گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Monday, October 11, 2010

بگذار بميرم

بگذار بميرم


بگذار كه از درد تو بيمار بميرم

از آتش دل سوزم و تبدار بميرم


بر گردنم آن زلف سيه حلقه كن اي سرو

در پاي تو خواهم به سر دار بميرم


بگذر نفسي از بر بالينم و بگذار

از تاب و تب لحظه ي ديدار بميرم


چون سايه ات اي گل ز سرم رفت عجب نيست

از جور خس و سرزنش خار بميرم


سهل است ز تير نگهت مردنم اما

ترسم نزني بر دل و دشوار بميرم


مستم كن ازآن لعل مي آلوده كه حيف است

مي باشد و من پيش تو هشيار بميرم


تا چند ز بي مهريت اي مادر ايام

يكبار شوم زاده و صد بار بميرم


اغيار پي زندگي از مرگ گريزان

من زنده كه در رهگذر يار بميرم


اي پرده نشين پرده ز رخ بفكن و برخيز

مگذار كه در پرده ي پندار بميرم


گر ديدن رخسار تو اي ماه گناه است

بگذار نگه كرده گنهكار بميرم


تا چند صبا در پي عمرم بدواني

بگذر ز من خسته و بگذار بميرم

 

www.ghazalfam.blogfa.com

علیرضا صبای تبریزی


No comments:

آرشیو مطالب