[yaghin] Fwd: khatere
خاطرات ژان شاردن جهانگرد معروف فرانسوی از ایران - 7 ایرانیان خیلی به یکدیگر هدیه می دهند و از هر فرصت برای هدیه دادن استفاده می نمایند. هر کس که به خانه ی دیگری می رود به اندازه ی بضاعت خود و شان میزبان هدیه ای برای او می برد و هر کس که از سفر می اید برای خویشاوندان و دوستان هدیه می آورد و آنها نیز هدایایی به او می دهند. در فصل بهار،بهترین هدیه گل می باشد و مردم هنگام رفتن به خانه ی دوستان گل می برند و کسانی که باغ بزرگ و گل فراوان دارند،در بامداد،دسته های گل زیبا می بندند و به وسیله ی خدمه برای خویشاوندان و دوستان می فرستند. در فصل گل،در اصفهان هر که را که می بینید گلی در دست دارد و آشنایان وقتی در معابر به هم می رسند گل های خود را به هم تقدیم می کنند. رسم دادن هدیه طوری در ایران متداول است که محال می باشد کاری بدون دادن و گرفتن هدیه به انجام برسد. در اصفهان ضرب المثلی است به این مضمون که � از خانه ی قاضی به همان شکل که رفته ای،برمی گردی � یعنی اگر با دست پر رفته باشی با دست پر مراجعت خواهی کرد و قاضی منظور تو را اجابت خواهد نمود و گر نه بدادت نخواهد رسید. اگر یک رعیت هم بخواهد به شاه عباس شکایت نماید باید هدیه ای برایش ببرد ولو یک جوجه باشد. در هیچ یک از ممالک جهان به اندازه ی ایران اسم خدا برده نمی شود. تمام ایرانیان از اعلی گرفته تا ادنی،از بامداد تا شام،قبل از هر کار و هر معامله نام خدا را بر زبان می آورند و به خدا سوگند یاد می کنند. درباری ها هنگام قسم خوردن می گویند � به سر شاه � یعنی بر سر مقدس پادشاه سوگند یاد می کنیم و غیر درباری ها بنام خدا و بعد از پروردگار، بنام � علی � سوگند یاد می نمایند. ادب و نزاکت ایرانیان چون بحدی است که نمی توان مزیدی برای آن تصور کرد بشکل تملق و اغراق در تملق گویی در آمده است و من فکر می کنم که در جهان ملتی نیست که به قدر ایران در تملق گفتن،اغراق بگوید. وقتی دو نفر در بازار به هم می رسند و آشنا هستند،یکی از آنها به دیگری می گوید من کوچکترین غلام شما هستم. دیگری جواب می دهد که من غلام کوچکترین غلام شما می باشم و چون در ایران، وقت زیاد ارزش ندارد این گفت و شنود مقرون به تملق و اغراق تا یک ربع ساعت ادامه پیدا می کند. اغراق هایی که درباری ها هنگام تملق گفتن،نسبت به شاه عباس ثانی بر زبان می آورند از حوصله ی نوشتن خارج است و طوری شاه عباس ثانی را تجلیل می کنند که خورشید و ماه و تمام ستارگان آسمان را،برده ی آستان او می دانند و می گویند خورشید و ماه به امر شاه عباس ثانی طلوع و غروب می کند. همه ی این تملق های عجیب،در مورد وصف زیبایی هم به گوش می رسد یا خوانده می شود. در اصفهان وصف زیبایی زنها مرسوم نیست زیرا اهل ذوق،زنها را نمی بینند تا اینکه زیبایی آنها را وصف نمایند و در عوض زیبایی مردهای جوان را وصف می کنند و می گویند فلان مرد جوان آنقدر زیبا می باشد که خورشید و ماه فقط به امید اینکه بتوانند جمال وی را ببینند،در بامداد و آغاز شب طلوع کنند |
-----Inline Attachment Follows-----
خاطرات ژان شاردن جهانگرد معروف فرانسوی از ایران - 7 ایرانیان خیلی به یکدیگر هدیه می دهند و از هر فرصت برای هدیه دادن استفاده می نمایند. هر کس که به خانه ی دیگری می رود به اندازه ی بضاعت خود و شان میزبان هدیه ای برای او می برد و هر کس که از سفر می اید برای خویشاوندان و دوستان هدیه می آورد و آنها نیز هدایایی به او می دهند. در فصل بهار،بهترین هدیه گل می باشد و مردم هنگام رفتن به خانه ی دوستان گل می برند و کسانی که باغ بزرگ و گل فراوان دارند،در بامداد،دسته های گل زیبا می بندند و به وسیله ی خدمه برای خویشاوندان و دوستان می فرستند. در فصل گل،در اصفهان هر که را که می بینید گلی در دست دارد و آشنایان وقتی در معابر به هم می رسند گل های خود را به هم تقدیم می کنند. رسم دادن هدیه طوری در ایران متداول است که محال می باشد کاری بدون دادن و گرفتن هدیه به انجام برسد.. در اصفهان ضرب المثلی است به این مضمون که � از خانه ی قاضی به همان شکل که رفته ای،برمی گردی � یعنی اگر با دست پر رفته باشی با دست پر مراجعت خواهی کرد و قاضی منظور تو را اجابت خواهد نمود و گر نه بدادت نخواهد رسید. اگر یک رعیت هم بخواهد به شاه عباس شکایت نماید باید هدیه ای برایش ببرد ولو یک جوجه باشد. در هیچ یک از ممالک جهان به اندازه ی ایران اسم خدا برده نمی شود. تمام ایرانیان از اعلی گرفته تا ادنی،از بامداد تا شام،قبل از هر کار و هر معامله نام خدا را بر زبان می آورند و به خدا سوگند یاد می کنند. درباری ها هنگام قسم خوردن می گویند � به سر شاه � یعنی بر سر مقدس پادشاه سوگند یاد می کنیم و غیر درباری ها بنام خدا و بعد از پروردگار، بنام � علی � سوگند یاد می نمایند. ادب و نزاکت ایرانیان چون بحدی است که نمی توان مزیدی برای آن تصور کرد بشکل تملق و اغراق در تملق گویی در آمده است و من فکر می کنم که در جهان ملتی نیست که به قدر ایران در تملق گفتن،اغراق بگوید. وقتی دو نفر در بازار به هم می رسند و آشنا هستند،یکی از آنها به دیگری می گوید من کوچکترین غلام شما هستم. دیگری جواب می دهد که من غلام کوچکترین غلام شما می باشم و چون در ایران، وقت زیاد ارزش ندارد این گفت و شنود مقرون به تملق و اغراق تا یک ربع ساعت ادامه پیدا می کند. اغراق هایی که درباری ها هنگام تملق گفتن،نسبت به شاه عباس ثانی بر زبان می آورند از حوصله ی نوشتن خارج است و طوری شاه عباس ثانی را تجلیل می کنند که خورشید و ماه و تمام ستارگان آسمان را،برده ی آستان او می دانند و می گویند خورشید و ماه به امر شاه عباس ثانی طلوع و غروب می کند. همه ی این تملق های عجیب،در مورد وصف زیبایی هم به گوش می رسد یا خوانده می شود. در اصفهان وصف زیبایی زنها مرسوم نیست زیرا اهل ذوق،زنها را نمی بینند تا اینکه زیبایی آنها را وصف نمایند و در عوض زیبایی مردهای جوان را وصف می کنند و می گویند فلان مرد جوان آنقدر زیبا می باشد که خورشید و ماه فقط به امید اینکه بتوانند جمال وی را ببینند،در بامداد و آغاز شب طلوع کنند |
__._,_.___
www.yaghin.com
www.yaghin.blogspot.com __,_._,___
No comments:
Post a Comment