با سلام وعرض ادب خدمت کلیه سروران عزیزم در رادیو گلها
از محبت ولطفیکه همیشه در این گروه شامل بنده ودیگر دوستان شده همیشه استفاده کردم از تک تک دوستان صمیمانه تشکر میکنم واز دست همه اش ون میبوسم پدر بنده یک گرامافون بزرگ فلیپس داره که خراب شده بود چندین مدت که روش کار کردم وتونستم تعمیرش کنم فقط طناب رادیوش مشکل داره اما از صفحات خوب وبیاد ماندنیش که استفاده میکنم احساس میکنم با خودشون هزاران هزار خاطر میارن دیروز صفحه ای رو گذاشته بودم که پدرم اکنون پیر شده وکمی هم آلزایمر گرفته البته استاد تاریخ دانشگاه بوددیدم با چشم گریون اومد بیرون وخاطره ای برام تعریف کردخواستم اگه دوستان قابل بودن برای اونهاهم تعریف کنم.پدرم گفت میدونیه خاطره این صفحه چیه خونه ما در چهارراه قره آغاج د رتبریز بودما یک ایوان خیلی بزرگ داشتیم من شبها در اون ایوان میخوابیدم وچون به باغ گلستان نزدیک بودیم شبها صفحات وآهنگهای از اونجا پخش میشد که من با شنیدن اونها بخواب میرفتم اون شبکه این آهنگ از اونجا شنیدم دیگر صبر نکردم اونقدر مست این آهنگ شده بودم که پاشدم لباس بتن کردم وورفتم مسئول پخش آهنگها رو پیدا کردم وبعد از کلی التماس صفحه رو باقیمت دوبرابر آن یعنی 2 تومان در ساعت 2.16 دقیقه نصف شب سال 1320خریدم جلدصفحه گرامافون رو که نگاه کردم دیدم دقیقا روش نوشیته خریداری شده در ساعت 2.16 شب سال1320وایکه چقدر خاطره بدنبال داشت ضمناآهنگش ما مسعودی بود شب گلستان تنهامنتظرت بودم
No comments:
Post a Comment