سلام بر دوستان عزیز گلها
ارمغان منیر طه به استاد بنان تقدیم حضورتان باد.
شاد و سربلند باشید.
ارادتمند تقی برومندزاده
ارمغان منیر طه به استاد بنان تقدیم حضورتان باد.
شاد و سربلند باشید.
ارادتمند تقی برومندزاده
Objet : ارمغان براي غلامحسين بنان,اين غزل و ترانة « عاشق شيدا » ، شمارة 190 گلها ، سه گاه
شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۷ فوريه ۲۰۱۱
منیر طه
منیر طه
|
ارمغان براي غلامحسين بنان
اين غزل و ترانة « عاشق شيدا » ، شمارة 190 گلها ، سه گاه
http://www.4shared.com/audio/E14W9iGn/SG-190.html
نه كسي همنفسِ گرميِ آوايِ تو بود
نه سري بهره ور از موهبتِ نايِ تو بود
نه تني ، سوختهجان ، چون منِ جانسوخته بود
نه دلي شيفته همچون دلِ شيداي تو بود
روشني بخش دل و ديدة دنيا بودي
ظلمتِ كوردلان ظلمتِ دنياي تو بود 1
كوريِ چشمِ فلك را كه تواَش ماه شدي
همه جا روشنيِ مهرِ دلارايِ تو بود
مهر اگر همچو تو رخشيد تواَش نور شدي 2
ماه اگر چون تو درخشيد به سودايِ تو بود
هستي ار همچو تو پاييد تواَش پايه شدي 3
بودي ار بود جهان را همه در پاي تو بود
گويي امشب همه آن خاطره انگيز شب است
كه دلم دركفِ تو غرقِ تماشايِ تو بود
تو و آن شور كه ميريخت به جان و دلِ من
من و آن شوق كه در شورِ تمنايِ تو بود
ياد باد از من و از آنهمه بزم آرايي 4
كه به شوق تو و شورِ دم و آوايِ تو بود
من اگر نغمه سرايِ سخنِ عشق شدم
سخنم در گروِ نغمهگريهاي تو بود
كاش بودي و به چشمِ دل و جان ميديدي
كامشب اينجا چه بجا هويِ تو و هايِ تو بود
گِردِ هم آمده عشاقِ تو يادِ تو كنند
آوخ آوخ كه در اينجا چه تهي جايِ تو بود
رفتي و هيچ نديدي كه شدم گَردِ رهت
در كنارم دلِ سرگشته شكيبايِ تو بود
تا ، كِي آواز برآيد بهكدام انجمني
كه منيرا دلِ ما نقشِ قدم هاي تو بود
ونكوور ، بهار 1365 ـ 1986 ، ضيافتِ ياد و بزرگداشتش
این غزل در کتاب پاییز در پرچینِ باغ آمده است.
1ـ در سالِ 1336 در تصادف اتومبيل ، يك چشمش را از دست داد .
در همين سال به سبب شكستگيِ استخوان زانو ، براي معالجه به وين رفتم و در Unfallkrankenhaus بستري شدم . پس از رفتن من به وين و پيش از تصادفش، ترانة « عاشق شيدا » را با صداي آنچنان و همچنان بي همتايش اجرا كرد . بعداز تصادف براي جايگزيني چشمش به وين آمد و پيش از بستري شدنش غروبي در غربتِ آن بيمارستان
« عاشق شيدا » را برايم خواند .
ترانه هاي كم شمارِ من هريك از داستاني برخورداري دارند و « عاشق شيدا » نيز . كه وقتي بدان خواهم پرداخت .
ــــ
1 - اشاره به آسیب دیدن چشمش و بخش هايي از ترانة « عاشق شيدا » :
2 ـ اگر مهري رخشد تو آن مهري اگر ماهي تابد تو آن ماهي
3 ـ اگر هستي پايد تو هستي اگر بودي بايد تو بودي ( هستي ، هم در ترانه و هم در غزل ، همانندِ اگر مهري ... ، اگر ماهي ... ، اگر بودي ... تلفظ ميشود به معنای اگر آفرینشی بپاید تو آن آفرینش هستی.
4 ـ شميمِ روح افزايي ، مُشكي ، عودي منيرِ بزم آرايي ، چنگي ، رودي
به چشمِ ظاهر در هشتمِ اسفند 1364 از میان ما رفته است.
اين غزل و ترانة « عاشق شيدا » ، شمارة 190 گلها ، سه گاه
نه كسي همنفسِ گرميِ آوايِ تو بود
نه سري بهره ور از موهبتِ نايِ تو بود
نه تني ، سوختهجان ، چون منِ جانسوخته بود
نه دلي شيفته همچون دلِ شيداي تو بود
روشني بخش دل و ديدة دنيا بودي
ظلمتِ كوردلان ظلمتِ دنياي تو بود 1
كوريِ چشمِ فلك را كه تواَش ماه شدي
همه جا روشنيِ مهرِ دلارايِ تو بود
مهر اگر همچو تو رخشيد تواَش نور شدي 2
ماه اگر چون تو درخشيد به سودايِ تو بود
هستي ار همچو تو پاييد تواَش پايه شدي 3
بودي ار بود جهان را همه در پاي تو بود
گويي امشب همه آن خاطره انگيز شب است
كه دلم دركفِ تو غرقِ تماشايِ تو بود
تو و آن شور كه ميريخت به جان و دلِ من
من و آن شوق كه در شورِ تمنايِ تو بود
ياد باد از من و از آنهمه بزم آرايي 4
كه به شوق تو و شورِ دم و آوايِ تو بود
من اگر نغمه سرايِ سخنِ عشق شدم
سخنم در گروِ نغمهگريهاي تو بود
كاش بودي و به چشمِ دل و جان ميديدي
كامشب اينجا چه بجا هويِ تو و هايِ تو بود
گِردِ هم آمده عشاقِ تو يادِ تو كنند
آوخ آوخ كه در اينجا چه تهي جايِ تو بود
رفتي و هيچ نديدي كه شدم گَردِ رهت
در كنارم دلِ سرگشته شكيبايِ تو بود
تا ، كِي آواز برآيد بهكدام انجمني
كه منيرا دلِ ما نقشِ قدم هاي تو بود
ونكوور ، بهار 1365 ـ 1986 ، ضيافتِ ياد و بزرگداشتش
این غزل در کتاب پاییز در پرچینِ باغ آمده است.
1ـ در سالِ 1336 در تصادف اتومبيل ، يك چشمش را از دست داد .
در همين سال به سبب شكستگيِ استخوان زانو ، براي معالجه به وين رفتم و در Unfallkrankenhaus بستري شدم . پس از رفتن من به وين و پيش از تصادفش، ترانة « عاشق شيدا » را با صداي آنچنان و همچنان بي همتايش اجرا كرد . بعداز تصادف براي جايگزيني چشمش به وين آمد و پيش از بستري شدنش غروبي در غربتِ آن بيمارستان
« عاشق شيدا » را برايم خواند .
ترانه هاي كم شمارِ من هريك از داستاني برخورداري دارند و « عاشق شيدا » نيز . كه وقتي بدان خواهم پرداخت .
ــــ
1 - اشاره به آسیب دیدن چشمش و بخش هايي از ترانة « عاشق شيدا » :
2 ـ اگر مهري رخشد تو آن مهري اگر ماهي تابد تو آن ماهي
3 ـ اگر هستي پايد تو هستي اگر بودي بايد تو بودي ( هستي ، هم در ترانه و هم در غزل ، همانندِ اگر مهري ... ، اگر ماهي ... ، اگر بودي ... تلفظ ميشود به معنای اگر آفرینشی بپاید تو آن آفرینش هستی.
4 ـ شميمِ روح افزايي ، مُشكي ، عودي منيرِ بزم آرايي ، چنگي ، رودي
به چشمِ ظاهر در هشتمِ اسفند 1364 از میان ما رفته است.
No comments:
Post a Comment