خاطره ای از مرغ سحر استاد شجریان در قونیه اذر ماه88
دنبال صندلی ام در ردیف دوم میگشتم که متوجه شدم یک اقای مسن متشخص روی اون نشسته . شماره بلیطش را پرسیدم دیدم فارسی اصلا بلد نیست تعجب کردم که چرا اومده کنسرت . بالاخره به انگلیسی خودمانی ! بهش گفتم جای من نشسته عذر خواهی کرد و بلند شد .بلیطش را نگاه کردم اتفاقا صندلی اش کنار صندلی من بود . نشستیم .
برنامه شروع شد تا رسیدیم به مرغ سحر باور نمیکنید از اول تا اخر مرغ سحر را همراه با استاد و مردم خواند و چه با احساس خواند و من محو تماشای یک پیرمرد البانیایی که مرغ سحر می خواند مرغ سحر استاد را از دست دادم
ارادتمند دوستداران استاد شجریان مهرداد
No comments:
Post a Comment