Sent to you by yaghin via Google Reader:
مواظب باش ... یه کم بیشتر کره توش بریز ...
وای خدای من ... خیلی درست کردی ... حالا برش گردون ... زود باش ... باید بیشتر کره بریزی ... وای خدای من از کجا باید کره بیارم ؟ دارن می سوزن ... !
مواظب باش ... گفتم مواظب باش ... !!
هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی ... هیچ وقت ... !
برشون گردون ... دیونه شدی ... ؟؟! عقل تو از دست دادی ... ؟!
زن به او زل زد و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ... ؟ فکر میکنی من بلد نیستم یه نیمرو ساده درست کنم ... ؟!؟!
شوهر به آرامی گفت : فقط می خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می کنم چه احساسی دارم ...
..--..--..--..--..--..--..--..--..--..--..--..
این داستان از بامزه ترین داستان کوتاه هایی بود که خوانده بودم ... همین امروز خوندم ... خیلی برام جالب بود ... ؟!؟
این احساس برام خیلی " سرو " شده ... شاید هم برای خیلی ها " سرو " ش کردم ... مهم نیست موقع رانندگی باشه ... خرید و حرف زدن و ...
..--..--..--..--..--..--..--..--..--..--..--..
جناب آقای " مرتضی لطفی " دوست گرامی
اینجانب به همراه کل خانواده صمیمانه وردود شما را به دانشگاه تبریک میگوییم ...
همیشه موفق باشید ...
« خانواده سیدی نژاد »
Things you can do from here:
- Subscribe to كلبه پرواز using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
__._,_.___
No comments:
Post a Comment