ریاکاران؟
عید گرسنگان یا عید سیران؟
عید بندگان یا عید امیران؟
عید امیر کفر یا عید امیر مومنان؟
عید است این عید است این عید کیست؟


بپا خیزید

وای از این مردان ظاهرکار باطن پوچ
وای از این زنهای ظاهرکار باطن پوچ
کو؟ کجا شد ان یل مردان علی؟
ظاهر و باطن همه عالی
کجا شد حافظ و سعدی؟
کجا شد رودکی؟
*******************
کودکان
مردان فردا
دختران روزهای سخت فردا ها
شما با فطرت پاکید
مبادا ان پلیدان
بیالایندتان با ظاهر زیبا

جوانان
ای امیدان جهان ما
مبادا مصلحت بر جانتان افتد
مبادا سوی سازش گام بردارید
با اصول کهنه ی پنهان
اصولی که مسلط گشته اند اینجا
در ایران
و در سوم جهان
جهان دون

بپا خیزید و بربندید محملها
هجوم ارید بر این
دشمنان احمق و نادان
شجاعانه جوانمردانه و بخرد
بدون ترس و بی برگشت
فروریزید کاخ کافران را
برافرازید پرچم! درفش کاویانی را
براندازید ضحاک جوانخوار زبون را

بپا خیزید
بپا خیزید
دگر وقتی نمانده
به یک یاحق
فرو ریزید کاخ کافران را
بیایید و به رای خود
جهان را نو کنید و
سرود زندگی را
بخوانید و برقصید و بیاشامید
بیاد حافظ و رندان ان دوران
بیاد میگساران

نوشتان باد این
شراب فتح
به من هم جرعه ای
زین ساغر گلگون
بنوشانید

خدا یار و
علی همراهتان باد
ازادی در ایران

در این پارک سوت و کور که خبری نیست
جز نگهبان و گزمه واندی کس دیگری نیست

بجای چای خانه باجه ی پلیس در میدان
بجای نغمه ی عشق و شادی سکوت گورستان

کودکان دست بسته و سربازان ازاد
این است معنی ازادی در ایران


--
Das Deutsche Mädchen

Das deutsche Mädchen guckt mich an:
Ein Ausländer!
Schwarze Haare, fremdes Gesicht!
Ein Abendteuer, stellt sie sich vor
und denkt daran:
"Wie interessant!Neues Erlebnis!"
Sie spricht mich an:
"Schönes Wetter heute!" sagt sie mir
und lächelt nett dabei.
"So fängt es an" denke ich mir uninteressiert.
"Ja" sage ich ihr und versuche höfflich zu sein.
Das deutsche Mädchen spricht weiter:
"Spaziergang wäre nicht shlecht!",
fragende Augen zeigt sie mir.
Ich gucke sie an und fall' in die Falle:
"Vielleicht ist diesmal wirklich ernst gemeint!?"

Spaziergang,an der Alster,ist so... romantisch!...
Und ich bin verliebt!

Ihr erzähle ich
alles über mich
und meine Heimat.
"Wie abendteuerlich" sagt sie mir völlig begeistert.
Von meinem Leben in ihrer Heimat
erzähle ich weiter
langsam und bitter:
"Ich hab' kein Auto, kein video",
"ich hab' keinen Job, und keine Wohnung",
"keine Familie und keine Verwandten!"
Sie hört mir zu und sagt fasziniert:
"Es wäre sehr schön mit dir zu sein!"
Ich sage gleich, ganz froh ihr:
"Ich heirate dich!"...

und erzähle weiter,
von diesem und jenem,von hier und da.
...
Ich gucke sie an und bin erstaunt:

Das deutsche Mädchen ist nicht mehr da!

--Alles Grün

Alles Grün im Cafe' Grün
Grüne Musik
Grüne Menschen
Grüne Politik
Grüne Haare
Grüne Kleider
Grüne Mode
Grüne Luft
Grüne Weiber
Grüne Männleine
Grüne Küße
Grüne Sex
Grüne Knutch-Ecken
Grünes Licht
"Für die Macht,von der Macht"
und der Grüne singt:
"Für niemand,keine Macht"!
Der gleiche Trot
Mit Grüner Farbe

Und der Handwerker
der nicht kwatschen kann
der nicht Politik kann
der nicht an freiheit glaubt
der nicht grün bekleidet ist
renoviert das Cafe' Grünen
das Reparatur braucht
Und beim Feierabend
geht nach Haus.


--Demutig wie Alster

Demutig sein
trotz der
schönheit
wie
Alster!

Weise
und
aber
Leise!
und großzügig
obgleich
Reich!

Schämen wir uns ,die Menschen!
als
Die Kronung der Schöpfung?


--Grüß Gott

Grüß Gott,Grüß Gott!
Der Gott gibt uns die Landschaft
Der Gott gibt uns das Geld

Grüß Gott,Grüß Gott!
Der Gott gibt uns Brot
Der Gott gibt uns Bier
Grüß Gott,Grüß Gott!

Wir vergessen nie den Gott!
Wir vergessen nie den Gott!
Grüß Gott,Grüß Gott!
Bayern Am Inn 13/10/1989


--I love u

ای لاو یو
گفتم اهسته با تو من دیشب
پاسخی از تو من ندانستم
لیکن از اسمان ندا امد
برخورید از حلاوت عشاق
خیره من همی گفتم
حیرتم را چگونه بربندم؟
باز از انجا ندا برامد که
خیز و برکش صدای داوودی
ساغر می بگیر و بر می نوش
اقتدا کن به صوت لاهوتی

عاشقم من تویی تویی معشوق
گفته امد که رازدارانیم
خیز و با من بیا به ایوانه
تا ببینی تو خیل دیوانه
عاشقان تو جملگی با هم
می زنند این سرود بیگانه
ای لاو یو I love u

نظری درباره ی شخصیت رئیس جمهور خاتمی

به نظر من خاتمی یک اخوند بتمام معناست.یک ملا لغتی شیک که به شیک بودن خودش خیلی اهمیت می دهد.زیدی تعریف کرده بود که در
جلسه ای کمی دوغ یا چیز دیگر روی لباسش ریخت.دیگر تا اخر جلسه با انجای لباسش وررفت و دیگر نفهمید ما چه گفتیم.ریشش را هم همیشه انکادر میکند و نمیگذارد حتی اندکی بلندتر شود.(شاید بیچاره شهریور ماهی است و وسواس دارد!).حاشیه ی ریش چانه اش را هم رنگ کرده تا مدلش کاملا ایندیویدوالیستی شود.اصلا او مثل من یک ایندیویدوالیست(فردگرای)کامل است!او فقط به خودش فکر میکند و به حسن شهرتش بعنوان یک "اندیشمند فرزانه"و زندگی اسوده بعد از این دوران "خدمت"لعنتی که البته برایش شهرت و محبوبیت اورده ولی همین قدر از سرش هم زیاد است.به اینکه مبادا بعد از "خدمت"به بلای منتظری مبتلا بشود و اسایشش را از دست بدهد.او با اینکه مردم برایش بارها این موقعیت را فراهم کردند که از نیروی انها استفاده کند و کلک ارتجاع را بکند اینکار را نکرد تا مبادا خمی به ابروی مبارکش بیفتد.او انچنان که معروف شده "اندیشه"مند هم نیست.فقط این اخوند شیک ملا لغتی این شانس را داشته که مدتی در اروپا باشد و چندتائی کتاب راجع به سکولاریسم بخواندو بعدا برای مردم بیچاره راجع به ان داد سخن بدهد.(که من با اینکه کمی راجع به ان خوانده ام هنوز هم درست نمیدانم معنیش چیست).
در هر حال این اقا که ادای قهرمان ها را در می اورد اگر بخواهد ان "حسن شهرت"قلابی و حبابگونه ی خود را حفظ کندچاره ای ندارد جز انکه کمی واقعا قهرمان شود و "کمی"در برابر این قلدرانی که از طالبان "کمی"خبیث تر واحمقترند و میخواهند تمام قدرت(حتی رهبری را)"مال خود" کنند بایستد و"مرد"انه با انها درافتد. وگرنه از "حسن شهرتش" فقط "شهرت" باقی می ماند و انهم نه حتی بعنوان خبیث ترین ها مثل هیتلر و صدام(که لا اقل این مردانگی را داشتند که با دشمنشان بجنگند)بلکه در لیست خائنین و بزدلان تاریخ).والسلام

--Leid

Leide ich,
so lebe ich!
Dann
weiß ich auch
was
sich freuen
bedeutet!

Mein Vögelchen

Es lebe das Leben!
Es lebe die Liebe!
Es lebe Dich, mein Vögelchen!

Singe weiter!
Singe Ewig,mein Vögelchen!
Auf dem Baum des Jugends
singe so fröhlich
und kämpferisch
wie du bist,
das Lied des Lebens
der Liebe
des Deinet!

Es möge dein Gesang
bis zur Ewigkeit
so belebend
und behauptend
klingen!
Und mir,
dem alten Papagei,
der wiederholt
was er hört
Freude und Mut
bringen!
10/August/1989


--Spaziergang im Wald

Fr. Gambal sagt:
Die Farben leuchten
im Herbst
nach dem Regen
in der Sonne!
Und ich zwitschere
und bin Wassermann
und ein Nasser mann!
Krankenhaus Ochsenzoll,Hamburg Herbst 1990


--
P
Wir die Perfekten
oder
deutsche Ordnung


Wir haben alles perfekt!
Wir wollen alles perfekt!
Schaut!Wie wir für alle Dinge
Ordnung geschafen haben!
Die welt,die wir haben hat die größte
und beste Ordnung.
Wer kann mit uns konkurieren?

Wir arbeiten ordentlich.
Wir essen ordentlich.
Wir lernen ordentlich.
und
Wir lieben ordentlich!

Wir haben für alles Normen!
DIN678,DIN321
DIN für Industrie wie auch für die Liebe!
Wie man ordentlich liebt,wissen wir gut!
Es gibt sogar Bücher daruber!
Wieviel Stunden fürs Lieben,
wieviel Stunden fürs arbeiten!
Es gibt sehr genaue Vorschriften!

Am besten kann man im Urlaub lieben
und
sich verlieben!
Es gibt verschiedene Arten von Liebe!
Liebe im Frühling,Liebe im Sommer,Liebe im Herbst
und sogar
Liebe beim Skilaufen!

Vielleicht früchten manche Liebesbäume bei uns nicht.
"No Problemo"!
Die lassen wir importieren!
Dafür dulden wir diese Ausländer hier!

Unser Volk muß alles haben können,was es in der Welt gibt!
Wärmere Mentalität,noch mehr Temprament,
noch mehr Humor und...naja,noch mehr Sonne!
Und wenn auch wir was nicht importieren können,
produzieren wir das beste naturliche davon
in unseren supermodernen Fabriken!

Wir haben alle Sorten von Menschen!
Allerlei Farben,allerlei Rassen!
Und von allen das Beste!

Wir haben auch die beste Mischung aller Rassen!
Fragt ihr wie?
Ganz einfach!
Unsere frauen lassen sich
von den schönsten und intelligentesten Männern
aller Rassen
fruchtbar machen!

Kurz und gut:
Wir sind das beste
und
perfekteste
volk!

Unser Gedicht

Frau Gambal sagt:
Der Himmel nieselt
wenn es ihm gut geht.
Eine Tasse Kaffe
am Morgen
erfrisht und belebt.
Und eine Zigarette
die Stimmung hebt!

Und ich sageÖ
Solange es kaffe gibt
gibt es Zigaretten auch!
Und Zigaretten raucht man
mit
Mundstuck!

Nicht schlecht,
sie sagte was,und
ich sagte was
und so
wurde
unser Gedicht
geboren!
Ein leichtes Gedicht
heißen wir es!
Dieses leichte Gedicht
kann unendlich sein
wie das Leben!
Jetzt aber schluß
im Cafe' Teria!

Krankenhaus Ochsenzoll Herbst 1990
Hassein jan inha ra chand ja negahdar.ghorbanat nasser

--~--~---------~--~----~------------~-------~--~----~
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي برايتان ارسال شده است.
نامه هاي خودرا به اين آدرس براي گروه بفرستيد:

persiskiknigi@googlegroups.com

براي قطع اشتراك به اين آدرس نامه بفرستيد:
 persiskiknigi-unsubscribe@googlegroups.com

 توجه داشته باشيد كه از تاريخ 10 مه 2007ارسال نامه ها نياز به مديريت ندارد ولذا عده اي ممكن است برايتان هرزنامه يا نامه حاوي ويروس ارسال كنند.
لذا توصيه مي كنم براي پيشگيري از آسيب فقط فايل هاي پي دي اف را باز كنيد وبقيه فايلهاي دريافتي راحذف كنيد.

For more options, visit this group at http://groups.google.com/group/persiskiknigi?hl=en

برای کمک به تداوم کار ما نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستید
(forward)
واز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.

آدرس وبلاگ:
http://persianbooks2.blogspot.com

گروه اطلاع رسانی وبلاگ:

http://groups.google.com/group/persiskiknigi
-~----------~----~----~----~------~----~------~--~---

No comments:

آرشیو مطالب