گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Wednesday, January 16, 2008

[erfanISLAMI] Atash(No.07)

 
 
بنام خداي منتظران
 
عطش ـ ويژه نامه محرم
 
ويژه نامه گروه اينترنتي مشكان به مناسبت فرا رسيدن ماه محرم
شماره هفتم ـ 7محرم 1429 ـ 26 دي 1386
 
با كاروان حسيني
 
روز هفتم محرم
در این روز عبیدالله بن زیاد نامه ای به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتی قطره ای آب را به امام ندهد، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد!!(1(
عمر بن سعد نیز فوراً عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین و یارانش به آب شدند، و این رفتار غیر انسانی سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه السلام صورت گرفت. در این هنگام مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سو گند که قطره ای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!
امام حسین علیه السلام فرمود: خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده!
حمید بن مسلم می گوید: بخدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پرودگاری نیست، دیدم که عبدالله بن حصین آنقدر آب می آشامید تا شکمش بالا می آمد، و آن را بالا می آورد! و باز فریاد می زد: العطش! باز آب می خورد تا شکمش آماس می کرد ولی سیراب نمی شد! و چنین بود تا جان داد.(2(
 


1-
انساب الاشراف 44/386.
2-
ارشاد شیخ مفید 2/86.
 
نواي عاشورايي 
 
يك بغل گل سهم دامانت عمو
هستي ام يكجا به قربانت عمو
در ميان خيمه ها پيچيده باز
عطر شب بوهاي گلدانت عمو
بر زمين هرگز نمي افتد علم
چون قسم خورده است دستانت عمو
سرÙ'الاسرار غريب عاشقي است
مشك آب و كام عطشانت عمو
كودك خورشيد در دشت بلا
ناله مي زد: «واي دستانت عمو...؟»
العطش گفتم... پشيمانم! بيا
اي فداي شرم چشمانت عمو!
بيت الاحزان خراب فاطمه(س)
مجلس شام غريبانت عمو
يك غزل تقديم دستت كرده ام
اين غزل تقديم چشمانت عمو!
فاطمه معين زاده- اهواز
  
حديث محرم 
 
قال الحسين(ع): الامين امن، والبرئ جرئ، والخائن خائف، والمسيئي مستوحش، اذاوردت علي العاقل لمه، قمم الحزن بالحزم، وقرع العقل للاحتيال.
امام حسين(ع) فرمود: درستكار آسوده است، بي گناه بي باك است، خيانتكار ترسان است، و بدهكار هراسان است، هرگاه آشفتگي (و بلا) بر عاقلي روي آورد اندوه خود را با دورانديشي مي زدايد و براي چاره جويي در خانه عقل را مي كوبد.(1)
1- موسوعه كلمات امام حسين(ع)، ص 803
 
  
تصاوير عاشورايي 
 
سلام بر محرم
سلام بر محرم
بيشتر بدانيم
 
معاويه زمانه را بشناس!
بايد عزاداري ما، روضه خواني ما طوري باشد كه حسين«ع» نشان بدهد... آن روز معاويه آمده بود خاورميانه، امروز معاويه ما اين بوش پليد است كه آمده خاورميانه! اين پليد مي خواهد صهيونيست را به رسميت بشناسد، مي خواهد اشغال او را كه 60 سال دارد ظالمانه مردم را آواره مي كند، به رسميت بشناسد، من اظلم منه؟ اين شيوخ خليج فارس هم بايد بدانند؛ اين كه نيآمده مشكل مردم ستمديده 60 ساله فلسطين را حل كند! اين شيوخ خليج فارس بايد بدانند؛ خدا، خداست. اگر صبر كرد، انÙ' ربÙ'Ùƒ لب المرصاد(1). او در كمين است...
در تعبيرات نوراني امام راحل«ره» در آن وصيتنامه الهي- سياسي اين بود: اين حسين اردني دلال! اينها دلال اند. مي خواهد صهيونيست را به رسميت بشناسد؛ غير از اين كاري ديگر ندارد! مي خواهيد براي تقويت صهيونيست و اسرائيل در خاورميانه اتحاديه عرب درست كند... خوب اگر محرم را با همان چهار تا سينه زني و علامت بلند كردن ها و با مداحي هاي كم مغز و با خرافات و امثال ذلك بگذرانيم، حيف حسين بن علي نيست؟!
... در بين راه اينها گفتند: ما پيروز شديم. در شام وجود مبارك امام سجاد گفت: ما پيروز شديم- با اينكه زنجير گردنش است- عرض كردند كي پيروز شد؟ فرمود: اذا اردت أن تعر ف من غلب فاذا دخل وقت الصÙ'لاه فأذÙ' Ù† Ùˆ أقم(2). ما پيروز شديم Ùˆ برگشتيم چراكه نام پيغمبر، نام خدا، اذان Ùˆ اقامه را زنده كرديم Ùˆ برگشتيم. يك قرباني هم مي خواستيم بدهيم، داديم. ما پيروز شديم. آنوقت حيف اين پيروزي نيست كه اينگونه هدر برود؟!
... كشور را حسين بن علي«ع» حفظ كرد، كشور را ابي عبدالله حفظ كرد. كشور را زينب و زهرا حفظ كردند... شرف ما همين است، عظمت ما همين است، كيان ما همين است؛ حيف حسين بن علي نيست كه مابا چهار تا اشك و چند تا سينه زني و... حل كنيم مسئله را؟... در جنگ جهاني دوم به ايران حمله كردند، هر چه خواستند گرفتند. در كودتاي ننگين 82 مرداد 23حمله كودتائي كردند، هرچه خواستند گرفتند. چهار ساعته وضع ايران را عوض كردند. 4 ساعته مرگ بر شاه شده جاويد شاه! اما وقتي سخن از انقلاب و اسلام و روحانيت و مراجع و امام راحل و حرم و مسجد و حسينيه و اينها مطرح بشود؛ 61 شهريور گفتند: مرگ بر شاه، 71 شهريور هزارها شهيد دادند، گفتند: مرگ بر شاه. 81 شهريور هم گفتند:مرگ بر شاه. گفتند: تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد، اين شرف مملكت است...
علمدار نيامد...
گفتند: ساير شهداء را اگر در كربلا يك جا زيارت مي كنند، وجود مبارك قمر بني هاشم را سه جا زيارت مي كنند، سه تا مزار دارد.
وقتي حضرت وارد شريعه فرات شد؛ مي دانيد بخش وسيعي از دجله در شمال شرقي كربلا مي ريزد كه اين به نام همان آب فرات است كه آب فراواني است. عبور از اين آب براي هر كسي مقدور نيست. يك شيب ملايمي دارد در جاهاي مشخص، كه آن شيب ملايم را مي گويند: «شريعه». شرعه يعني جاي رفت و آمد و ورود.
اينجا چند صد تيرانداز حاضر بودند. عمرسعد اينها را وكيل كرده كه اينجا پاس بدهند مبادا اهل بيت«ع» از اين مقطع آب بگيرند! يك منظور ديگر هم داشت اين گماشتن تيرانداز؛ اينكه كسي هم از راه آب خودش را به حسين نرساند.
وجود مبارك قمر بني هاشم با آن شهامت و سلحشوري كه داشت، اينها را كنار زد. چون شريعه فرات، اوايلش عمقي ندارد. تا ركاب اسب كمي بالاتر را آب گرفت كه دستان مبارك حضرت به آب رسيد. اينجا وجود مباركش گفت: آخر ما آمديم درس مردانگي و فتوت و صفا و وفا بدهيم. بچه هاي حسين تشنه باشند، برادرم تشنه باشد، من خودم آب بخورم؟
خوب تشنه رفت و تشنه برگشت. وقتي از شريعه فرات بيرون آمد، بعد از گذشت يك مقداري دست راست حضرت قطع شد. حضرت علم را با دست چپ گرفت. چون علمدار اگر خداي ناكرده علم از دستش بيفتد، نشان سقوط آن لشكر است. با دست چپ گرفت؛ اينجا كه دست راست حضرت افتاد، اينجا يك جائي است كه براي او كتيبه درست كرند و زيارتگاه شد.
يك قدري جلوتر رفت، بخشي از دست چپ حضرت قطع شد. آنجا هم يك زيارتگاهي و كتيبه اي و... اينجا بود كه ام البنين تعجب كرد؛ گفت: به من گفتند در كربلا پسر تو مشك را به دندان گرفت. دستان پسرم چه شد؟
اينجا بود كه مشك را به دندان گرفت، با بقيه دو دست اين علم را نگه داشت.
رسيد به جايي كه تير به مشك آمده و... آب دارد مي ريزد. وجود مبارك حضرت نه آبي دارد كه به خيام برساند، نه دستي دارد كه دوباره برگردد! در اين حال، حالا عمود بود، تير بود، سنگ بود؛ بالأخره آنقدر بر پيكر مطهر حضرت آسيب وارد كردند كه حضرت نتوانست تحمل كند.
اينجا بود كه سالار شهيدان، حسين بن علي بن ابيطالب«ع» را به برادر صدا زد. گفت: يا اخا! ادر Ùƒ اخا. وجود مبارك حسين بن علي بن ابيطالب«ع» وقتي كه آمد كنار بدن مطهر قمر بني هاشم، فرمود: الان ا نكسر ظهر ÙŠ Ùˆ قلÙ'ًت Ø­ يلت ÙŠ(3). الان كمرم شكست؛ چون من مي خواستم تا آخرين لحظه با شهامت بجنگيم. وقتي پرچمدار Ùˆ علمدار شربت شهادت مي نوشد؛ آن جنگ، جنگ شكست خورده است.
اين بدن مطهر را نتوانست به خيام دارالحرب حمل كند. حالا مصلحت در اين بود كه قمر بني هاشم بارگاه جداگانه اي داشته باشد؛ وگرنه وقتي شب سيزدهم وجود مبارك امام زين العابدين«ع» آمد، همه شهداء را آوردند كنار بدن مطهر سالار شهيدان. زين العابدين دستور نداد بدن عباس بن علي را بياورند كنار بدن مطهر امام حسين«ع». فرمود: كاري به بدن عمويم نداشته باشيد! او بايد قبرش جدا، بارگاهش جدا، جلال و شكوهش جدا باشد.
امام سجاد«ع» دو كار ويژه در كربلا انجام داد. يكي درباره خود ابي عبدالله بود كه فرمود: بني اسد! شما دست به اين بدن مطهر نزنيد. بدن معصوم است، بدن حجت خداست؛ اين بدن با بدنهاي ديگر فرق دارد، من خودم شخصاً اين بدن را بايد دفن كنم. همين كار را نسبت به بدن مطهر قمر بني هاشم كرد.
خوب مي دانيد؛ دفن يك جنازه براي يك نفر كار آساني نيست. اگر به امام سجاد«ع» عرض مي كردند: شما تنها چگونه اين بدن را دفن مي كنيد، مي فرمود: انÙ' مع ÙŠ من يعينن ÙŠ. با من كساني هستند كه من را كمك مي كنند...
السÙ'لام عل يكم يا اهل ب يت النبوÙ'Ù‡ Ùˆ يا معد Ù† الرÙ' ساله Ùˆ يا مهب Ø· الوحي Ùˆ يا مختلف الملائ كه Ùˆ رحمه اللÙ'Ù‡ Ùˆ بركاته.
¤ تلفيقي از سخنراني آيت الله جوادي آملي در خطبه دوم نمازجمعه قم، 12 دي 1386 و حسينيه ارشاد آمل، 7 بهمن 1385.

(1) فجر.41 (2)بحارالأنوار .ج54.ص 177 (3) بحارالأنوار .ج54.ص24

 
خصائص الحسينيه
 
باب جهاد: جهاد خاص امام حسين (ع)
در زيارت جامعه كبيره آمده است : شما ائمه دين ، در راه خدا جهاد كرديد و حق جهاد را به انجام رسانديد. در زيارت امام حسين عليه السلام بخصوص آمده است : شهادت مى دهم كه تو (اى حسين ) در راه خدا جهاد كردى و حق جهاد را به جا آوردى . بله امام ماءمور به جهاد مخصوصى شد كه به هيچ كس قبل از ايشان چنان تكليف نشده بود، كه خصوصيات آن از اين قبيل است :
1 -
جهاد در ابتداى امر، يك به ده بود، نه اينكه يك نفر با بيشتر از ده نفر جهاد كند. سپس خداوند در اين حكم تخفيف داد و شرط وجوب جهاد را يكى به دو نفر مقرر فرمود، اما خداوند براى امام حسين عليه السلام مقابله يك نفر را، با سى هزار يا بيشتر مقرر فرمود.
2 -
جهان بر كودكان و سالخوردگان واجب نيست ، اما در واقعه كربلا بر كودكان مانند قاسم و فرزند آن پيرزن و حتى بر كودكى چون عبدالله بن الحسن و پير سالخورده اى مانند حبيب بن مظاهر جايز گرديد.
3 -
در جهاد بايد ظن و گمان بر كشته شدن نباشد، اما امام عليه السلام به قتل خود و اصحابش علم داشت ، و به اصحاب فرمود: گواهى مى دهم كه همه شما كشته مى شويد و بجز فرزندم على كسى نجات پيدا نمى كند.
دشمنان امام در جنگ با آن حضرت احكام جنگ را هم رعايت نكردند كه در اين باره موارد بسيارى است ؛ از جمله :
الف ) جنگ در ماه هاى حرام ممنوع است ، اما آنها رعايت نكردند و در ماه حرام با امام حسين عليه السلام جنگيدند.
ب ) در جنگ نبايد كودكان و زنان كشته شوند؛ ولى آنان كودكان را كشتند، حتى آن كودك شيرخوار را هم وقتى كه امام از آنها براى او آب خواست ، به شهادت رساندند.
ج ) مزارع را نبايد سوزاند، ولى دشمنان امام تعدادى از خيمه هاى اهل بيت آن حضرت را در زمانى كه هنوز امام زنده بود به آتش كشيدند و قصد داشتند خيمه ها را اهلش بسوزانند و بعد از شهادت آن حضرت خيمه ها را به آتش كشيدند.
د) در صورتى كه جنگ تن به تن شرط باشد، - ولو با كفار - نبايد به يك باره هجوم صورت پذيرد.
ه ) نبرد را قبل از ظهر آغاز نكنند، بلكه عصر آغاز نمايند تا اينكه كشتار به طول نينجامد و شب بين آنها حايل گردد.
و) نبايد سرى از معركه خارج شود، اگر چه بريدن سر كافر و چرخاندن آن در صحنه نبرد جايز است ، اما نبايد از ميدان جنگ به مكان ديگرى برده شود، حتى اگر كافر باشد.
ز) مقتول صاحب نام و بزرگى را نبايد عريان كرد، حضرت على عليه السلام وقتى عمروبن عبدود را به قتل رساند - با اينكه او تجسم تمام كفر بود - تكه اى از لباس او را بيرون نياورد، حتى زره او را كه اولا لباس محسوب نمى شود و ثانيا بى نظير بوده است ، از تنش بيرون نياورد. وقتى به على عليه السلام پيشنهاد آن كار شد، فرمود: او بزرگ قوم خودش است ، دوست ندارم حرمتش هتك شود. به همين خاطر وقتى خواهرش آمد و ملاحظه كرد كه بدن برادرش را لخت نكرده اند و دانست كه قاتل برادرش حريف بزرگوار و شخص جليل القدرى چون على عليه السلام بوده است ، خوشحال شد و گفت : اگر قاتل تو غير از على بود، تا ابد گريه مى كردم .
ح ) حتى اگر مقتول از كفار هم باشد، مثله كردن او جايز نيست . على عليه السلام حتى از مثله كردن شقى ترين شخص روى زمين از اول خلقت تا آخر آن ، يعنى ابن ملجم نهى فرمود و گفت : اگر من از دنيا رفتم او را مثله نكنيد. اين حكم نزد كفار و بت پرستان در دوران جاهليت حتى درباره مسلمانانى كه با آنان مى جنگيدند، نيز وجود داشته و امرى ثابت بوده است . به عنوان مثال وقتى ابوسفيان در جنگ احد بر سر جنازه شهداى مسلمان آمد و جسد حمزه را ديد بالاى سرش حاضر شد، نيزه را بر دهان آن حضرت نهاد و او را شماتت كرد و گفت : اين سزاى تو است ، اما چون ملاحظه كرد كه انگشتان او را بريده اند و شكمش را پاره پاره كرده و جگرش ‍ را بيرون آورده اند، با صداى بلند فرياد زد: اى پيروان محمد در ميان كشتگان شما شخصى است كه مثله كرده است ، به خدا سوگند من چنين دستورى ندادم و به آن راضى نبودم . اما پسر معاويه به پسر سعد نوشت : وقتى حسين را كشتى ، بدن او را زير سم اسب ها قرار بده ، مى دانم كه بعد از مرگ ديگر به ما آسيبى نمى رساند، اما من به اين گفته خود پايبند هستم كه هر گاه حسين را بكشم با او اين معامله را خواهم كرد.
ط) نبايد زنان و كودكان اسير حتى از كفار را بر كشته هاى آنان عبور داد، به همين خاطر پيامبر (ص ) وقتى بلال ، صفيه اسير را بر كشتگان يهود عبور داد و بدنش شروع به لرزيدن كرد، او را مورد عتاب قرار داد. اما اين مصيبت بزرگ بر اسيران آل محمد وارد شد و نه تنها آنها را از كنار شهيدان آغشته به خون عبور دادند، بلكه آنها را همراه كشتگان حركت دادند؛ آن هم مدتى طولانى بيش از يك ماه و در حالى كه سرهاى شهيدان در معرض ديدشان قرار داشت .
ى ) در صورتى كه زنان اسير از كفار، از دختران و بزرگان و سلاطين باشند، نبايد آنها را در بازار به معرض فروش گذاشت و آنان را به مجالس برد و چهره هاى آنها را مانند ديگر زنان كافر، عريان به ديگران نشان داد؛ اما در روايتى از امام باقر عليه السلام ديدم كه فرمود: وقتى اسيران ما را به شام آوردند صورت هاى آنان آشكار بود و شاميان گفتند ما اسيرانى به اين زيبايى نديده ايم و در مجلس يزيد آن شامى گفت : يزيد! اين دختر اسير را به من ببخش .
امر به معروف و نهى از منكر
سهم و نصيب امام حسين عليه السلام از اين عبادت نيز بيش از ديگران است و آن حضرت مكلف به انجام اين فريضه شد با اينكه مى دانست انجام اين عبادت به ايشان ضرر مى رساند. حتى به قاتلش آنگاه كه سر مبارك او را از تن جدا كرد، لبخند زد و او را موعظه فرمود. و سر بريده آن حضرت راهب نصرانى را دعوت به اسلام كرد. آيا چنين امر به معروفى از غير حسين عليه السلام ديده يا شنيده ايد، هرگز!!
 
آواي عاشورايي
 
مي زنم دم ز علمدار رشيد حرم عشق ...
(كريمي ـ 1 مگابايت )
 
 
دانلود مراسم عزاداري روز ششم محرم 1429 (25 دي86)
هيئت رايه العباس
مداح: حاج محمود كريمي
 
براي دانلود روي لينك كليك راست كرده و گزينه save target as را انتخاب كنيد
 
بانك صوتي محرم 
كتابخانه محرم 
 
 
شماره هاي قبل
 
سال 1386
 
سال 1385
 
 براي عضويت در گروه اينترنتي مشكان كليك كنيد            
بخش مهدوي گروه اينترنتي مشكان
تماس با مدير گروه مشكان
MoBiN Group گروه اينترنتي مبين


Hamid Reza Alvandy


Looking for last minute shopping deals? Find them fast with Yahoo! Search. __._,_.___

ÚÑÝÇä ÇÓáÇãí Ïæ ÏíϐÇå ÚÞáí æ ÞáÈí ÑÇ ÈÑÇí ÍÑ˜Ê ÇäÓÇä Èå ÓãÊ ÊÚÇáí ÇÓÊÝÇÏå ãí ˜äÏ
ÊæÝíÞ Èäϐí ÓÚÇÏÊí ÇÓÊ ˜å ÌÒ ÈÇ ÇäÏíÔå Ç˜ ãíÓÑ äãí ÔæÏ 
ÊÓáíã¡ ÎáæÕ æ Êæ˜á æ Øí ãÑÇÊÈ ÇíäåÇ ÓíÑ æ Óáæ˜í ÇÓÊ ÈÑÇí ÓÝÑ Èå ÈÇØä Ïíä
...ÇäÓÇä Ô˜íÈÇ íÑæÒí ÑÇ ÇÒ ÏÓÊ äãí ÏåÏ åэäÏ ÒãÇä Âä ØæáÇäí ÔæÏ
«äåÌ ÇáÈáÇÛå»
»»»»»»»»»»»»»»»»»»
Ñæå ÚÑÝÇä ÇÓáÇãí
http://groups.yahoo.com/group/erfanislami
æÈáǐ ÚÑÝÇä ÇÓáÇãí
http://www.erfanislami.persianblog.com
ÓÇíÊ ãÑÊÈØ
http://www.parvaresheravan.com




Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

No comments:

آرشیو مطالب