گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Thursday, March 4, 2010

Re: هفت خط

با درود فراوان بر زیرک عزیز
متاسفانه باید بگویم که اینها داستان سرایی است و تناقض بسیار بزرگی در این نوشته شما موجود است. چون از کلمات عربی مثل بصره و بغداد و مزور و ... چنین بر می آید که این داستان ها شاید بدوره خلافت عباسیان متعلق باشد اما ریشه کلمه هفت خط را باید در فرهنگ ناب پارسی و حتی مصری و رومی یافت که پارسی بودنش محتمل تر است بنا براین سعی می کنم در این کوتاه مجال  برخی از گوشه را بنمایانم.

راز تقدس عدد هفت

در اساطیر قدیم جهان بخصوص ایرانیان و مصریان که دارای قدیمی ترین فرهنگ دراین منطقه و جهان می باشند طبیعت بسیار گرامی داشته میشد و جلوه های شناخت از طبیعت درفرهنگ آنان اثر بی گفتگویی داشت از جمله عدد های 12 و هفت است.

عدد 12

 ریشه یافت عدد 12 در آنجاست که با گذشت 12 برج (اندکی بیش از 12 بار گردش ماه بدور زمین) یک سال پدید می آمد و طبیعت لباسی مانند سال پیشین بر تن میکرد و با تغییر حالت چهارگانه وضعیت جوی معتدل نوزاد- گرمای بلوغ(اوج گرما)- معتدل فرود (پاییز) و سرمای کامل که موجب کوچ از مکانهایی به مکانهای دیگر میشد تقسیم بندی فصل ها به وجود آمد. و این اعداد 12 و 4 در فرهنگ شرق بخصوص ایرانیان جایگاهی ویژه یافت.

عدد 7

ریشه فرهنگی عدد هفت را باید در تعداد کرات شناخته شده در آن زمان یافت. ایرانیان قدیم با توجه به کاستی ها در رصد کردن آسمان تنها شش ستاره و سیاره بنامهای مشتری-عطارد-بهرام(مریخ)-زهره(ناهید)- خورشید و زمین و یک قمر بنام ماه را می توانستند با چشم غیر مسلح ملاحظه کنند بنا براین عدد 7 سر منشآء ای اساطیری دارد و در زبانهای لاتین که خود از شرق متاثر است نیز می بینیم که روز های هفته نیز بدین شکل نامگذاری شده اند یکشنبه را روز خورشید یا Sunday و روز دوشنبه را روز Monday و بهمین ترتیب هر روز را به یکی از این ستارگان و سیارات منسوب می کردند.

از سویی دیگر اگر 365 روز سال را بر 7 تقسیم کنیم 52 هفته بدست می آمد که باز هم این عدد جمع 5 و دو است با انگشتان یک دست و دو انگشت دیگر میتوانست به نمایش درآید. در فرهنگ شناسی اینکا ها هم مشاهده شده است که آنان نیز به همین ترتیب سال را به 52 هفته تقسیم نموده اند و معابدشان دارای 52 پله بوده است.

در میترائیسم که به نظر میرسد ریشه و پدر مسیحیت است نیز عدد 7 دارای معانی فرهنگی خاصی بوده است. و به علت آنکه میترائیسم که آیین مردم بود در مقابل انحرافات ایجا د شده در زرتشتی گری، و مورد تنفراکثر پادشاهان ساسانی یک جلوه مبارزاتی  زیر زمینی داشت افراد مبارز باید مراحلی را طی می کردند که این مراحل 7 گانه بود و عبارت بودند از

 

پرنده يا كلاغ – پارسا – سربازشير – ايراني – پيك خورشيد و پدر يا پير*
 

و تا  کسی یک مرحله یا خط را به پایان نمیرساند نمی توانست به مرحله بعدی برود. بعد ها عرفان ایرانی و عرفان رومی درهم ریخته و شاخه سوم یعنی عرفان اسلامی پدید آمد که مجال بحث در مورد آن نیست.

هم اکنون می بینیم که در آیین مسیح رهبرشان را پاپ که مخفف کلمه پاپا است خطاب می کنند و این کلمه معادل پدر است. در زبان ایتالیایی نیز کلمه پدرو به همین معناست.

می بینیم که عدد هفت در این سیر و سلوک عرفانی میترایی جایگاه خویش را یافته است و کلمه هفت خط یعنی کسی که توانسته است تمامی این مراحل را به پایان برساند و به مرحله پیر یا پدر رسیده است و اصطلاح "الهی پیرشی" که پدر بزرگان و مادربزرگان ما در زمان کودکی به ما میگفتند کنایه از همین است یعنی به استادی و پیری برسی و در عین حال عمرت طولانی باشد.

 

آیین مهر و هفت مرحله آن
در نشست هفتگي هموندان پايگاه پژوهشي هخامنشيان ، به روز دوشنبه 13 مهر ماه 1388 خورشيدي و به مناسبت جشن مهرگان جناب عليرضا سيف الديني، دبير گروه آيين و انديشه ي پايگاه پژوهشي هخامنشيان به ايراد سخنراني در باره ي آيين باستاني و پر رمز و راز ايرانيان ، آيين مهر پرداختند.
ايشان درباره ي پيشينه ي آيين مهر گفتند كه قدمت این آیین به روزگاران خیلی دور می رسد ولي اكنون می توانیم به یافته هایی که بااين آیین مرتبط هستند رجوع کنیم .این یافته ها در خوزستان به حدود 7000سال پیش باز مي گردد. سپس استحكام فرهنگ ايراني را به وسيله ي آيين مهردانستند.
تشريح گام هاي هفت گانه اي كه سالك براي رسيدن به بالاترين درجه در اين آيين پي مي نمود بخش ديگر سخنان ايشان بود كه چكيده اي از آن را در زير مي آوريم:

"
مرحله نخست – مرحله کلاغ – پست ترین مرحله آیین مهر. سالک در این مرحله به عنوان خدمتکار پذیرفته می شده است. پس از مدتی لقب کلاغ مقدس را از «پیر» دریافت می کرد. پس از آن نقاب کلاغ به صورت می زد و حرکات و صدای کلاغ را تقلید می کرد. در استوره ها نیز از کلاغ به عنوان مبشر (پیک) میترا نام برده شده است.

مرحله دوم – مرحله نامزد (همسر یا رازدار یا کری فیوس) – در نام این مرحله اختلاف نظر وجود دارد. در این مرحله سالک تمام بدن خود را می پوشانید و به یکباره ناپدید می شد. سپس طی مراسمی خاص دوباره در جمع پدیدار می گشت. این مرحله اتحاد بین خالق و مخلوق و سلوک است.

مرحله سوم – مرحله سرباز – سخت ترین مرحله آیین مهر. طاقت فرسا ترین و سخت ترین آزمایش های "جسمانی" در این مرحله انجام می شده است. این مرحله تعیین کننده هموندی سالک در جمع مهرآیینان است. آزمایش های این مرحله: رام کردن شیر یا گرگ بدون آسیب رساندن به آن و داغ کردن گردونه مهر بر روی پای شیر. بستن دست و پا با روده مرغ یا جوجه و رها کردن سالک در آب سرد در شب زمستانی و نجات یافتن او در آخرین لحظات زندگی توسط فردی که روده را پاره می کرد که به آن ناجی می گویند. قرار گرفتن سالک در گور (مرگ ساختگی). تولد دوباره سالک. شناخته شدن به عنوان «سرباز میترا». سوگند یاد کردن. داغ کردن گردونه مهر بر روی پیشانی. پیکار با بدی. هخامنشیان و سپاه جاویدان. پس زدن تاج و گفتن جمله میترا تاج سر من است.

مرحله چهارم – مرحله شیر – کار کردن روی مسائل اخلاقی و روانی برخلاف مرحله پیشین. اهدای هدایا به میترا.

مرحله پنجم – مرحله پارسیتطهیر دستان با عسل. عسل نماد خیر و برکت و ثروت در میان ایرانیان باستان بود. بر سر نهادن کلاه فریجی. پوشیدن ردای ارغوانی رنگ. نماد مرحله پارسی: داس و ماه. یادگیری سالک در آبادانی سرزمین، درو و دروگری. رفتن نطفته عسل به ماه و پاکیزه شدن آن و بازگشت آن به زمین.

مرحله ششم – مرحله خورشید (پیک خورشید) – حمایت سالکان از خدای هلیوس (خدای خورشید یونانیان) و خدای سل (خدای خورشید رومیان) در زمین. جنگ بین سل و میترا و پیروزی میترا و رابطه صمیمانه ی این دو با هم. معراج سل و میترا.

مرحله هفتم – مرحله پیر (پدر) – برخلاف مرحله کلاغ این مرحله عالی ترین مرحله در آیین مهر است. مرحله عقاب (گرامیداشت شهباز و عقاب نزد هخامنشیان). تبدیل هفت مرحله آیین مهر در آیین زرتشت به هفت امشاسپند. استفاده سالکان بعد از اسلام از امشاسپندان در عرفان آریایی. واگذاری تمام امور مهرکده به پیر. پیر مغان در دل آیین مهر جا دارد و چیزی جدای از آن نیست ."


ايشان بسياري از باورهاي آيين مهر را اساتيري و نمادين دانسته و بيان كردند كه فرهنگ ايراني سرشار از استوره ها و نمادهاي گوناگون است كه وظيفه ي امروز ما شناخت و ريشه يابي و بهره بردن از اين نمادهاست.
بررسي برخي از ابيات حافظ و واژگاني چون پير مغان ، خرابات يا خور اباد ،نور و ... كه نشان از مهر آيين بودن حافظ دارد بخش ديگر سخنان ايشان بود.
جناب سيف الديني در باره ي تاثير آيين مهر بر ساير آيين ها گفتند:
"
در تمامي آيين هاي جهان به ويژه مسيحيت و عرفان مي توان رد پاي بسياري از ايين مهر ديد.
همچنين مقدس بودن عدد هفت در فرهنگ ما و وجود آثاري چون هفت شهر عشق عطار ، هفت گامه ي حافظ ، هفت خان رستم و ...نشاني از ريشه هاي مهريست كه در ساير فرهنگ ها نيز وجود دارد."
دبير گروه انديشه و ايين هخامنشيان در باره ي دشواري هاي پژوهش پيرامون اين آيين گفت: "آیین مهر آیینی نبود که بتوان آن را مکتوب کرد. تمام اطلاعات بدست آمده از آیین مهر بر گرفته از سنگ تراشی ها و مجسمه های یافت شده در معابد و مهرکده هاست.دليل مكتوب نكردن آن اين بود كه در مرحله دوم رازداری را یاد می گرفتند و نمی تواستند عهد و پیمان خودبا ميترا را بشکنند. راز آمیزبودن آن نيز از همين جا سرچشمه مي گيرد . فرهنگ ایرانی با این رازآمیز بودن عجین شده است."
ايشان فرهنگ ايراني را فرهنگ ساده اي ندانستند:"فرهنگ ایرانی فرهنگ چندان ساده ای نیست. ما باید بتوانیم این فرهنگ را در زندگی خود پیاده کنیم و فقط فرهنگ ایرانی را در کتاب های نوشته شده ندانیم. این فرهنگ در خدمت راستی و انسانیت گام برداشته و ما نیز ادامه رو این راه پر پیچ و خم هستیم."


2010/3/3 zirak baba <zirakbaba@gmail.com>


ما معمولاً عادت داریم در توصیف اشخاص زیرک و باهوش و اکثراً رند و مکاراز اصطلاح "آدم هفت خط" استفاده کنیم! اما چرا؟

روایتی درمورد ریشۀ تاریخی اصطلاح "هفت خط" وجود دارد. این روایت بر می گردد به آئین شرابخواری در حضور پادشاه در دوران ساسانیان. در آن زمان پیمانه های ظریف و زیبائی از شاخ گاو یا بزکوهی درست می کردند که چون پایه نداشته است کسی نمی توانسته آن را روی زمین یا میز بگذارد و از نوشیدن شرابِ ریخته شده در پیمانه اش طفره برود. از این رو دارندۀ جام مجبور بوده است محتویات آنرا لاجرعه سربکشد. اما برای اینکه کسی بیش ازاندازۀ ظرفیت خود باده گساری نکند واز سرِ مستی با حرکت و یا گفتار خود، احترام و شأن مجلس شاهانه را از بین نبرد، هر کدام از مدعوین، پیمانه (شاخ) مخصوص خود را داشته که به جهت تعین میزان توانائی او در باده گساری خطی در داخل آن شاخ کشیده شده بوده که ساقی برای دارنده پیمانه فقط تا حدِ همان خط، شراب در پیمانه اش می ریخته است .

به مرور زمان تمامی پیمانه های شراب را با هفت خط، مشخص و درجه بندی کردند. در مجالسی که پادشاه حضور داشته است، میهمانان معمولاً از سه تا شش خط شراب می نوشیده اند. اما بوده اند افرادی که " لوطی" نیز خوانده می شده اند که تا هفت خط را شراب می نوشیدند بدون آنکه حالتی مستانه درآنها ظاهر شود که در پی آن دست به حرکاتی بزنند که موجب هتکِ حرمتِ حضور پادشاه در مجلس بشود.

این قبیل افراد را "هفت خط" می نامیده اند، یعنی که آنها افرادی صاحب ظرفیت و زرنگ بوده و به کلیه رموز و فنون شرابخواری تسلط کامل داشته اند.

این اصطلاح به مرور زمان جنبه عام و مَجازی پیدا کرده و در فرهنگ عامه به افراد باهوش و زیرک و مرد رند "هفت خط" اطلاق گردیده است.

جهت مزید اطلاع اضافه ميشود که هر یک از خطوط هفتگانه جام شراب، اسم ویژۀ خود را داشته است:

1-              خط مزور - کمترین میزان شراب در جام

2-              خط فرودینه

3-              خط اشک

4-              خط ازرق (خط شب، خط سیاه یا خط سبز) این خط کاملاً در وسط پیمانه بوده و خط اعتدال درشرابخواری محسوب می گردیده است.

5-              خط بصره

6-              خط بغداد

7-              خط جور که لب پیمانه بوده و جام بیش از آن جا نداشته؛ به عبارت دیگر جام لبریز از شراب می بوده است.


 


No comments:

آرشیو مطالب