جان منی چه بهره كه در بر نبینمت
تاج منی چه سود كه بر سر نبینمت
از سرو ناز گرچه تمنای سایه نیست
لیكن دریغ اگر سر و سرور نبینمت
سنگین دلا كز آینه ات می كنم قیاس
آهی نمی كشم كه مكدر نبینمت
كان خزف شدم تهی از گوهر شعف
كاری مكن كه در صف گوهر نبینمت
دل می بری ولی به تانی و كاهلی
در دلبری دلیر و دلاور نبینمت
این قدر پا به پا نكن از دست می رویم
ترسم كه چشم بندم و دیگر نبینمت
دم های آخرست و به یك دیدنم رضاست
راضی مشو كه این دم آخر نبینمت
دارم همیشه گوهر ایمانت آرزو
تا مستحق كیفر كافر نبینمت
ای كافر روسپید بر آیی ز امتحان
تا رو سیه به عرصه ی محشر نبینمت
قند مكرر است ترا شعر شهریار
تك قند تویی كه مكرر نبینمت
---
این پیام را به خاطر این دریافت کردید که برای مبحثی در گروه «دوستان راديو گلها» در Google Group ثبتنام شدهاید.
جهت لغو اشتراک از این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha+unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینههای بیشتر از https://groups.google.com/d/optout بازدید کنید.
No comments:
Post a Comment