درود بر جناب دربندی و دیگر دوستان
من این عهدی که با موی تو بستم به مویت گر سر مویی شکستم
پس از عمری به زلفت عهد بستم عجب سر رشتهای آمد به دستم
ز مویت کافر زنار بندم ز رویت هندوی آتش پرستم
کمند عشق را گردن نهادم طناب عقل را درهم گسستم
ز مستوری چه میپرسی که عورم ز هشیاری چه میگویی که مستم
شراب شادکامی را چشیدم سبوی نیک نامی را شکستم
به شمشیر از سر کویش نرفتم به تدبیر از خم بندش نجستم
فزون تر شد هوای او پس از مرگ تو پنداری کزین اندیشه رستم
چنین ساقی ز خویشم بی خبر ساخت که آگه نیستم از خود که هستم
گواه دعویم پیر مغان است که مست از جرعهی جام آلستم
قیامت چون نخوانم قامتت را که تا برخاستی، از پا نشستم
چه گفتی زان سهی بالا فروغی که فارغ کردی از بالا و پستم
غزلی از فروغی بسطامی
من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگه کــن
به خطای من چه بينی به عطای خود نگه کن
به درون نـــامــردان مــنگــر به تـــير بـــختــی
تو که کعبه مرادی بـه صـــفای خــود نگه کن
اهلی شیرازی
با سلام مجدد به عاشقان شعر و موسیقی ، از مرحله 16 فقط یک بیت زیر به دست نیامده ، 4 شعر آن
از مجمر اصفهانی بود و یک بیت هم از عراقی .
تا كه در سلسله زلف تو آويخته ايم رشته مهر زهر سلسله بگسيسته ايم
در مرحله 17 این 6 بیت انتخاب شده که تقدیم دوستان صاحبدل می شود . تندرست باشید
مخلص همگی دربندی
رنگارنگ 260 ،
من آن عهدي كه با موي تو بستم به مويت گر سر موئي شكستم
رنگارنگ 261 ،
من اگر شكسته عهدم تو وفاي خود نگه كن به خطاي من چه بيني به عطاي خود نگه كن
رنگارنگ 262 ،
در چمن هوروشان انجمني ساخته اند چشم بد دور بهشتي چمني ساخته اند
رنگارنگ 266ب ،
مدام فتنه از آن چشم مست مي ريزد ولي بجان من مي پرست مي ريزد
بكوي نا اميدي خانه دارم به صحراي جانان كاشانه دارم
تو شمع محفل انسي و وقت دادن جان خوش است گرد تو پروانه وار گرديدن
No comments:
Post a Comment