گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Wednesday, November 30, 2011

شیخ بهائی







هم اکنون این داستان را دریافت کردم و زیبایش یافتم و اندیشیدم تا مگر کسان دیگر نیز دوست داشته باشند بخوانندش و خشنود گردند که راستی و درستی در لا به لای آن دیدگان را روشنی بخشد.
 
 
همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن
 
 
پیرزن با تقوایی در خواب خدا رو دید و به او گفت :
 
(( خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ ))
خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت .
 
پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد.
رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت.
سپس نشست و منتظر ماند.
 
چند دقیقه بعددر خانه به صدا در آمد .
 
پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود .
پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد
پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست.
 
نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد.
این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد .
پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشت
 
نزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا در آمد .
این بار نیز پیر زن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد .
پیر زن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد.
 
شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا امید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید .
 
پیرزن با ناراحتی کفت:
(( خدایا مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی اومد ؟))
 
خدا جواب داد :
)) بله من سه بار آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی(( 
 
 
 
 
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
 
همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن
همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن
 
زمدینه تا به کعبه سر وپابرهنه رفتن
 
دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن
 
شب جمعه ها نخفتن،به خدای راز گفتن
 
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
 
به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن
 
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
 
به حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتن
 
طلب گشایش کار ز کارساز کردن
 
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
 
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
 
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
 
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
 
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی نااميدي در بسته باز کردن
 
"شیخ بهایی"
 
 

مرثیه - علی خدایی

مرثیه - با صدای علی خدایی
ارادتمند کاظمیان

حالا چرا - مختاباد

حالا چرا (شهریار)با صدای مختاباد
ارادتمند کاظمیان

همنوازی - علیزاده - کلهر - خلج

همنوازی دلنشین -علیزاده - کلهر - خلج
ارادتمند کاظمیان

اواز- مه فام

قطعه اوازی با صدای اروین مه فام
ارادتمند کاظمیان

ویژه نامه برنامه گلها - مصاحبه + عکس

درود به دوستداران گلها

آبان ماه امسال روزنامه شرق ویژه نامه کاملی در مورد گلها به مناسبت سالگرد استاد داوود پیرنیا منتشر کرده است
این ویژه نامه پرونده گلها نام گرفته و اطلاعات کامل و ارزشمندی را دارا می باشد
و با عوامل در قید حیات گلها و فرزندان سایر بزرگواران گلها مصاحبه های کاملی انجام داده است
و شامل تصاویر ناب و زیبایی است



اگر علاقمند گلها هستید یا می خواهید اطلاعات خود را در خصوص گلها کامل کنید
و با هنرمندان گلها از زبان خودشان و همکارانشان آشنا شوید این مجموعه را از دست ندهید

پاینده باشید

الهه،دردت به جونم

با صدای الهه ترانه بسیار زیبای دردت به جونم.آرتین

http://www.4shared.com/audio/-HeOhWAZ/ElaheDardet_Be_Jonam.html


http://www.mediafire.com/?201iu7cnoz75f4y


http://radio-golha.mihanblog.com/post/532


----

گلپا،حبیب الله بدیعی،آواز،ما رند،خراباتی،دیوانه و مستیم

به مانند دیگر آواز‌های گلپا،آوازی زیبا و دلنشین به نام،ما
رند،خراباتی،دیوانه و مستیم با جواب آواز ویلون زنده یاد،حبیب الله
بدیعی.آرتین

http://www.4shared.com/audio/fRzFJNyQ/GolpaBadieAvazMa_RendKharabati.html


http://www.mediafire.com/?oblevdcuam3fm8v


http://radio-golha.mihanblog.com/post/533

ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم پوشیده چه
گوییم،همینیم که هستیم

زان باده که از روز ازل قسمت ما شد پیداست که تا شام
ابد،سرخوش و مستیم

دوشینه شکستیم به یک توبه دو صد جام امروز به یک جام دو صد توبه
شکستیم


----

الهه،تو را خواهم،تو را جویم

با صدای الهه ترانه بسیار زیبا و ماندگاری به نام تو را خواهم،تو را
جویم.آرتین


http://www.4shared.com/audio/UdfhJFV2/ElaheTo_Ra_KhahamTo_Ra_Joyam.html


http://www.mediafire.com/?3m5gum6ivqttv6r


http://radio-golha.mihanblog.com/post/531


نه راحت از فلک جویم،نه دولت از خدا خواهم

و آگر پرسی‌ چه میخواهی‌،تو را خواهم،تو را خواهم،تو را جویم،تو را جویم

نمی‌خواهم که با سردی چو گٔل خندم ز بی‌ دردی

دلی‌ چون لاله با داغ محبت اشنا خواهم

تو را خواهم،تو را خواهم،تو را جویم،تو را جویم

چرا با جان من‌ای غم در آمیزی،که پنداری،تو از عالم مرا خواهی‌،من از
عالم تو را خواهم

تو را خواهم،تو را خواهم،تو را جویم،تو را جویم

---

ایرج،آواز،روزگار میگذرد

با صدای دلنشین ایرج،آواز بسیار زیبای،همچو آب روان روزگار
می‌گذرد.آرتین

http://www.4shared.com/audio/BOy8KIGA/IrajAvazHamco_Abe_Ravan_Rozega.html


http://www.mediafire.com/?s800bga0n4j9zku


http://radio-golha.mihanblog.com/post/530


----

نسخه جدید و آپدیت اشعار کامل آثار استاد شجریان و همایون



درود و عرض ادب و احترام به پیشگاه دوستداران گلها

متن کامل اشعار کل آلبوم های منتشر شده استاد شجریان‌ به همراه برنامه های گلهای ایشان و تک آوازها و تصانیف و
 شناسنامه کامل آثار به فرمت جاوا مخصوص کلیه گوشیهای تلفن همراه 


هر چه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم

همیشه شاد و همیشه خوش باشید

Tuesday, November 29, 2011

Re: اجازه از دوستان

درود بر شما

دوست گرامی‌،از نظر من موردی ندارد،برای آشنایی با موسیقی‌ ایرانی برای
دیگران، همانطور که من بارها گفته‌ام گنجینه موسیقی ایرانی متعلق به
همگان هست و همه باید از آن لذت ببرند،برای من قابل قبول نیست که حتی
کسانی عکس هنرمندان قدیمی‌ را مال شخصی‌ خود میدانند و اغلب پیش میاید که
من وقتی‌ به دنبال عکس خواننده یا هنرمندی هستم،میبینم که بر روی عکس
آنچنان مهری خورده،که چهره آن عزیز را پوشانده.هدف در اینجا فقط زنده
نگاه داشتن نام پیشکسوتان قدیمی‌ و آثار آنهاست و نه به نام خود آثاری را
مهر زدن


شاد باشید

آرتین

----

On 30 Nov., 07:32, majid majid <majid4532...@gmail.com> wrote:
> سلام ميخواستم ببينم دوستان اجازه ميدن از لينکهاشون تو وبلاگ شخصي با
> ذکر منبع و نامشون استفاده کرد
> بيشتر منظورم دوستان بزرگواري مانند آرتين 20و کاظميان و ..است

اجازه از دوستان

سلام ميخواستم ببينم دوستان اجازه ميدن از لينکهاشون تو وبلاگ شخصي با
ذکر منبع و نامشون استفاده کرد
بيشتر منظورم دوستان بزرگواري مانند آرتين 20و کاظميان و ..است

[گلچين از گروه‌هاي ديدني] New comment on [erfanISLAMI] 860730: Ýʐæ ÈÇ ÇÑÏáÇä ÔÌÇÚ ˜Çæå.

Anonymous has left a new comment on your post "[erfanISLAMI] 860730: Ýʐæ ÈÇ ÇÑÏáÇä ÔÌÇÚ ˜Çæå":

Save On Long Distance Calls Making use of Ooma Telo Free Home Phone Service


There's a program that can help you save some money should you make a great deal of long distance calls throughout the world. There is a apparatus called Ooma Telo Free Home Phone Service that is easy to set up and give you unlimited free phone calls to anywhere in the U.S. It is quite easy to use and has very low monthly fees. In case you make telephone calls internationally, they can be done at very low rates. It does not take much work to begin, you just hook your phone and Internet connection to the device. You can start making phone calls almost immediately after setting it up, plus its not necessary to have a computer running to use it.

For Ooma Telo, you need to have a router and Internet service but it is not a further cost if you already have it. This service will allow you to call for free anywhere in the U.S., very low worldwide long distance service, caller-ID, call-waiting and 911 service. The system supplies excellent sound quality plus calls are secured and also encrypted. As mentioned earlier, you can use any phone and you don't require a computer to use it. You can use your current phone number as well as your landline provider. There is a free trial offer but it does offer an entire 30-day money-back guarantee and an extended one-year warranty as well.

Ooma Telo offers many features with its sleek design, and the only thing not stunning is the price tag. You can save hundreds of dollars monthly if your business requires you to make a lot of long distance calls. You'll realize that you won't have any dropped telephone calls and the voice quality is as good as your landline service. You will get up and running in close to twenty minutes.

The Ethernet cable plus telephone cord is included with Ooma Telo system which means you don't need to get additional wiring. Any challenges or concerns could be resolved at their online support site and through their comprehensive instruction manual. If you want to keep your current number, you need to pay a one-time fee of $39.99 otherwise you can change your number. You may also prefer to set up a landline service as a backup in case Internet service is shut down temporarily.

You could also purchase the Ooma Telo Handset which uses DECT 6.0 technology to enhance sound quality. Take advantage of the high quality features of your own number setting or an instant second line.
[b][url=http://www.2012jerseys.net/nhl-jerseys-st-louis-blues-c-210_336.html]St. Louis Blues Jerseys[/url][/b]
[b][url=http://www.2012jerseys.net/nhl-jerseys-2009-nhl-stanley-cup-c-210_298.html]2009 NHL Stanley Cup[/url][/b]
[b][url=http://www.2012jerseys.net/nfl-jerseys-st-louis-rams-c-162_281.html]St. Louis Rams Jerseys[/url][/b]
[b][url=http://www.2012jerseys.net/nfl-jerseys-indianapolis-colts-c-162_220.html]Indianapolis Colts Jerseys[/url][/b]
[b][url=http://www.2012jerseys.net/nhl-jerseys-pittsburgh-penguins-c-210_333.html]Pittsburgh Penguins Jerseys[/url][/b]

Publish
Delete
Mark as spam

Moderate comments for this blog.

Posted by Anonymous to گلچين از گروه‌هاي ديدني at November 29, 2011 4:52 PM

تکنوازان,حبیب الله بدیعی،منصور صارمی در مایه افشاری

تکنوازان با همکاری حبیب الله بدیعی،منصور صارمی در مایه افشاری.آرتین

http://www.4shared.com/audio/EQQo9V_5/BadieSaremi_Afshari.htm

http://radio-golha.mihanblog.com/post/527


----

مهستی‌،حبیب الله بدیعی،جاودانه

بار دیگر برای یکی‌ از دوستان که درخواست این ترانه بسیار زیبا و ماندگار
مهستی‌ را کرده بود


روانش شاد حبیب الله بدیعی آهنگ هایی که او ساخته از زیبایی ویژه یی
برخوردارند به مانند این ترانه قدیمی‌ و زیبا , ماندگار با صدای زنده
یاد مهستی‌ به نام جاودانه،یادشان گرامی‌.آرتین

http://www.4shared.com/audio/6gXP6_p0/MahastiJavedaneh.html


http://www.mediafire.com/download.php?1dvptwg6vj62bq6


http://radio-golha.mihanblog.com/post/525


بی‌ من تو هم روزگاری نداری پیش کسان اعتباری نداری

تنهای تنها مینشینی‌

نامم اگر پیش نامت نباشد شوقم اگر در کلامت نباشد

بی‌ شوق فردا مینشینی‌

دلم به تو عشقی‌ اگر که نبخشد فروغ محبت اگر ندرخشد

افسرده دل‌،غمگین نگران،زین رنج گران

بیگانه ز خود،با هم سفران،رنجم دهد این عمر گذران

بنشین بّر من،ای همدم من،که بّر تو نشستن،شب مرا پر ترانه کند

بشنو دل‌ من،ای قابل من،که شکوه شکستن،تو را تو را جاودانه کند

دلم به تو عشقی‌ اگر که نبخشد فروغ محبت اگر ندرخشد

افسرده دل‌،غمگین نگران،زین رنج گران

بیگانه ز خود،با هم سفران،رنجم دهد این عمر گذران


----

درخواست

با درود خدمت شما دوستان عزیز و گرانقدر گلها.
دنبال یک تصنیف از عارف قزوینی میگردم با مطلع:
رحم ای خدای دادگر کردی نکردی. ابقا به فرزند بشر کردی نکردی
بسیار خوشحال میشم اگر دوستان این تصنیف را بیابند و لینک یا ایمیل کنند.
با تشکر
شریعتی...

Re: Fwd: Fw: مشاعره یا مشاجره ؟

اگر آن ترك شيرازي بدست آرد دل ما را
چو حافظ خواهمش بخشيد تمام ملك دنيا را
كران تا بي كران دارد به زير خاتم گفتار
لسان الغيب چون بخشد سمرقند و بخارا را
پاينده و پيروز باشيد
قهرماني

From: hossein abdolvand <hossein.abdolvand@gmail.com>
To:
Sent: Thursday, November 24, 2011 10:32 AM
Subject: Fwd: Fw: مشاعره یا مشاجره ؟











 
 





---










 
 

حافظ
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را

صائب تبریزی

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را 
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
 
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

شهریار

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
 
به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هر آنکس که چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
 نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و پا را به خاک گور می بخشند
 
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

فاطمه دریایی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
 خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
 مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلأ 
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را 
فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را.....؟؟؟



کامران سعادتمند

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
نه او را دست و پا بخشم نه شهری چون بخارا را
همان دل بردنش کافی، که من را بیدلم کرده
نمیخواهم چوطوطی من، بگویم آن غزلها را
غزل از حافظ و صائب و یا دریایی بی ذوق
و یا آن شهریار ترک که بخشد روح اجزا را
میان دلبر و دلدار نباشد حرفِ بخشیدن
اگر دلداده میباشید مگویید این سخنها را
 
 
 



وقتی که

وقتی که ...


وقتی که قلب‌هایمان‌ كوچك‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود،
وقتی نمیتوانیم‌
اشک هایمان
‌را پشت‌ پلك‌هایمان‌ مخفی كنیم‌
و
بغض هایمان
‌پشت‌ سر هم‌ میشكند ...

گروه


 اینترنتی
 پرشین استار | www.Persian-Star.org

وقتی احساس‌ میكنیم
بدبختیها بیشتر از سهم‌مان‌ است
و رنج‌ها بیشتر از
صبرمان ...


وقتی امیدها ته‌ میكشد
و
انتظارها
به‌ سر نمیرسد ...


وقتی طاقتمان تمام‌ میشود
و تحمل مان‌ هیچ ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ مطمئنیم‌ به‌
تو احتیاج‌ داریم
و مطمئنیم‌ كه‌
تو

فقط‌ تویی كه‌ كمكمان‌ میكنی ...


آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ تو را صدا میكنیم
و
تو
را میخوانیم ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


آن‌ وقت‌ است‌ كه‌
تو را آه‌ میكشیم
تو را
گریه
‌میكنیم ...
و تو را
نفس
میكشیم ...


وقتی تو جواب ‌میدهی،
دانه ‌دانه‌
اشکهایمان
‌را پاك‌ میكنی ...
و یكی یكی غصه‌ها را از
دلمان
‌برمیداری ...

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گره‌ تك‌تك‌ بغض‌هایمان‌ را
باز میكنی
و
دل
شكسته‌مان‌ را بند میزنی ...


سنگینی ها را برمیداری
و جایش‌
سبکی
میگذاری و راحتی ...


بیشتر از تلاشمان‌ خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لب‌هایمان،
لبخند
...

گروه اینترنتی پرشین

 استار
 | www.Persian-Star.net

خواب‌هایمان‌ را تعبیر میكنی،
و دعاهایمان‌ را
مستجاب ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


آرزوهایمان‌ را
برآورده می کنی ؛

قهرها را
آشتی
میدهی

و سخت‌ها را
آسان


تلخ‌ها را
شیرین
میكنی

و دردها را
درمان


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ناامیدی ها، همه
امید میشوند

و سیاهی‌ها
سفید سفید
...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


رقص و سدهای سیاسی و اجتماعی

 

رقص و سدهای سیاسی و اجتماعی

 مینا خانی

 

 

نیچه در رسالهٔ دکترایش رقص را بر‌ترین هنر‌ها خواند. او می‌گوید «رقص پدیداری تن آزاد است». به راستی این جمله چه معنایی دارد؟ نوشتن درباره رقص یعنی؛ یافتنِ ارتباطی میان درک بدن از حرکات، تفسیر آن‌ها با کلمات و پیدا کردن منطقی برای شکل و شمایل آن‌ها. نوشتن درباره رقص یعنی توضیح دادنِ چیزی که قرار است خودش را به واسطهٔ حرکات -آنهم حرکات بدن انسان- توضیح دهد.

نیچه فلسفه واقعی را به رقص تشبیه کرده است. از نظر نیچه، "آنچه در رقص اهمیت دارد بیش از هر چیز بعد نمایشگری آن است. این تکرار منظم حرکات در زمانی دورانی" زمانی که در آن همه چیز به ابتدای خویش باز می‌گردد گجذاب و مایهٔ سرخوشی است."

رقصنده به عنوان سوژه رقص همزمان در اختیار بیننده است. در واقع این اوست که تن خود را به مثابه یک ابزار «ابژه ی» آن چیزی قرار می‌دهد که قرار است در اختیار رقص و مفهومش به عنوانِ «سوژه» باشد. آن چیزی که به رقص ماهیتی فلسفی یا حتی در فرهنگی مثل فرهنگ ما، اعتراضی می‌دهد جایگاه رقصنده در هنر «رقص» است.

رقصنده باید آگاهانه از تنِ خود به عنوان «ابژه» خارج شود و در اختیار «سوژه» قرار گیرد. در واقع رقصنده باید در ارتباط با درک کامل و اگاهی از تنش، با «تن خود» فاصله بگیرد و به زبانی دیگر از خود بی‌خود شود! برای این امر لازم است که ابتدا تن خود را از بنده گی خود آزاد کند تا بتواند او را به عنوان ابزار در خدمت رقص قرار دهد. این چیزیست که از آن به عنوانِ یگانگی سوژه و ابژه در رقص یاد می‌شود. از خود بی‌خودی رقصنده در کمالِ خود آگاهیِ او به پدیدار شدن تن آزادش کمک می‌کند. نمایش بیرونی به واسطهٔ رهایی درونی! از این نظر می‌شود اساسا رقص را حتی نوعی «رهاییِ درونی تن» دانست. تن آزاد حتی در یک نگاه ساده می‌تواند برقصد، او می‌تواند "تنانگی"اش را برقصد، اما تن تحت استثمار حتی وقتی می‌رقصد، دربند است! جسمانی بودن هنر رقص تا به این حد، این هنر را برجسته‌تر از هنرهای دیگر و از نگاه نیچه حتی برترینِ هنر‌ها می‌کند.

 حرکات، وجود، سرشت، هسته و زبانِ رقص هستند. یک رقصنده باید بتواند با ماهیچه‌هایش فکر کند، بخندد، گریه کند، عاشق شود، همخوابه شود و برقصد! رساندن مفهوم به واسطهٔ بدن و نه کلمات، احتیاج به روحی دارد که در تک تکِ ماهیچه‌ها و عضلات بدن دمیده می شود و غلیان می‌کند.

 تا سالهای نه خیلی دور رقص همچون کودکی ساده بود در میان هنرهای دیگر: زیبا و معصوم. هنری که در اختیار پادشاهان قرار می‌گرفت تا آن‌ها را شاد کند. از این رو رقاصان سعی می‌کردند رقص را در حرکات فرمیکی که باعث نشاط بیننده می‌شد خلاصه کنند و معنا چیزی نبود که رقص را به عنوان یک هنر در اختیار بیننده قراردهد!.

از اوایل قرن نوزدهم رقص مدرن توانست به عنوان هنری تاثیر گذار جایگاه خودش را در میان هنرهای دیگر تثبیت کند. با نگاهی اجمالی به اپرا‌ها و قطعات نمایشی پیش از آن می‌توان مشاهده کرد که برخورد با رقص به عنوان یک هنر چقدر سطحی و پیش پا افتاده بوده است. اما ناگهان رقص مثل پیکری که از خواب بیدار شده باشد، ایستاد و خودش را به واسطهٔ حس زندگی تعریف کرد. یعنی مفاهیم زندگی انسانی در رقص پدیدار شدند: مشکلات اجتماعی، طبیعت، روابط انسانی و....

از اواسط قرن بیستم این کودک نو پا شروع کرد به قد کشیدن و خودش را در شاخه‌های زیادی گسترش داد. از این پس، سطح تنوع در گونه‌های مختلف رقص به حدی رسید که بیشتر از هر هنر دیگری! تغییرات رادیکال در رقص از لحاظ تکنیکی، فرم، استیل و حتی محتوا تئوری‌های گوناگونی در زمینه طراحی رقص انجامیدند. رقص به خاطر ماهیتِ رهایی بخشش اجازه این تغییراتِ رادیکال را به رقصندگان می‌داد و می‌دهد. از اوایل قرنِ بیست و یکم میلادی «دههٔ سی‌ام» رقصنده‌ها به جمع آوری و پیشرفت تئوری‌هایی در زمینه رقص و طراحی آن پرداختند. تا قبل از این رقص و طراحی آن بدون درک از هیچ تئوری خاصی صورت می‌گرفت و از این رو تا حدودی به حضور انسانهای علاقمند و مستعد در این زمینه استوار بود.

 اما در تمام این سال‌ها هنر رقص همچنان در کشور و فرهنگ ما مهجور و مظلوم ماند. چیزی که بیشتر ایرانیان از رقص می‌شناسند،اساسا با تعریفی که رقص و مخصوصا رقص مدرن در تمام این سال‌ها پیدا کرده است، هیچ همخوانی ندارد. مظلوم ماندن این هنر حتی در مقایسه با دیگر اشکال هنر نمایشی در فرهنگ ما و فرهنگِ دیگر جوامع سنتی به علت ارتباطشان با فیزیک انسان قابل بررسیست.

استفاده از فیزیک بدن به عنوان ابزار کار در هنرهای نمایشی یکی از ابعاد مهم و پیچیده این شکل از هنرست. در هنر رقص از آنجا که تکیه رقص و به فیزیک رقصنده بسیار بیشتر از تکیه تئا‌تر و اپرا به فیزیک بازیگرانش است، ارتباط رقصنده با فیزیکش حتی ابعاد پیچیده تری نیز در مقایسه با تئا‌تر و اپرا پیدا می‌کند.

 وابستگی شدید هنر رقص به جسم و فیزیک رقصنده به عنوان تنها و یا مهم‌ترین ابزار کار او بینندهٔ ایرانی را از فضای هنری کار دور نگاه می‌دارد و به نحوی او را گیج می‌کند. از آنجا که در فرهنگ ما بدن هنوز تابوی محسوسیست، راحتی رقصنده با بدن خود به عنوان «یک ابزار» سو تفاهم‌های زیادی را در بین مخاطبان ایرانی - حتی در جامعهٔ هنری ایرانی -ایجاد می‌کند. این تابو تا آنجایی پیشروی می‌کند که با اینکه رقص و پایکوبی از سنتهای قدیم در فرهنگ ایرانیست، اما رقص مدرن به عنوان یک هنر، هرگز جایگاه اصلی خودش را در جامعه ایرانی حتی قبل از انقلاب پیدا نکرد. اضافه بر این، از دیگر مفاهیمِ راحتی رقصنده با بدن خود «جایگاه برهنگی و اروتیسم» در رقص مدرن به عنوان یک شاخه هنریست. اساسا اروتیسم در هنر از جایگاه ویژه و به خصوصی بر خوردار است که این در فرهنگِ‌های اسلامی به خودی خود با اما اگر‌های فراوانی همراه بوده است. اما ادغامِ تابوی بدن به عنوان خاستگاه اروتیسم و خودِ تابویِ اروتیسم و برهنگی به عنوان یک موضوع انسانی، ارتباطِ این دو باهم و ارتباطشان با هنر رقص مسئله را در ذهنِ بینندهٔ ایرانی پیچیده‌تر هم می‌کند.

از سوی دیگر خود ناشناختگی هنرهای نمایشی در فرهنگ ما نقش بسیار مهمی در مظلوم ماندن این هنر‌ها ایفا می‌کند. مخاطب ایرانی را بسیار راحت‌تر می‌توان به سینما کشاند تا سالن تئا‌تر. در مقایسه‌ای اجمالی میان آمار بینندگان تئا‌تر در ایران و در آلمان می‌توان به عمق مهجوری هنرهای نمایشی در فرهنگ ما پی برد. و البته نمی‌توان فراموش کرد که پس از انقلابِ اسلامی و مصادره شدن هنر و در کنارش هنرهای نمایشی، رقص به کلی از دایره هنر در کشور ما حذف شد. ممنوعیت رقص و زیر فشار گذاشتن جامعه تئاتری در ایرانِ پس از انقلابِ اسلامی نقش بسیار مهمی در حذف رقص به عنوان یک هنر در ذهنِ مخاطب ایرانی داشته است.

از این رو رقصندهٔ ایرانی یک هنرمند ساده نیست. او با کنار گذاشتن تابو‌ها و معرفی دوباره این هنر به جامعه ایرانی با وجود ممانعت‌های یک حکومت و سدهای فرهنگی و اجتماعی، ماهیت رقصنده گی‌اش را در اختیار شکلی نا‌متعارف از اعتراض قرار می‌دهد. جدای از اینکه او باید تن خودش را به عنوان یک رقصنده‌‌ رها کند و به آزادی را در تنش پدیدار کند، او برای ادامه ی حیات خود به عنوان هنرمند، ناچار است به شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشورش نیز بیاندیشد. حرکت او به عنوان یک "اکت هنری" اساسا در راستای آزادی و رهایی بخشیست، و رهایی تنش به عنوان ابزار کارش و رهایی جامعه‌اش برای ادامهٔ کارش.

 

  

 

رقص و رقصیدن در فرهنگ ایرانی نه یک شاخه ی هنری مشخص که بخشی از آداب رسوم ایرانی بوده است. اما با این حال رقصیدن در فرهنگ اقوام مختلف ایرانی، از منظر تاریخ موسیقی و نمایش نیز قابل بررسی است. این آداب و رسوم تحت هر عنوان و اسمی « پایکوبی، بازی، ذکر، سماع یا رقص» که انجام می شدند، به هر حال نوعی از حرکات ریتمیک و نمایشی بوده اند که اکنون، تنها داشته های ما در این زمینه می باشند و از این منظر قابل پرداخت! شاید بسیاری از ایرانیان ندانند که اساسا واژه "رقص" واژه ای است که پس از اسلام به این قسمت از فرهنگِ ایرانی اطلاق شده است و پیش از این ایرانیان این نوع حرکات موزون را بسته به ماهیت نمایشی شان، بازی، وازی، وازیک یا واژیک می نامیدند. معادلِ واژه ی" بازی" در زبان پهلوی "وازیک، واژیک یا واچیک" است. "واز" در زبان پهلوی به معنای "پرواز" و جنب و جوش و جهش است. به این ترتیب واژه ی" وازیک" در آن زمان معنای حرکت های بدنی را می داد که در آن بدن به حرکت در می آمد و دستها به حالت پرواز گونه در هوا می چرخیدند.

در واقع این واژه ها جنبه های عام تری از این آداب را شامل می شدند که علاوه بر حرکات موزون، حرکات شبه ورزشی، رزمی، پانتومیم گونه ها، نمایش و شعر خوانی را هم شامل می شدند.

 "بازی" یا آن چیزی که امروزه عنوان "رقص" را برایش برگزیده اند، عنصری کوچک از مجموعه ای بزرگ است که از زیبا ترین و برجسته ترین عناصر بزرگ آداب و آیین مرسوم فرهنگ ایرانی بوده است. چنانکه اگر عناصر برشمرده ی دیگر این مجموعه را به آن بیافزائیم، با شکلی از مناسک و آداب سر و کار داریم که در فرهنگ ما به شکلی آئینی قابل تصویر شدن بوده است. به بیانی ساده تر می توان گفت، که این آئین در شکلی رشد یافته تر، شامل حرکات موزونی شد که در آن "اندام انسان" در حرکاتی معمولا گروهی در حرکت خود نوعی ابراز احساسات و هیجاناتِ اقوام مختلفِ ایرانی، در برگزاری مراسم و مناسک به خصوصی را به عهده داشت.

البته شاید بتوان گفت که رقص و پایکوبی از این منظر در تمام فرهنگ ها در دوران های باستانی و قدیمی مجموعه ای چنین مناسک و آئینی بوده است، که شامل حرکاتِ ورزشی، رزمی، جنگی و حتی مناسکِ مذهبی می شده است! آن چیزی که در این میان پیشرفت رقص را به عنوان یک آئین به شکل یک شاخه هنری در ذهنیت ایرانی متوقف کرده است، شرایط فرهنگی، اجتماعی و بعدها سد های ناشی از فرهنگ سیاسی غالب در کشور ما بوده است!

اساسا تاریخ پیدایش رقص و پایکوبی در ایران را می توان به سه بخش کلیِ، دوره ی آغازینِ عهدِ باستان، دوره ی تشکیل امپراطوری های بزرگ تا پیدایش اسلام و دوره ی بعد از اسلام، تقسیم کرد.

مدارکی که از دوره ی آغازین عهد باستان تا دوره تشکیل امپراطوری های بزرگ و پیدایش اسلام بدست آمده است بر تاریخ شش هزار ساله ی رقص در ایران دلالت دارد. این رقص ها اساسا رقص هایی بوده اند که با جنبه های آئینی آن دوران همخوانی دارند. از جمله این مدارک می توان به ظرف گلین پایه دار از تپه ی« تل جری» در دوازده کیلومتری تخت جمشید نام برد. این نگاره مربوط به هزاره ی پنجم قرن میلادی است که گروهی از مردان را نشان می دهد که نیم خیز دست خود را به پشت مرد روبه رو نهاده و مشغولِ پایکوبی هستند. نگاره های زیادی از این دوران به بعد در رابطه با رقص و آئین های مرسوم آن وجود دارد که می توان از این دسته به نگاره ها روی تکه های سفالی مربوط به هزاره ی سوم، چهارم و پنجم ق.م. اشاره کرد. تصاویر زنان و مردان، گروهی یا تکی، در حین پایکوبی یا مراسم مذهبی و حتی کاری، بر روی این نگاره ها حکایت از آیینی بودن رقص و فرهنگش در ایرانِ باستان و پس از آن را دارد.

و البته پس از ورود اسلام رقص در فرهنگ ما رشد لازم را به عنوان یک شاخه هنری پیدا نکرد و در غالب ابزاری برای شادمانی و یا اجرای مناسک بخصوص مذهبی باقی ماند! از رقص های مذهبی که پس از ورود اسلام به ایران در جریان تشکیل فرقه تصوف پا گرفت رقص «سماع» است. این رقص که با تمسک بر احادیث و روایات فرقه ای ویژه از اسلام شکل گرفت پیوند عمیقی با رقصهای آئینی اصیل ایرانی دارد. پیوند عمیق این رقص با روحیه عارفانه ایرانی، جانبداری بخش عظیمی از فرقه ی عارف مسلک جامعه مذهبی ایران را از آن خود کرد. این حمایت باعث شد که امروزه ما مدارک و اسناد زیادی در مورد ساز و کار و نحوه ی شکل گیری این آئین آمیخته به هنر رقص در اختیار داشته باشیم.

شاید قدیمی ترین سند مربوط به رقصهای آئینی فلات ایران، در تاریخ جهانگشای جوینی آمده باشد که در آن مشخصا به عمومیت آئینی توام با حرکات موزون در شرق فلات ایران، اشاره شده است! برخی معتقدند، ریشه این رقصهای آئینی عمدتا از اعتقادات شمن ها می آید و در واقع آن را بخشی از آئین شمنیسم می دانند! ادله ی این عده بر این ادعا هم برخی شواهد مبنی بر شباهت کاربرد این رقص ها در میان اقوام فلات شرق ایران و استفاده از چنین حرکات موزونی برای درمان بیماری های روحی و با تسخیر ارواح، در میان اقوامی چون؛ مغول، تگوز و یا سرخپوستان آمریکای شمالی می باشد.

 از دیگر رقصهای آئینی مربوط به شرق فلات ایران، می توان به پرخوانی اشاره کرد! در این رقص در نگاه اول هیچ همخوانی میان ساز و آواز و رقص وجود ندارد. این هماهنگی به طور نامرئی توسط اصواتی تهِ حلقی که همزمان از سوی پرخوان و رقصندگان به گوش می رسد، ایجاد می شود! این رقص ها به صورت نشسته و ایستاده انجام می شوند.

شکل دیگر حضور رقص در فرهنگِ ما، رقصهای مربوط به اقوام و جغرافیا های مختلف در ایران است. رقص های پابازی، قاسم آبادی و چراغ مربوط به خطه ی گیلان، رقص چکه سما مربوط به خطه ی مازندران و شمال البرز، رقص هریره مربوط به خراسان، رقص های سه چار، گردیان، فتاپاشایی و خان امیری مربوط به کرمانشاه، رقص های شمشیر بازی و ترکه بازی در لرستان، رقص های یاللی، قایتاغی و لزگی مربوط به خطه ی آذربایجان، رقص های بندری، ذاکری، شابوری و... از سواحل جنوبی، رقصهای دولت و زابلی از بلوچستان، رقص چوب از خراسان، رقصهای لکی و کلواری عشایر و رقص حماسی بختیاری ها از جمله ی این رقص ها هستند!

 

 

عکسهای قدیمی

فرهاد مهراد
 

 
 
 
مرتضی محجوبی،مرضیه ،ابولحسن صبا، تجویدی، عبداله جهان پناه و.... در استودیو گلها- سال 1336
 

 
 
 
محمد علی فردین و رضا بیک ایمانوردی
 

 
 
 
فریدون فرخزاد و امل ساین
 

 
 
 
بانو مرضیه حدود 50 سال قبل
 

 
 
 
حسن کسائی و علی تجویدی 1338
 

 
 
 
خانم هایده در اولین سالهای زندگی متاهلی - در 13 سالگی ازدواج کردن
 

 
 
 
گروه بلک کتز - مدل مو و لباس ها خیلی مرتب و با وقاره !!
 

 
 
 
انوشیروان روحانی به همراه پدر و مادر
 

 
 
 
سر لشگر حسن ارفع فرمانده ستاد ارتش ایران 1944تا 46 که به علت تمایلات فاشیستی بازداشت شد
 

 
 
 
پزشکان ناصرالدين شاه . بازنشر . شاید در تلافی آمپول زدن ازشون عکس گرفته - زیادی به خط وایسادن
 

 
 
 
صادق هدايت و صادق چوبك در ميگون، 1326.بازنشر
 

 
 
 
شهربانی تبریز 1342
 

 
 
 
فرح دیبا در بازدید از قروه
 

 
 
 
اشغال پالايشگاه آبادان توسط نظاميان انگليسي . بازنشر
 

 
 
 
دکتر ژاله اصفهانی شاعر
 

 
 
 
خرمشهر. فرح پهلوی در پرورشگاه جمعیت خيريه
 

 
 
 
افتتاح دانشگاه تبريز سال 1325 بازنشر
 

 
 
 
نيما يوشيج در جواني
 

 
 
 
پیکر صادق هدایت پس از خود کشی که روی تخت قرار داده شد
 

 
 
 
بهروز وثوقی و آلن دلون
 

 
 
 
بنای تاریخی در اردبیل . عکس زمان قاجار
 

 
 
 
خیابان زند شیراز سال 1307-1308 از سری عکسهای میرزا فتح الله چهره نگار
 

 
 
خیابان منوچهری شیراز سال 1310 از سری عکسهای میرزا فتح الله چهره نگار
 

 
 
گاراژ هند و ایران در شیراز دروازه اصفهان 1310
 

 
 
 
روزی روزگاری در شیراز
 

 
 
مشهد حرم امام رضا - چقدر خلوت !!!
 

 
 
 
شركت فعال زنان در نخستين انتخاباتی که بانوان حق رای داشتند (ششم بهمن 1341)
 

 
 
 
شاه خبر اصلاحات و رفراندوم را به کنگره ملی کشاورزان می‌دهد. (تهران، ۱۳۴۱)
 

 
 
 
رادیو ایران
 

 
 
 
پیاده نظام ارتش در زمان رضا شاه
 

 
 
 
ورود فرمانده نیروی دریائی به یکی از جزایر سه گانه در خلیج فارس سال 1350
 

 
 
 
اجرای گروه بلک کتز در سالهای دور
 

 
 
 
شاه یک مدرسه مختلط را درسال۱۳۳۳ در تهران بازدید می‌کند
 

 
 
 
سخنرانی شاه پس از تصویب منشور انقلاب سفید تهران__۱۳۴۱
 

 
 
 
گروه موسیقی بلک کتز در سالهای دور
 

 
 
 
تیم جوانان همدان قبل از بازی دوستانه با تیم اراک 1347 شمسی .
 

 
 
 
سرای میرزا کاظم خان در همدان سال 1330شمسی منبع دفتر مدیریت اسناد و کتابخانه ملی منطقه غرب کشور
 

 
 
 
همدان کوچه استر و مردخای 1330شمسی منبع دفتر اسناد و کتابخانه ملی غرب کشور همدان
 

 
 
 
بیانیه طرفداران دکتر مصدق در همدان در مخالفت با مجلس هفدهم .
 

 
 
 
سیمین بهبهانی ، فروغ فرخزاد ، فریدون مشیری ، سایه ، لعبت والا و محمدقاضی
 

 
 
 
همدان قدیم 2
 

 
 
 
همدان قدیم 1
 

 
 
 
علی اکبر صنعتی هنرمند نقاش و مجسمه ساز در دوران جوانی
 

 
 
 
قلعه جاجرم در زمان قاجاریه
 

 
 
 
بجنورد در زمان قاجار
 

 
 
 
بهمن مقصود لو در حال دریافت جایزه فروغ سال 1974
 

 
 
 
مشهد حرم امام رضا
 

 
 
 
همدان قدیم
 

 
 
 
مشهد حرم امام رضا
 

 
 
 
تبریز قدیم
 

 
 
 
آرامگاه نادر شاه شهریور 1352 منبع وبلاگ آقای وحید معینی
 

 
 
 
تشیع جنازه میرزاده عشقی شاعر
 

 
 
 
تنبیه در ملا عام زمان جنگ جهانی دوم
 

 
 
 
رضا خان و آتا تورک در زمان بازدید رضا خان از ترکیه
 

 
 
 
اشغال ایران در زمان جنگ جهانی دوم شهریور 1320

 

آرشیو مطالب