هم اکنون این داستان را دریافت کردم و زیبایش یافتم و اندیشیدم تا مگر کسان دیگر نیز دوست داشته باشند بخوانندش و خشنود گردند که راستی و درستی در لا به لای آن دیدگان را روشنی بخشد.همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتنپیرزن با تقوایی در خواب خدا رو دید و به او گفت :(( خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ ))خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت .پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد.رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت.سپس نشست و منتظر ماند.چند دقیقه بعددر خانه به صدا در آمد .پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود .پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهدپیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست.نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد.این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد .پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشتنزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا در آمد .این بار نیز پیر زن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد .پیر زن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد.شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا امید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید .پیرزن با ناراحتی کفت:(( خدایا مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی اومد ؟))خدا جواب داد :)) بله من سه بار آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی((کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توستهمه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتنهمه ساله از پی حج سفر حجاز کردنزمدینه تا به کعبه سر وپابرهنه رفتندو لب از برای لبیک به گفته باز کردنشب جمعه ها نخفتن،به خدای راز گفتنز وجود بی نیازش طلب نیاز کردنبه مساجد و معابد همه اعتکاف کردنز ملاهی و مناهی همه احتراز کردنبه حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتنطلب گشایش کار ز کارساز کردنپی طاعت الهی به زمین جبین نهادنگه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردنبه مبانی طریقت به خلوص راه رفتنز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردنبه خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشدکه دل شکسته ای را به سرور شاد کردنبه خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشدکه به روی نااميدي در بسته باز کردن"شیخ بهایی"
گلچين از بهترين گروهها و سايتهاي اينترنتي. همه چيز از همه جا
Wednesday, November 30, 2011
شیخ بهائی
ویژه نامه برنامه گلها - مصاحبه + عکس
الهه،دردت به جونم
http://www.4shared.com/audio/-HeOhWAZ/ElaheDardet_Be_Jonam.html
http://www.mediafire.com/?201iu7cnoz75f4y
http://radio-golha.mihanblog.com/post/532
----
گلپا،حبیب الله بدیعی،آواز،ما رند،خراباتی،دیوانه و مستیم
رند،خراباتی،دیوانه و مستیم با جواب آواز ویلون زنده یاد،حبیب الله
بدیعی.آرتین
http://www.4shared.com/audio/fRzFJNyQ/GolpaBadieAvazMa_RendKharabati.html
http://www.mediafire.com/?oblevdcuam3fm8v
http://radio-golha.mihanblog.com/post/533
ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم پوشیده چه
گوییم،همینیم که هستیم
زان باده که از روز ازل قسمت ما شد پیداست که تا شام
ابد،سرخوش و مستیم
دوشینه شکستیم به یک توبه دو صد جام امروز به یک جام دو صد توبه
شکستیم
----
الهه،تو را خواهم،تو را جویم
جویم.آرتین
http://www.4shared.com/audio/UdfhJFV2/ElaheTo_Ra_KhahamTo_Ra_Joyam.html
http://www.mediafire.com/?3m5gum6ivqttv6r
http://radio-golha.mihanblog.com/post/531
نه راحت از فلک جویم،نه دولت از خدا خواهم
و آگر پرسی چه میخواهی،تو را خواهم،تو را خواهم،تو را جویم،تو را جویم
نمیخواهم که با سردی چو گٔل خندم ز بی دردی
دلی چون لاله با داغ محبت اشنا خواهم
تو را خواهم،تو را خواهم،تو را جویم،تو را جویم
چرا با جان منای غم در آمیزی،که پنداری،تو از عالم مرا خواهی،من از
عالم تو را خواهم
تو را خواهم،تو را خواهم،تو را جویم،تو را جویم
---
ایرج،آواز،روزگار میگذرد
میگذرد.آرتین
http://www.4shared.com/audio/BOy8KIGA/IrajAvazHamco_Abe_Ravan_Rozega.html
http://www.mediafire.com/?s800bga0n4j9zku
http://radio-golha.mihanblog.com/post/530
----
نسخه جدید و آپدیت اشعار کامل آثار استاد شجریان و همایون
شناسنامه کامل آثار به فرمت جاوا مخصوص کلیه گوشیهای تلفن همراه
در همه عمر از آن پشیمانیم
Tuesday, November 29, 2011
Re: اجازه از دوستان
دوست گرامی،از نظر من موردی ندارد،برای آشنایی با موسیقی ایرانی برای
دیگران، همانطور که من بارها گفتهام گنجینه موسیقی ایرانی متعلق به
همگان هست و همه باید از آن لذت ببرند،برای من قابل قبول نیست که حتی
کسانی عکس هنرمندان قدیمی را مال شخصی خود میدانند و اغلب پیش میاید که
من وقتی به دنبال عکس خواننده یا هنرمندی هستم،میبینم که بر روی عکس
آنچنان مهری خورده،که چهره آن عزیز را پوشانده.هدف در اینجا فقط زنده
نگاه داشتن نام پیشکسوتان قدیمی و آثار آنهاست و نه به نام خود آثاری را
مهر زدن
شاد باشید
آرتین
----
On 30 Nov., 07:32, majid majid <majid4532...@gmail.com> wrote:
> سلام ميخواستم ببينم دوستان اجازه ميدن از لينکهاشون تو وبلاگ شخصي با
> ذکر منبع و نامشون استفاده کرد
> بيشتر منظورم دوستان بزرگواري مانند آرتين 20و کاظميان و ..است
اجازه از دوستان
ذکر منبع و نامشون استفاده کرد
بيشتر منظورم دوستان بزرگواري مانند آرتين 20و کاظميان و ..است
[گلچين از گروههاي ديدني] New comment on [erfanISLAMI] 860730: ÝÊæ ÈÇ ÇÑÏáÇä ÔÌÇÚ Çæå.
Save On Long Distance Calls Making use of Ooma Telo Free Home Phone Service
There's a program that can help you save some money should you make a great deal of long distance calls throughout the world. There is a apparatus called Ooma Telo Free Home Phone Service that is easy to set up and give you unlimited free phone calls to anywhere in the U.S. It is quite easy to use and has very low monthly fees. In case you make telephone calls internationally, they can be done at very low rates. It does not take much work to begin, you just hook your phone and Internet connection to the device. You can start making phone calls almost immediately after setting it up, plus its not necessary to have a computer running to use it.
For Ooma Telo, you need to have a router and Internet service but it is not a further cost if you already have it. This service will allow you to call for free anywhere in the U.S., very low worldwide long distance service, caller-ID, call-waiting and 911 service. The system supplies excellent sound quality plus calls are secured and also encrypted. As mentioned earlier, you can use any phone and you don't require a computer to use it. You can use your current phone number as well as your landline provider. There is a free trial offer but it does offer an entire 30-day money-back guarantee and an extended one-year warranty as well.
Ooma Telo offers many features with its sleek design, and the only thing not stunning is the price tag. You can save hundreds of dollars monthly if your business requires you to make a lot of long distance calls. You'll realize that you won't have any dropped telephone calls and the voice quality is as good as your landline service. You will get up and running in close to twenty minutes.
The Ethernet cable plus telephone cord is included with Ooma Telo system which means you don't need to get additional wiring. Any challenges or concerns could be resolved at their online support site and through their comprehensive instruction manual. If you want to keep your current number, you need to pay a one-time fee of $39.99 otherwise you can change your number. You may also prefer to set up a landline service as a backup in case Internet service is shut down temporarily.
You could also purchase the Ooma Telo Handset which uses DECT 6.0 technology to enhance sound quality. Take advantage of the high quality features of your own number setting or an instant second line.
[b][url=http://www.2012jerseys.net/nhl-jerseys-st-louis-blues-c-210_336.html]St. Louis Blues Jerseys[/url][/b]
[b][url=http://www.2012jerseys.net/nhl-jerseys-2009-nhl-stanley-cup-c-210_298.html]2009 NHL Stanley Cup[/url][/b]
[b][url=http://www.2012jerseys.net/nfl-jerseys-st-louis-rams-c-162_281.html]St. Louis Rams Jerseys[/url][/b]
[b][url=http://www.2012jerseys.net/nfl-jerseys-indianapolis-colts-c-162_220.html]Indianapolis Colts Jerseys[/url][/b]
[b][url=http://www.2012jerseys.net/nhl-jerseys-pittsburgh-penguins-c-210_333.html]Pittsburgh Penguins Jerseys[/url][/b]
Publish
Delete
Mark as spam
Moderate comments for this blog.
Posted by Anonymous to گلچين از گروههاي ديدني at November 29, 2011 4:52 PM
تکنوازان,حبیب الله بدیعی،منصور صارمی در مایه افشاری
http://www.4shared.com/audio/EQQo9V_5/BadieSaremi_Afshari.htm
http://radio-golha.mihanblog.com/post/527
----
مهستی،حبیب الله بدیعی،جاودانه
مهستی را کرده بود
روانش شاد حبیب الله بدیعی آهنگ هایی که او ساخته از زیبایی ویژه یی
برخوردارند به مانند این ترانه قدیمی و زیبا , ماندگار با صدای زنده
یاد مهستی به نام جاودانه،یادشان گرامی.آرتین
http://www.4shared.com/audio/6gXP6_p0/MahastiJavedaneh.html
http://www.mediafire.com/download.php?1dvptwg6vj62bq6
http://radio-golha.mihanblog.com/post/525
بی من تو هم روزگاری نداری پیش کسان اعتباری نداری
تنهای تنها مینشینی
نامم اگر پیش نامت نباشد شوقم اگر در کلامت نباشد
بی شوق فردا مینشینی
دلم به تو عشقی اگر که نبخشد فروغ محبت اگر ندرخشد
افسرده دل،غمگین نگران،زین رنج گران
بیگانه ز خود،با هم سفران،رنجم دهد این عمر گذران
بنشین بّر من،ای همدم من،که بّر تو نشستن،شب مرا پر ترانه کند
بشنو دل من،ای قابل من،که شکوه شکستن،تو را تو را جاودانه کند
دلم به تو عشقی اگر که نبخشد فروغ محبت اگر ندرخشد
افسرده دل،غمگین نگران،زین رنج گران
بیگانه ز خود،با هم سفران،رنجم دهد این عمر گذران
----
درخواست
دنبال یک تصنیف از عارف قزوینی میگردم با مطلع:
رحم ای خدای دادگر کردی نکردی. ابقا به فرزند بشر کردی نکردی
بسیار خوشحال میشم اگر دوستان این تصنیف را بیابند و لینک یا ایمیل کنند.
با تشکر
شریعتی...
Re: Fwd: Fw: مشاعره یا مشاجره ؟
From: hossein abdolvand <hossein.abdolvand@gmail.com>
To:
Sent: Thursday, November 24, 2011 10:32 AM
Subject: Fwd: Fw: مشاعره یا مشاجره ؟
|
وقتی که
رقص و سدهای سیاسی و اجتماعی
رقص و سدهای سیاسی و اجتماعی مینا خانی نیچه در رسالهٔ دکترایش رقص را برترین هنرها خواند. او میگوید «رقص پدیداری تن آزاد است». به راستی این جمله چه معنایی دارد؟ نوشتن درباره رقص یعنی؛ یافتنِ ارتباطی میان درک بدن از حرکات، تفسیر آنها با کلمات و پیدا کردن منطقی برای شکل و شمایل آنها. نوشتن درباره رقص یعنی توضیح دادنِ چیزی که قرار است خودش را به واسطهٔ حرکات -آنهم حرکات بدن انسان- توضیح دهد. نیچه فلسفه واقعی را به رقص تشبیه کرده است. از نظر نیچه، "آنچه در رقص اهمیت دارد بیش از هر چیز بعد نمایشگری آن است. این تکرار منظم حرکات در زمانی دورانی" زمانی که در آن همه چیز به ابتدای خویش باز میگردد گجذاب و مایهٔ سرخوشی است." رقصنده به عنوان سوژه رقص همزمان در اختیار بیننده است. در واقع این اوست که تن خود را به مثابه یک ابزار «ابژه ی» آن چیزی قرار میدهد که قرار است در اختیار رقص و مفهومش به عنوانِ «سوژه» باشد. آن چیزی که به رقص ماهیتی فلسفی یا حتی در فرهنگی مثل فرهنگ ما، اعتراضی میدهد جایگاه رقصنده در هنر «رقص» است. رقصنده باید آگاهانه از تنِ خود به عنوان «ابژه» خارج شود و در اختیار «سوژه» قرار گیرد. در واقع رقصنده باید در ارتباط با درک کامل و اگاهی از تنش، با «تن خود» فاصله بگیرد و به زبانی دیگر از خود بیخود شود! برای این امر لازم است که ابتدا تن خود را از بنده گی خود آزاد کند تا بتواند او را به عنوان ابزار در خدمت رقص قرار دهد. این چیزیست که از آن به عنوانِ یگانگی سوژه و ابژه در رقص یاد میشود. از خود بیخودی رقصنده در کمالِ خود آگاهیِ او به پدیدار شدن تن آزادش کمک میکند. نمایش بیرونی به واسطهٔ رهایی درونی! از این نظر میشود اساسا رقص را حتی نوعی «رهاییِ درونی تن» دانست. تن آزاد حتی در یک نگاه ساده میتواند برقصد، او میتواند "تنانگی"اش را برقصد، اما تن تحت استثمار حتی وقتی میرقصد، دربند است! جسمانی بودن هنر رقص تا به این حد، این هنر را برجستهتر از هنرهای دیگر و از نگاه نیچه حتی برترینِ هنرها میکند. حرکات، وجود، سرشت، هسته و زبانِ رقص هستند. یک رقصنده باید بتواند با ماهیچههایش فکر کند، بخندد، گریه کند، عاشق شود، همخوابه شود و برقصد! رساندن مفهوم به واسطهٔ بدن و نه کلمات، احتیاج به روحی دارد که در تک تکِ ماهیچهها و عضلات بدن دمیده می شود و غلیان میکند. تا سالهای نه خیلی دور رقص همچون کودکی ساده بود در میان هنرهای دیگر: زیبا و معصوم. هنری که در اختیار پادشاهان قرار میگرفت تا آنها را شاد کند. از این رو رقاصان سعی میکردند رقص را در حرکات فرمیکی که باعث نشاط بیننده میشد خلاصه کنند و معنا چیزی نبود که رقص را به عنوان یک هنر در اختیار بیننده قراردهد!. از اوایل قرن نوزدهم رقص مدرن توانست به عنوان هنری تاثیر گذار جایگاه خودش را در میان هنرهای دیگر تثبیت کند. با نگاهی اجمالی به اپراها و قطعات نمایشی پیش از آن میتوان مشاهده کرد که برخورد با رقص به عنوان یک هنر چقدر سطحی و پیش پا افتاده بوده است. اما ناگهان رقص مثل پیکری که از خواب بیدار شده باشد، ایستاد و خودش را به واسطهٔ حس زندگی تعریف کرد. یعنی مفاهیم زندگی انسانی در رقص پدیدار شدند: مشکلات اجتماعی، طبیعت، روابط انسانی و.... از اواسط قرن بیستم این کودک نو پا شروع کرد به قد کشیدن و خودش را در شاخههای زیادی گسترش داد. از این پس، سطح تنوع در گونههای مختلف رقص به حدی رسید که بیشتر از هر هنر دیگری! تغییرات رادیکال در رقص از لحاظ تکنیکی، فرم، استیل و حتی محتوا تئوریهای گوناگونی در زمینه طراحی رقص انجامیدند. رقص به خاطر ماهیتِ رهایی بخشش اجازه این تغییراتِ رادیکال را به رقصندگان میداد و میدهد. از اوایل قرنِ بیست و یکم میلادی «دههٔ سیام» رقصندهها به جمع آوری و پیشرفت تئوریهایی در زمینه رقص و طراحی آن پرداختند. تا قبل از این رقص و طراحی آن بدون درک از هیچ تئوری خاصی صورت میگرفت و از این رو تا حدودی به حضور انسانهای علاقمند و مستعد در این زمینه استوار بود. اما در تمام این سالها هنر رقص همچنان در کشور و فرهنگ ما مهجور و مظلوم ماند. چیزی که بیشتر ایرانیان از رقص میشناسند،اساسا با تعریفی که رقص و مخصوصا رقص مدرن در تمام این سالها پیدا کرده است، هیچ همخوانی ندارد. مظلوم ماندن این هنر حتی در مقایسه با دیگر اشکال هنر نمایشی در فرهنگ ما و فرهنگِ دیگر جوامع سنتی به علت ارتباطشان با فیزیک انسان قابل بررسیست. استفاده از فیزیک بدن به عنوان ابزار کار در هنرهای نمایشی یکی از ابعاد مهم و پیچیده این شکل از هنرست. در هنر رقص از آنجا که تکیه رقص و به فیزیک رقصنده بسیار بیشتر از تکیه تئاتر و اپرا به فیزیک بازیگرانش است، ارتباط رقصنده با فیزیکش حتی ابعاد پیچیده تری نیز در مقایسه با تئاتر و اپرا پیدا میکند. وابستگی شدید هنر رقص به جسم و فیزیک رقصنده به عنوان تنها و یا مهمترین ابزار کار او بینندهٔ ایرانی را از فضای هنری کار دور نگاه میدارد و به نحوی او را گیج میکند. از آنجا که در فرهنگ ما بدن هنوز تابوی محسوسیست، راحتی رقصنده با بدن خود به عنوان «یک ابزار» سو تفاهمهای زیادی را در بین مخاطبان ایرانی - حتی در جامعهٔ هنری ایرانی -ایجاد میکند. این تابو تا آنجایی پیشروی میکند که با اینکه رقص و پایکوبی از سنتهای قدیم در فرهنگ ایرانیست، اما رقص مدرن به عنوان یک هنر، هرگز جایگاه اصلی خودش را در جامعه ایرانی حتی قبل از انقلاب پیدا نکرد. اضافه بر این، از دیگر مفاهیمِ راحتی رقصنده با بدن خود «جایگاه برهنگی و اروتیسم» در رقص مدرن به عنوان یک شاخه هنریست. اساسا اروتیسم در هنر از جایگاه ویژه و به خصوصی بر خوردار است که این در فرهنگِهای اسلامی به خودی خود با اما اگرهای فراوانی همراه بوده است. اما ادغامِ تابوی بدن به عنوان خاستگاه اروتیسم و خودِ تابویِ اروتیسم و برهنگی به عنوان یک موضوع انسانی، ارتباطِ این دو باهم و ارتباطشان با هنر رقص مسئله را در ذهنِ بینندهٔ ایرانی پیچیدهتر هم میکند. از سوی دیگر خود ناشناختگی هنرهای نمایشی در فرهنگ ما نقش بسیار مهمی در مظلوم ماندن این هنرها ایفا میکند. مخاطب ایرانی را بسیار راحتتر میتوان به سینما کشاند تا سالن تئاتر. در مقایسهای اجمالی میان آمار بینندگان تئاتر در ایران و در آلمان میتوان به عمق مهجوری هنرهای نمایشی در فرهنگ ما پی برد. و البته نمیتوان فراموش کرد که پس از انقلابِ اسلامی و مصادره شدن هنر و در کنارش هنرهای نمایشی، رقص به کلی از دایره هنر در کشور ما حذف شد. ممنوعیت رقص و زیر فشار گذاشتن جامعه تئاتری در ایرانِ پس از انقلابِ اسلامی نقش بسیار مهمی در حذف رقص به عنوان یک هنر در ذهنِ مخاطب ایرانی داشته است. از این رو رقصندهٔ ایرانی یک هنرمند ساده نیست. او با کنار گذاشتن تابوها و معرفی دوباره این هنر به جامعه ایرانی با وجود ممانعتهای یک حکومت و سدهای فرهنگی و اجتماعی، ماهیت رقصنده گیاش را در اختیار شکلی نامتعارف از اعتراض قرار میدهد. جدای از اینکه او باید تن خودش را به عنوان یک رقصنده رها کند و به آزادی را در تنش پدیدار کند، او برای ادامه ی حیات خود به عنوان هنرمند، ناچار است به شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشورش نیز بیاندیشد. حرکت او به عنوان یک "اکت هنری" اساسا در راستای آزادی و رهایی بخشیست، و رهایی تنش به عنوان ابزار کارش و رهایی جامعهاش برای ادامهٔ کارش. رقص و رقصیدن در فرهنگ ایرانی نه یک شاخه ی هنری مشخص که بخشی از آداب رسوم ایرانی بوده است. اما با این حال رقصیدن در فرهنگ اقوام مختلف ایرانی، از منظر تاریخ موسیقی و نمایش نیز قابل بررسی است. این آداب و رسوم تحت هر عنوان و اسمی « پایکوبی، بازی، ذکر، سماع یا رقص» که انجام می شدند، به هر حال نوعی از حرکات ریتمیک و نمایشی بوده اند که اکنون، تنها داشته های ما در این زمینه می باشند و از این منظر قابل پرداخت! شاید بسیاری از ایرانیان ندانند که اساسا واژه "رقص" واژه ای است که پس از اسلام به این قسمت از فرهنگِ ایرانی اطلاق شده است و پیش از این ایرانیان این نوع حرکات موزون را بسته به ماهیت نمایشی شان، بازی، وازی، وازیک یا واژیک می نامیدند. معادلِ واژه ی" بازی" در زبان پهلوی "وازیک، واژیک یا واچیک" است. "واز" در زبان پهلوی به معنای "پرواز" و جنب و جوش و جهش است. به این ترتیب واژه ی" وازیک" در آن زمان معنای حرکت های بدنی را می داد که در آن بدن به حرکت در می آمد و دستها به حالت پرواز گونه در هوا می چرخیدند. در واقع این واژه ها جنبه های عام تری از این آداب را شامل می شدند که علاوه بر حرکات موزون، حرکات شبه ورزشی، رزمی، پانتومیم گونه ها، نمایش و شعر خوانی را هم شامل می شدند. "بازی" یا آن چیزی که امروزه عنوان "رقص" را برایش برگزیده اند، عنصری کوچک از مجموعه ای بزرگ است که از زیبا ترین و برجسته ترین عناصر بزرگ آداب و آیین مرسوم فرهنگ ایرانی بوده است. چنانکه اگر عناصر برشمرده ی دیگر این مجموعه را به آن بیافزائیم، با شکلی از مناسک و آداب سر و کار داریم که در فرهنگ ما به شکلی آئینی قابل تصویر شدن بوده است. به بیانی ساده تر می توان گفت، که این آئین در شکلی رشد یافته تر، شامل حرکات موزونی شد که در آن "اندام انسان" در حرکاتی معمولا گروهی در حرکت خود نوعی ابراز احساسات و هیجاناتِ اقوام مختلفِ ایرانی، در برگزاری مراسم و مناسک به خصوصی را به عهده داشت. البته شاید بتوان گفت که رقص و پایکوبی از این منظر در تمام فرهنگ ها در دوران های باستانی و قدیمی مجموعه ای چنین مناسک و آئینی بوده است، که شامل حرکاتِ ورزشی، رزمی، جنگی و حتی مناسکِ مذهبی می شده است! آن چیزی که در این میان پیشرفت رقص را به عنوان یک آئین به شکل یک شاخه هنری در ذهنیت ایرانی متوقف کرده است، شرایط فرهنگی، اجتماعی و بعدها سد های ناشی از فرهنگ سیاسی غالب در کشور ما بوده است! اساسا تاریخ پیدایش رقص و پایکوبی در ایران را می توان به سه بخش کلیِ، دوره ی آغازینِ عهدِ باستان، دوره ی تشکیل امپراطوری های بزرگ تا پیدایش اسلام و دوره ی بعد از اسلام، تقسیم کرد. مدارکی که از دوره ی آغازین عهد باستان تا دوره تشکیل امپراطوری های بزرگ و پیدایش اسلام بدست آمده است بر تاریخ شش هزار ساله ی رقص در ایران دلالت دارد. این رقص ها اساسا رقص هایی بوده اند که با جنبه های آئینی آن دوران همخوانی دارند. از جمله این مدارک می توان به ظرف گلین پایه دار از تپه ی« تل جری» در دوازده کیلومتری تخت جمشید نام برد. این نگاره مربوط به هزاره ی پنجم قرن میلادی است که گروهی از مردان را نشان می دهد که نیم خیز دست خود را به پشت مرد روبه رو نهاده و مشغولِ پایکوبی هستند. نگاره های زیادی از این دوران به بعد در رابطه با رقص و آئین های مرسوم آن وجود دارد که می توان از این دسته به نگاره ها روی تکه های سفالی مربوط به هزاره ی سوم، چهارم و پنجم ق.م. اشاره کرد. تصاویر زنان و مردان، گروهی یا تکی، در حین پایکوبی یا مراسم مذهبی و حتی کاری، بر روی این نگاره ها حکایت از آیینی بودن رقص و فرهنگش در ایرانِ باستان و پس از آن را دارد. و البته پس از ورود اسلام رقص در فرهنگ ما رشد لازم را به عنوان یک شاخه هنری پیدا نکرد و در غالب ابزاری برای شادمانی و یا اجرای مناسک بخصوص مذهبی باقی ماند! از رقص های مذهبی که پس از ورود اسلام به ایران در جریان تشکیل فرقه تصوف پا گرفت رقص «سماع» است. این رقص که با تمسک بر احادیث و روایات فرقه ای ویژه از اسلام شکل گرفت پیوند عمیقی با رقصهای آئینی اصیل ایرانی دارد. پیوند عمیق این رقص با روحیه عارفانه ایرانی، جانبداری بخش عظیمی از فرقه ی عارف مسلک جامعه مذهبی ایران را از آن خود کرد. این حمایت باعث شد که امروزه ما مدارک و اسناد زیادی در مورد ساز و کار و نحوه ی شکل گیری این آئین آمیخته به هنر رقص در اختیار داشته باشیم. شاید قدیمی ترین سند مربوط به رقصهای آئینی فلات ایران، در تاریخ جهانگشای جوینی آمده باشد که در آن مشخصا به عمومیت آئینی توام با حرکات موزون در شرق فلات ایران، اشاره شده است! برخی معتقدند، ریشه این رقصهای آئینی عمدتا از اعتقادات شمن ها می آید و در واقع آن را بخشی از آئین شمنیسم می دانند! ادله ی این عده بر این ادعا هم برخی شواهد مبنی بر شباهت کاربرد این رقص ها در میان اقوام فلات شرق ایران و استفاده از چنین حرکات موزونی برای درمان بیماری های روحی و با تسخیر ارواح، در میان اقوامی چون؛ مغول، تگوز و یا سرخپوستان آمریکای شمالی می باشد. از دیگر رقصهای آئینی مربوط به شرق فلات ایران، می توان به پرخوانی اشاره کرد! در این رقص در نگاه اول هیچ همخوانی میان ساز و آواز و رقص وجود ندارد. این هماهنگی به طور نامرئی توسط اصواتی تهِ حلقی که همزمان از سوی پرخوان و رقصندگان به گوش می رسد، ایجاد می شود! این رقص ها به صورت نشسته و ایستاده انجام می شوند. شکل دیگر حضور رقص در فرهنگِ ما، رقصهای مربوط به اقوام و جغرافیا های مختلف در ایران است. رقص های پابازی، قاسم آبادی و چراغ مربوط به خطه ی گیلان، رقص چکه سما مربوط به خطه ی مازندران و شمال البرز، رقص هریره مربوط به خراسان، رقص های سه چار، گردیان، فتاپاشایی و خان امیری مربوط به کرمانشاه، رقص های شمشیر بازی و ترکه بازی در لرستان، رقص های یاللی، قایتاغی و لزگی مربوط به خطه ی آذربایجان، رقص های بندری، ذاکری، شابوری و... از سواحل جنوبی، رقصهای دولت و زابلی از بلوچستان، رقص چوب از خراسان، رقصهای لکی و کلواری عشایر و رقص حماسی بختیاری ها از جمله ی این رقص ها هستند! |
عکسهای قدیمی
آرشیو مطالب
-
▼
2011
(4380)
-
▼
November
(262)
- شیخ بهائی
- مرثیه - علی خدایی
- حالا چرا - مختاباد
- همنوازی - علیزاده - کلهر - خلج
- اواز- مه فام
- ویژه نامه برنامه گلها - مصاحبه + عکس
- الهه،دردت به جونم
- گلپا،حبیب الله بدیعی،آواز،ما رند،خراباتی،دیوانه و ...
- الهه،تو را خواهم،تو را جویم
- ایرج،آواز،روزگار میگذرد
- نسخه جدید و آپدیت اشعار کامل آثار استاد شجریان و ه...
- Re: اجازه از دوستان
- اجازه از دوستان
- [گلچين از گروههاي ديدني] New comment on [erfanISL...
- تکنوازان,حبیب الله بدیعی،منصور صارمی در مایه افشاری
- مهستی،حبیب الله بدیعی،جاودانه
- درخواست
- Re: Fwd: Fw: مشاعره یا مشاجره ؟
- وقتی که
- رقص و سدهای سیاسی و اجتماعی
- عکسهای قدیمی
- Re : نوشته هاي زيباي حسين پناهي
- ترانه محلی،حشمت لرنژاد،حکایت دل
- چرخ گردون _ شاهزیدی
- جلیل شهناز،۴ مضراب دشتی
- منوچهر سخائی،تو قسم خوردی واسم
- در خاطر منی _ مهدی سهیلی
- روزی تو خواهی آمد _ محمد اصفهانی
- چرخ گردون _ شاهزیدی
- سالروز درگذشت حميد مصدق
- گلپا،فرهنگ شریف،امیر ناصر افتتاح،آواز,تاب بنفشه می...
- پوران،نگاه مست او
- بهشته،ایرج،دختر صحرا نشین
- خبرنامه گروهي شاخه گل***گلچهره
- [گلچين از گروههاي ديدني] New comment on [erfanISL...
- گلهای رنگارنگ 501
- ایرج،پس کی
- حافظ خلوت نشین _ سراج
- آوازی از اضغر شاهزیدی
- حبیب الله بدیعی،غافلی ز کارم
- مرضیه،تجویدی،کو یاری
- الهه،ای خدا صبرم بده
- یادداشتی از آوا مشکاتیان خطاب به محمدرضا لطفی در و...
- تقديم به دوستان عزیزم
- ساقینامه اصفهان -دردشتی -بخش اول
- ساقینامه اصفهان -دردشتی - بخش دوم
- اواز دردشتی دربیات ترک
- ازامدن و رفتنن ما هنگام سپیده دم - شجریان
- گفتگوی رادیویی پسر استادجلیل شهناز- قسمت دوم
- گفتگوی رادیویی پسراستادجلیل شهناز- بخش اول
- Fw: اظهارات جنجالی محمدرضا لطفی در مورد استاد شجریان
- Re: ترانه محلی،مظهر خالقی،ای یار نازدار
- شهر خاموش من _ کیهان کلهر
- Re: كاش باران مي گرفت
- یادگیری تاردرانگلستان ؟
- Re: ترانه محلی،مظهر خالقی،ای یار نازدار
- گلپا،بزم،آشیونه
- مولود زهتاب،پریشونی
- Re: هزار ویکشب وحافظ
- گلپا،دلم گرفته
- نماهنگی از هماورد سازهای جدید
- در خیال _ شجریان
- تقديم به دوست حافظ دوستم
- Fwd: Fw: هديه به دوست- مجموعه تكنوازان
- هزار ویکشب وحافظ
- خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به یاد
- محمودی خوانساری،تصنیف رنج هستی
- نادر گلچین،پیوند عشق
- مرضیه،مست نگاه
- ارسال کامل شکایت هجران _ محمد اصفهانی
- آخرین جرعه _ محمد اصفهانی
- چهار مضراب _ استاد شهناز
- غوغای ستارگان _ محمد اصفهانی
- Re: بزم خصوصی اولین اواز گلپا - بخش دوم
- رهايي
- كاش باران مي گرفت
- الهه,آمدی که با دلم گفتگو کنی
- تکنوازان
- شب وصل _ شجریان
- ترانه محلی،مظهر خالقی،ای یار نازدار
- گفتمش بیا عاشقم هنوز _کامکارها
- گل نار داروم _ مسعود بختیاری
- گلپا،محجوبی،آواز مستم ساقیا دستم بگیر
- برنامه ای درباره علی اکبرخان شیدا
- سلسله موی دوست -کا کاوند
- تصنیف قدیمی هروایه -ناظری
- مژده که گل امد -روح انگیز
- شرحی درباره خالقی خواننده تصنیف رضاشاکری
- انچه درگذشته کردم -سعید خلج
- از استاد شجریان
- پریسا،تصنیف عشّاق
- پوران،مریم سفید
- Re: شعر- ابوالسعید ابوالخیر- حال دنیا
- بهشته،دل نمیخواد
- اولين زن شاعر پارسي گو
- (2) ساز و آواز در مکتب اصفهان
- Re: حافظ صوتی
- خبرنامه گروهي شاخه گل***گلچهره
- دو ترانه از پریوش ستوده
- ساز تنها
-
▼
November
(262)