جانا به غریبستان چندین به چه میمانی
بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی
صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
یا نامه نمیخوانی یا راه نمیدانی
گر نامه نمیخوانی خود نامه تو را خواند
ور راه نمیدانی در پنجه ره دانی
بازا که در آن محبس قدر تو نداند کس
با سنگ دلان منشین چون گوهر این کانی
شعر مولانا بخشی از غزل 2572دیوان شمس خواننده شکیلا
http://www.4shared.com/mp3/7_qw-CS4/Baza_Shakila.html
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی
بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی
صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
یا نامه نمیخوانی یا راه نمیدانی
گر نامه نمیخوانی خود نامه تو را خواند
ور راه نمیدانی در پنجه ره دانی
بازا که در آن محبس قدر تو نداند کس
با سنگ دلان منشین چون گوهر این کانی
شعر مولانا بخشی از غزل 2572دیوان شمس خواننده شکیلا
http://www.4shared.com/mp3/7_qw-CS4/Baza_Shakila.html
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی
No comments:
Post a Comment