با سلام
خدمت تمامي عزيزان گلها
رنجشهاي دوستان را ديدم حيفم آمد نكاتي را عرض نكنم
بي ترديد همه ما تا كنون اين ضرب المثل ها را شنيده ايم
آدم بايد مثل آفتابگردان باشد
آدم بايد گليم خود را از آب بيروب بكشد
آدم بايد دستش روي كلاه خودش باشد كه باد نبرد
آهسته بيا آهسته برو
هركه شد خر تو بشو پالانش
وبه همين ترتيب الي آخر
واقع مطلب اين است كه استقرار چندين قرن ديكتاتوري در كشور فرهنگي را بازتوليد نموده كه شاخص آن عدم مشاركت مدني در اموراست چون تاوان مشاركت اجتماعي بسيار سنگين است
و در غياب نهادهاي مدني و سكانداري عقلاي قوم در امور اجتماعي بناچار شبكه هاي مجازي در صدد پر كردن خلا موجود بر مي آيند با تمام ضعفهاي خاص خود . چون ورود و خروج افراد در آن قانونمد نيست و هر كسي با هر سن و سالي و هرگرايشي مي تواند در آن تردد نمايد . پس در چنين شرايطي اگر گرامي داشت بانوي گراميي نظير مرضيه كم رنگ باشد و يا زحمات پاره اي از دوستان در ارايه خدمات ناديده انگاشته شود و يا از همه بدتربرخي با نگاه تقدمي جنسيت بر آدميت قلم خود را به زشتي روانه بانوان هموطن كنند دور از انتظار نيست. بله دوستان هنرمندان هم حسب نقشي كه در عرصه اين جدال ايفا مي كنند قدر مي بينند . براستي چرا آهنگ و شعر مرغ سحر جاودانه شد و يا چراآهنگ آذربايجان در خاطره ها ماند و يا ساير موارد ديگر . در خصوص شجريان هم مي بايست جانب انصاف را نگه داشت زيرا بيش از سه دهه است كه با حجم انبوحي از كارهاي خود با مردم است و در اين عرصه نابرابرحضور دارد
عزيزان هيچگاه در خصوص آدمها خارج از ظرف مكان و زمان قضاوت نكنيد اگر مرضيه توانست خدمات ارزنده اي به هنر اين مرز و بوم ارايه نمايد آزادي فضاي فرهنگي قبل از انقلاب براي او بي تاثير نبود به همچنين نيز عدم حضور او در بعد از انقلاب اول ناشي از شرايط فرهنگي و دوم سمت گيري خود او به جريان مجاهدين بود كه اقبالي در جامعه نداشتند. ولي اينها به هيچ وجه نمي بايستارزش خدمات او را كم رنگ كند.ا
عزيزان هيچگاه در خصوص آدمها خارج از ظرف مكان و زمان قضاوت نكنيد اگر مرضيه توانست خدمات ارزنده اي به هنر اين مرز و بوم ارايه نمايد آزادي فضاي فرهنگي قبل از انقلاب براي او بي تاثير نبود به همچنين نيز عدم حضور او در بعد از انقلاب اول ناشي از شرايط فرهنگي و دوم سمت گيري خود او به جريان مجاهدين بود كه اقبالي در جامعه نداشتند. ولي اينها به هيچ وجه نمي بايستارزش خدمات او را كم رنگ كند.ا
بحث بسيار است اما اميدوارم با اين مختصر همه عزيزاني كه به نحوي از بودن در گلها رنجيده اند قانع شده باشند كه در اين مبارزه اجتماعي مي بايست خستگي را وانهند و با اميد كار را ادامه دهند
صد بار زهر ياس مرا مي كشت
گر پادزهر من نشدي اميد
گر پادزهر من نشدي اميد
شاد و سرفراز باشيد
كاوه
ه
No comments:
Post a Comment