ديده ام. به نظر من يك نكته فلسفي در اين عبارت وجود دارد و آن ناشي از
بي اعتباري دنياست كه از عرفان ايراني بر ميخيزد. و برداشت من اين است كه
نياكان ما ميخواستند بگويند كه شخص مهم نيست قهرمان مهم نيست مهم آن چيزي
است كه اتفاق مي افتد و بايد به كنه آن داستان يا افسانه توجه كرد. چون
حقايق ماندگارند اخلاق ماندگار است و بقيه اعتباري كه ممكن است كه باشند
يا نباشند بنا براين به اصل يا حكمتي كه در اين داستان گفته مي شود توجه
كنيد نه انسان ها. به نظر من نسل هاي اخير ايراني بدليل ستم ديدگي هاي
بسيار و پياپي كه با هجوم اعراب و سپس اقوام ترك تركان و بعد از آن
مغولان و سپس صفويان و استعمار نوين غربيان تازه به قدرت رسيده با همكاري
دوباره تركمن ها و مجددا شبه اعراب حاكم اعتماد به نفس خويش را از دست
داده و به خود زني مي پردازد.
بايد اعتماد به نفسمان را با تغيير ديدگاهها و زاويه نگرشمان تغيير دهيم
و به نسل هاي آينده مان خوش بيني و از همه مهمتر واقع بيني را منتقل كنيم
نه روحيه ياس و شكست از دوستان خواهش مي كنم كه قبل از ارسال چنين
مطالبي با مطالعه ادبيات ايراني و تاريخ ايراني در طرح و پيريزي رنسانسي
نوين در فرهنگ پارسي و شناسايي نكات مثبت ايرانيان اين اعتماد به نفس را
به جوانانمان بياموزند و روحيه ياس و بدبيني را بزدايند.
شاد زيويد تندرست و كامروا
محسن
On 2/26/11, Taghi Barumand <taghibarumand@yahoo.fr> wrote:
> سلام به دوستان عزیز
> این مجموعه را که امروز دریافت کردم تقدیم حضورتان میکنم. گاه شمار مناسبی هم
> پیوست
> اسد.
> ارادتمند تقی برومندزاده
>
> Sujet: برای دوستداران ادب و فرهنگ ایران
> Date : Fri, 25 Feb 2011 09:02:40 +0100
>
>
>
>
>
>
>
> برای دوستداران ادب و فرهنگ ایران زمین مجموعه با ارزشی است
>
> يکى از بزرگترين مجموع هاى
> هنرى
> ايران
>
> هر لینکی را که
>
> دوست دارید، روش
> کلیک
> کنید. خیلی جالبه
> و
> کار با ارزشی است
>
>
>
> از «ترانه ـ
>
> سرود»ها:
>
> سرود «بهاران
> خحستهباد!»
> «بیستاره» با
> صدای «ویگن»
> از «نوای چوپان»
>
> تا «خون ارغوان»
> «مرا ببوس» با صدای
>
> «حسن گلنراقی»
>
> ● با ترانهها و
>
> یادها:
>
> «گریه»، با صدای «گیتی»
> «کودکانه»، با صدای «فرهاد»
> «جنگل»، با صدای «داریوش»
> «شقایق»، با صدای «داریوش»
> «روزگار غریبیست نازنین!»، با صدای «داریوش»
> رقص گیسو «دلکش»، آشفتهحالی «بیژن جزنی»!
>
> ● با
> ترانهخوانان:
>
> با «ویگن» در آستانۀ حسینیه!
> با «پروانه» در «شبهای تهران».
> با «سوسن» در سالهایی که یادم نیست.
> شهر، شهر فرنگه، از همه رنگه، خوب تماشا کن!
> ● و از سرودهها:
>
> منوچهر آتشی: «ظهور»، (عبدوی جط) با صدای شاعر
> منوچهر آتشی» «تامل تهمتن بر منازل»، با صدای شاعر
>
> هوشنگ ابتهاج: «پر دگی»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج: «آ زادی»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج: «بوسه»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج: «زمین»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج «کاروان»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج «شبگیر»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج «ای فردا»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج «بازگشت»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج «تشویش»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج «شادباش»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج «مرگ دیگر»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج «مرثیه جنگل»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج «پرنده میداند»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج «برای روزنبرگها»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج ««کیوان» ستاره بود»، با صدای شاعر
> هوشنگ ابتهاج: «بر سوادِ سنگفرش راه»، با صدای شاعر
>
>
> احمد شاملو: «سکوت سرشار از ناگفتههاست»، ترجمه و صدا
> احمد شاملو: «چیدنِ سپیدهدم»، ترجمه و صدا
> احمد شاملو: «مرگ وارتان»، با صدای شاعر
> احمد شاملو: « آفتابهای همیشه»، با صدای آیدا
>
> فروغ فرخزاد: «آفتاب میشود» مجموعۀ ترانهها
> فروغ فرخزاد: « عاشقانه» مجموعۀ ترانهها
> فروغ فرخزاد: ا شعار «فروغ» در ترانههای روز ایرانی
>
> فریدون مشیری: «کوچه» شعر و ترانه
> فریدون مشیری: «اشکی بر گذرگاه تاریخ»
> فریدون مشیری: «خوش بهحالِ غنچههای نیمهباز» شعر و ترانه
>
> سیاوش کسرایی: «آرش کمانگیر»، با صدای شاعر
>
> «محمد عاصمی: «اشک هنرپیشه»
> ایرج میرزا: «قلب مادر»، با غزلخوانی «حسن شهرستانی»
> تاریخچۀ «سرود ملی» در ایران
> تاریخچۀ «گرامافون» و «صفحۀ موسیقی» در ایران
> تاریخچۀ سرود
> «انترناسیونال» و
> «روز
> جهانی کارگر»
> تاریخچۀ نام و افسانۀ «آرش کمانگیر» در ادبیات فارسی
> تاریخچۀ سانسور در ترانهسرایی ایران
>
> و ترانۀ «مرغ سحر»
>
>
> «تجربه»، نوشتۀ «امیر نادری»
> «ختنۀ ممد» نوشتۀ «پرویز دوائی»
> «شوکولات» نوشتۀ «زری نعیمی»
> «در تاریکی» نوشتۀ «احمد محمود»
> «چرخ خیاطی» نوشتۀ «پرویز دوائی»
> «تسبیح»، نوشتۀ «هوشنگ مرادی کرمانی»
> «شب عروسی بابام» نوشتۀ «عباس پهلوان»
> «برف، این برف لعنتی» نوشتۀ «جمال میرصادقی»
> «شبی که من کاج شدم» نوشتۀ «هادی خرسندی»
> «دیگر بچهها را نمیدانم» نوشتۀ «هوشنگ حسامی»
> «ماجراهای «آقای چوخ بخت یوخ» نوشتۀ «طیفور بطائی»
>
> «کودکی نیمهتمام» نوشتۀ «کیومرث پوراحمد» [فرازی از فصل
>
> پنجم]
> «کودکی نیمهتمام» نوشتۀ «کیومرث پوراحمد» [از فصل نهم،
>
> (1)]
> «کودکی نیمهتمام» نوشتۀ «کیومرث پوراحمد» از فصل نهم،
>
> (2)]
> «کودکی نیمهتمام» نوشتۀ «کیومرث پوراحمد» [از فصل دهم
>
> (1)]
> «کودکی نیمهتمام» نوشتۀ «کیومرث پوراحمد» [از فصل دهم
>
> (2)]
> «کودکی نیمهتمام» نوشتۀ «کیومرث پوراحمد» [از فصل یازدهم]
>
>
> از وبلاگ «دلتنگستان» ـ «آمریکار»
> از وبلاگ «دلتنگستان» ـ «عید یعنی زندگی»
> از وبلاگ «دلتنگستان» ـ «حکایت آن مرد دیوانه!»
>
> ما
> فاتحان شهرهای رفته
> بر
> باديم
>
> با صدائی ناتوانتر
> زآنکه بيرون آيد از
> سينه
> روايانِ قصههای رفته
>
> از ياديم.
>
>
> * * *
> یادمان «بیژن مفید»، و یادی از
>
> «شهر قصه».
> یادمان «وارتان سالاخانیان»، وارتان سخن بگو!
> یادمان «حسین منزوی»، «حنجرۀ زخمی تغزل».
> یادمان «غلامرضا تختی»، جهان پهلوانا صفای تو باد!
> یادمان «صمد بهرنگی» خالق «ماهی سیاه کوچولو»
> یادمان «هوشنگ سیحون»، مرد بناهای ماندگار
>
> و یادگار.
> یادمان «شهرزاد»، شاعر، نویسنده، و رقصندۀ فیلمهای فارسی.
> یادمان «سعید سلطانپور»، شعری از و با صدای «اسماعیل خویی»
> یادمان «عبدالله بهزادی»، سرایندۀ شعر سرود «بهاران خجسته
>
> باد!»
>
> * * *
> ● شوخی با فیلمهای
>
> قدیمی در سینمای
> امروز
> ایران:
>
> گوزنی با کلاهِ قرمز!
> قیصری به رنگ صورتی!
> * * *
> ● تکگوییهای
> ماندگار
> در سینما و تئاتر
>
> ایران:
>
> «محمود استادمحمد» در نمایشنامۀ «شهر قصه»
> «بهمن مفید» در فیلم «قیصر»
> «بهروز وثوقی» در فیلم «طوقی»
> «بهروز وثوقی» در فیلم «سوتهدلان» (بخش
>
> اول)
> «بهروز وثوقی» در فیلم «سوتهدلان» (بخش
>
> دوم)
> «محمدعلی کشاورز» در فیلم «مادر»
> * * *
>
> ایامکم سعیدا!
> در حریم و حرمت آتش!
> امروز هم کوچه، خالی بود . . .
> با «آیدا» در آیینهی سفرنامهها!
> «کین مادر» سرودهای از «احمد سروش»
> تورقی در کتاب «زندگینامۀ بهروز وثوقی»
> یادی از«اول مهر»، روز شروع مدارس در ایران
> حکایت «چوپان دروغگو» به روایت «احمد شاملو»
> کارنمای زنان کارای ایران، کاری نه چندان کارستان!
> «عشق و تحصیل» سرودهای از «منوچهر
>
> نیستانی»
> یک داستان عشقی بسیار کوتاه، و مقداری با ارزش!
> اندر حکایت معجزۀ آن گاو در تبریز و قضایای اهدای این
>
> چلچراغ!
> تاریخ تحولات جوامع بشری در ده ماده، به روایت «نصرت
>
> کریمی»
> اندر حکایت «رضاشاه»، «آتاتورک»؛ و «رمال»
>
> و «گرگ» و آن «زن
> طناز»!
> از «امینالله حسین» تنها نامش را شنیده بودید؟ صدایش را
>
> هم بشنوید!
> کارآگاه «بهروز وثوقی»، بد مستی «فریدون مشیری» و یک دهن
>
> غزل خراباتی!
> من بودم، «حاجی نصرت»، «رضا پونصد»، «علی
>
> فرصت»، آره و اینا
> خیلی
> بودیم. . .
> «یاد آر، ز شمع مرده یاد آر» یادمان پنجاهمین سال درگذشت
>
> علامه «علیاکبرخان
> دهخدا»
>
>
> *
> بایگانی نوشتارهای زمستان 1388
> بایگانی نوشتارهای پائیز 1388
> **
> بایگانی نوشتارهای پائیز 1385
> بایگانی نوشتارهای تابستان 1385
> بایگانی نوشتارهای بهار 1385
>
> **
> بایگانی نوشتارهای زمستان 1384
> بایگانی نوشتارهای پائیز 1384
> بایگانی نوشتارهای تابستان
>
> 1384
> بایگانی نوشتارهای بهار 1384
> ویژهنامۀ نوروز
> عاشقش بودم عاشقم
>
> نبود
> وقتی عاشقم شد که
>
> دیگه دیر شده بود
> حالا می فهمم که
> چرا
> اول قصه ها میگن
> یکی بود یکی نبود
>
> یکی بود یکی نبود .
>
> این داستان زندگی
> ماست
> . همیشه همین
>
> بوده . یکی بود یکی
> نبود . در اذهان
> شرقی
> مان نمی گنجد با هم
>
> بودن . با هم ساختن
> .
> برای بودن یکی ،
>
> باید دیگری نباشد.
> هیچ قصه گویی نیست
>
> که داستانش این
> گونه
> آغاز شود ، که یکی
> بود
> ، دیگری هم بود .
> همه
> با هم بودند . و
>
> ما اسیر این قصه
> کهن ،
> برای بودن یکی ،
> یکی
> را نیست می کنیم .
> از دارایی ، از
>
> آبرو ، از هستی .
> انگار
> که بودنمان وابسته
>
> نبودن دیگریست .
> هیچ کس
> نمیداند ، جز ما .
> هیچ
> کس نمی فهمد جز ما
>
> . و آن کس که نمی
> داند
> و نمی فهمد ، ارزشی
>
> ندارد ، حتی برای
> زیستن
> .
> و این هنری است
>
> که آن را خوب
> آموخته
> ایم .هنر نبودن
> دیگری !
>
>
>
No comments:
Post a Comment