با تو خورشید دلم گرم است و می تابد
در میان کشتزاران دانه های عشق میکارد
شب میان غنچه ها شوق شکفتن جاری است
از شکنهای سر زلف تو بوی مشک می آید
در سحرگاهان صبا مست وصال بلبل است
بلبل شیفته لب بگشوده با آوازمی آید
ابرهای آسمان باریده اند با شور و تاب
جلوه روی تو نور اختران افزون نماید
من زافسون نگاهت سرخوشم بی تاب و مست
گویی آن مستم که وی را جز توام ساقی نمی باید
ربکا
در میان کشتزاران دانه های عشق میکارد
شب میان غنچه ها شوق شکفتن جاری است
از شکنهای سر زلف تو بوی مشک می آید
در سحرگاهان صبا مست وصال بلبل است
بلبل شیفته لب بگشوده با آوازمی آید
ابرهای آسمان باریده اند با شور و تاب
جلوه روی تو نور اختران افزون نماید
من زافسون نگاهت سرخوشم بی تاب و مست
گویی آن مستم که وی را جز توام ساقی نمی باید
ربکا
فوریه 18 -2013
No comments:
Post a Comment