شاهکار بود…ولی حیف که مونتاژ بود!
«دکتر» شاهکار بینش پژوه رو زیاد نمیشناسم. راستش به سبک و محتوای آهنگهاش خیلی علاقه ای ندارم. هرچند جسته و گریخته شنیده ام که شاید اولین کسی باشد که در ایران آهنگ رپ خوانده، و آنطور که خودش گفته اولین کسی است که در ایران بعد از انقلاب کنسرت ترکیبی سازهای غربی و سنتی برگزار کرده. به هر حال این سبک و محتوای ترانه برای خودش مخاطبان پرو پا قرصی هم دارد. ضمنن، در این وانفسای فرهنگ در مملکت گل و بلبل و کسادی بازار هنر، اگر کسی پیدا بشود که حرف نویی بزند و سبک نویی را امتحان کند تازه درون مرزهای ایران هم مانده باشد باید بر سر گذاشت و حلوا حلوایش کرد!
مهران مدیری هیچ کاری که نکرده باشد با این سکانس خواهش و تمنای اول «قهوه تلخ»ش به مردم ما یادآوری کرد که کار هنری یک کالای ارزشمند است. برای تولیدش وقت، پول، و سرمایه انسانی زیادی هزینه شده که باید به هنرمند برگردد. نمیشود فیلم و آهنگ را مفت و مجانی دانلود کرد، و بعد از کم بودن کیفیت کار ایرانی شاکی بود! داریم یاد میگیریم بربری را ۲۰۰۰ تومان بخریم! دیگر برای دیدن یک سریال خوش ساخت به اندازه یک بربری (با قیمتهای جهانی آن!) که میشود خرج کرد! نه؟هرچند هنوز حس میکنم مردم ما آنقدر که سر تعارف با مهران مدیری پول برای قهوه تلخش میدهند، بابت اهمیت حقوق مولف نمیدهند! عیب هم ندارد! این چیزها یادگرفتنی ست! کسی هم یادمان نداده!
***
یکی دو روز پیش کلیپی از شاهکار بینش پژوه در فیس~بوک این دست و آن دست میشد به نام «وسط قلبم»! که در عنوانش نوشته:
Shahkar Bineshpajooh and Philarmonic orchestra in Barcelona
کلیپ با صحنه های پرزرق و برقی از یک سالن اپرای خارجی شروع میشود که با توجه به عنوان بندی باید جایی در بارسلونا باشد! صدها تماشاچی با لباسهای فاخر در سالن اپرا نشسته اند و شروع به تشویق میکنند. فیلم با پاسخ دکتر بینش پژوه به ابراز احساسات تماشاچیان ادامه میابد و برنامه شروع میشود. یک گروه ارکستر کامل (که قاعدتن باید همان ارکستر فیلارمونیک مذکور در بالا باشد) مینوازند و دکتر با یک میکروفن بی سیم در میانشان به این سو و آن سو میدود و میخواند:
عشق تو وسط قلبمه درست همینجا همین تو, بیا که بوسیدنت دیگه برام داره حکم دارو
… دکتر میخواند
تموم خوشگلا یک طرف تو زیبا یک طرف, راست بگو چه کار کردی باهام پدر سوخته ی بی شرف
هر از چندی دوربین به سراغ خیل جمعیت میرود که سالن اپرای بزرگ را گوش تا گوش پر کرده اند و مشتاقانه گوش میدهند و ظاهرن چندان ایرانی هم بینشان دیده نمیشود: …راست بگو چه کار کردی باهام پدر سوخته ی بی شرف…
دکتر صدایش را بالا میبرد و میخواند: کاش میشد کنج آغوش تو بخوابم تا ابــــــــــــــــــــــــــــــد!
صدای تشویق حاضران سالن را پر میکند! همه به احترام دکتر برمیخیزند و او برای علاقه مندانش دست تکان میدهد…فیلم با نمایش صحنه های دیگری از شکوه و جلال سالن اپرا تمام میشود.
خودتان ببینید:
خوب! خیلی هم عالی! کیست که انقدر بخیل باشد که نتواند ببیند یک هنرمند ایرانی در میان خیل عظیم طرفداران اروپاییش در یکی از بهترین تالارهای اروپا میخواند و یک گروه ارکستر فیلارمونیک هم برایش پدر سوخته بی شرف مینوازد؟ اما…دو صد حیف که یک جاهایی از کار میلنگد! پس ایرانیها کجایند؟ چرا بعضی صحنه ها به هم وصله ناجورند؟ پدر سوخته بیشرف؟ آن هم با همکاری ارکستر فیلارمونیک در بارسلونا؟…
این ابرهای تکدر احتمالن بر ذهن گزارشگر رادیو فردا هم سایه انداخته بود که پرسید: ببخشیدا! من یک لحظه تردید کردم که تصاویر واقعی هست یا یه ذره میکس شده!!
و دکتر جواب میدهد: چون فقط ۶ تا دوربین وجود داره برای این که کاری رو بگیریم. ما یک بار جلوی اودینس اجرا کردیم و چند بار بدون اودینس برای اینکه بتونیم ضبط کنیم. برای این که بتونیم توی اون سالن صدا بگیریم. در نهایت هم موفق نشدیم صدا بگیریم و مجبور شدیم صدای استودیو رو بذاریم. میتونه چیزی که شما فکر میکنید مونتاژه، چند بار اجرا شدنش باشه!
خودتان بشنوید (دقیقه ۴۶).
خوب ظاهرن آنطور که دکتر به گزارشگر رادیو فردا میگوید واقعن کنسرتی در بارسلونا اجرا شده و تماشاچی آمده و تشویق کرده و رفته! بسیار هم عالی!
***
یکی دو روزی با دوستان در فیس~بوک در مورد این کلیپ زیبا بحث کردیم. هر کسی قطعه ای از پازل را در جایش گذاشت و نتیجه این شد: این کلیپ مونتاژی است. نه تماشاچی ربطی به برنامه دارد و نه اصولن کنسرت مذکور در اسپانیا برگزار شده است! خودتان قضاوت کنید:
= سالن اپرای نمایش داده شده در فیلم اصولن در بارسلونا نیست! این سالن Main Hall انجمن موسیقی وین یا Musikverein است! یک نمونه اجرا در این تالار رو ببینید و با فیلم دکتر مقایسه کنید:
یعنی این تماشاچیها در بارسلون نیستند! و از آنچا که در عنوان بندی کلیپ هم هست و خود دکتر هم در مصاحبه تاکید کرده که کنسرت در بارسلونا اجرا شده، نتیجه منطقی آن است که این تماشاچیان متشخص اروپایی اصولن برای کنسرت کس دیگری آمده اند!!
=دقیقه ۳:۱۰ این فیلم را ببینید و با دقیقه ۴:۱۰ کلیپ دکتر مقایسه کنید:
آن تماشاچیها نه به احترام دکتر شاهکار بینش پژوه بلکه برای نوازندگان قطعه ای از یوهان اشتراس برمیخیزند!!
= این عکس را ببینید:
تصویر بالایی دقیقه ۴:۳۳ از کلیپ دکتر است و تصویر پایینی نمایی واقعی از سالن متعلق به برنامه سال نوی ۲۰۰۹. همه چیز حتی تزیینات و گل آرایی ها عین هم است، ولی کل سن، دکتر و رفقا، و آن بنر ضایع سامسونگ تری دی جایگزین صحنه واقعی شده! یعنی دکتر نه تنها صحنه هایی از تماشاچیان دیگران را برداشته، بلکه طوری تصاویر را ویرایش کرده که جا برای شبهه نماند که ایشان واقعن در سالن انجمن موسیقی وین برنامه اجرا کرده!!
= حالا یک مشکل بزرگ داریم! اگر بپذیریم که صحنه های سالن و تماشاچیها متعلق به فیلم دیگری است، پس سالنی که برنامه دکتر در آن اجرا شده کجاست! چه بسا ادعای دکتر راست باشد و ایشان واقعن در بارسلون برنامه اجرا کرده ولی چون فیلمش خوب نشده با صحنه هایی از وین مونتاژ کرده است؟ ما اینطور فکر نمیکنیم! یک دور دیگر کلیپ دکتر را ببینید و به لوله های فلزی ارگ پشت صحنه توجه کنید. برای نمونه این اسکرین شات از ثانیه ۴۴:
حالا این تصویر را ببینید:
اینجا سالن کنسرت آرام خاچاتوریان در ایروان ارمنستان است!!! عکس های بیشتر از این سالن را اینجا ببینید. ای بابا! یعنی حتی صحنه های «بدون آودینس»هم در بارسلونا اجرا نشده اند؟!!
راستش را بخواهید برای من یکی خیلی سخت است باور کنم کنسرتی که تصاویر با تماشاچی آن از تالاری در وین برداشته شده و صحنه های بدون تماشاچی آن در سالنی در ایروان ضبط شده، اصولن در بارسلون اجرا شده باشد!! قضاوت با شماست!!
***
دکتر کنسرت دیگری هم دارد به نام «میمیرم» که در ابتدایش نوشته:
Shahkar Bineshpajooh with Vienna philarmonic orchestra and Yerevan symphony orchestra
با این اوصاف شما باور میکنید این آدمها اعضای کنسرت فیلارمونیک وین و ایروان هستند؟ دکتر در صفحه شخصی اش نوشته جوانترین دانشجوی دوره دكتری (ph.D) در ایران (با اعلام رسمی وزارت علوم). شما باور میکنید؟ کسی که کنسرت تقلبی اجرا میکند کار سختی است دکترایش را هم از «آکسفورد لندن» گرفته باشد؟
***
سری به صفحه علاقه مندان ایشان در فیس~بوک بزنید! علاقه مندان ایشان کم نیستند. انصافن همین آهنگ پدرسوخته بیشرف هم لحظات لذت بخشی دارد.
آقای دکتر بینش پژوه! روی سخنم با شماست! هنر برای خیلیها اسباب تفریح و وقت گذرانی است! خیلی ها هنوز باور نکرده اند هنر را هم باید همان قدر جدی گرفت که یک مقاله علمی را! در کار هنری باید همان قدر اصیل و راست گو بود که در یک پژوهش حرفه ای! برای آنها جدی نیست، برای شما که بخشی از حرفه تان است چرا؟ عده ای جدی جدی به کار شما علاقه دارند! کمی خود را جدی بگیرید!
***
پس نوشت: دو روز پیش که به اتفاق دوستان تصمیم به نوشتن این مطلب گرفتیم هدفمون صرفن روشنگری بود و دفاع از پدیده ای که به نظرمون میرسید همه ما همه جا بهش احتیاج داریم، و چه کم داریم ازش: صداقت!
دوستان زیادی محبت کردند و کامنت گذاشتند. از دیدن اونها احساس دوگانه ای به من دست میده. از یک طرف خوشحالم که این دغدغه ما درد مشترک خیلی های دیگه هم هست. و از طرف دیگه نگران و چه بسا غصه دار. دوستان! اینکه آقای شاهکار خواننده بدیه یا فالش میخونه یا قیافه اش فلانه و یا در زندگی شخصیش بهمان مساله ما نیست. حداقل مساله من نیست! نگرانی ما باب شدن دروغ و دوروییه که الان سکه پر رونق بازاره. در چنین دنیایی به آدمهایی احتیاجه که در گوش بقیه مون این زنگ خطر رو به صدا در بیارن که «هیچ راهی» جز صداقت وجود نداره. مخاطب من و شما آگاه و روشنه، میبینه و قضاوت میکنه. دیر یا زود باید در مقابل قضاوت اذهان عمومی قرار گرفت، که البته قاضی سخت گیریه! ما نه قصد قضاوت و توهین به کیفیت آهنگ و ارزش هنری کار ایشون رو داریم و نه به هیچ وجه قصد تخریب آینده هنری ایشون رو. همونطور که در متن هم نوشتم، در این دوره کسادی هنر و فرهنگ در ایران، این ما ها هستیم که باید قدر هنرمندانمون (از بزرگ و کوچک و متوسط) رو بدونیم. من از دوستانی که این متن رو میخونن خواهش میکنم اگر آهنگ آقای بینش پژوه با سلیقه شون جور در نمیاد یا از زندگی خصوصیشون چیزی میدونن اون رو برای خودشون نگه دارن و بذارن که فقط بر اساس شواهد و مدارک قابل استناد قضاوت کنیم. از همه تون ممنونم…
No comments:
Post a Comment