آیین جهان ترسایان
تاریخ میتراگرایی خود بخش دلچسپ و دلپذیری تواند بود. ما در اینجا میخواهیم به این جستار بپردازیم که این آیین چه نقشی در زندگی فرهنگی مردم باخترزمین بازی کرده و از این راه به چه ارزشی دست یافته. مهرپرستی به ژرفای تاریخ فرهنگی کهن برمیگردد. اما تازه در دورۀ روم، به ویژه در پیوند با ترسا شدن اروپا ارزش بسیاری مییابد. پژوهش و بررسی موشکافانۀ میتراگرایی چنان مهم است «که بی شناخت آن، چگونگی رخنۀ مسیحیت آغازین در فرهنگ جهان تاریک خواهد ماند»، این سخن م. ی. وِرماسِرِن در کتابیست که در بارۀ میترا نگاشته. پهنۀ گستردگی آیین میترا را از آنجا میتوان باز یافت که کمتر کشوری در اروپای باختری هست که ویرانههای پرستشگاههای میتراپرستان را نتوان پیدا کرد. بر روی برخی از آن پرستشگاهها به ویژه در ایتالیا، کلیساهای بزرگی ساخته شد. برخی از قیصرهای روم هواخواه میتراپرستی شدند، دستور به ساخته شدن یادمانهای میترا دادند و آن را همچون dues sol invictus [ایزد خورشید شکستناپذیر] پرستیدند. این یادمانها به ویژه در رم که بیشتر آیین میترا را به درون خود کشید، پرشمار بودند. سکهها هم با نگارۀ میترا زده میشد.
میترا در گزارههای ایرانی، پرخاشگری از اردوگاه نیکی و درستی است؛ میترا خدای روشنایی است و نیز پرتو ایزد اهورَهمزدا. اما وی پشتیبان زندگی و بارآوری در روی زمین هم هست. با کشتن گاو که یکی از آیینهای میتراپرستی است، زندگی نوین در درازنای بیکرانۀ رویدادهای جهان پدیدار میشود که مفهوم مرگ و رستاخیز هم از آن شکافته (منشعب) گردیده است.
در این که ایران، سرزمین پیدایی میتراگرایی است نمیتوان شکی ورزید. اما با گذشت زمان و با گذار از آسیای خرد به آن سوی، امپراتوری روم مرکز راستین آن آیین گشت. میان میتراگرایی آغازین و آیین میترای روزگار رومی، شکافی هست، و ما در بارۀ زمانی که در میانشان میافتد، چندان چیزی نمیدانیم. به سادگی میتوان گمان زد که آیینهای آن و نیز خود میتراگرایی در امپراتوری روم به گسترش کلانی دست یافته بوده است.
اگر مناسبات زمان را در هنگام زایش عیسی 24 دسامبر وبرابر با شب یلدا یا شب چله از نزدیکتر زیر نگرش بگیریم، بر ما نمایان میشود که در پی جنگهای پیاپی و پایدار مردمان اروآسیا، آدمی به دنبال گذرگاهی از آن وضعیت بدبختیزا بود: آدمی دلبستۀ رهایشگری شد و چهرۀ او را در مسیح دید. زمینهای را که میترا برای این کار آماده کرد، نباید نادیده گرفت. چون مهرپرستی همچون مردهریگ پرستشگاههای یونانی-رومی به تودههای گستردۀ مردم پیوسته بود و زمینه را برای پذیرش یک دین مردمی هموار میساخت.
این که گسترشمندی میتراگرایی تا چه اندازه بوده را میتوانیم از آنجا دریابیم که کلیسا گویا برای ارجنهی به مردمی بودن مهرپرستی در همۀ امپراتوری روم، روز 25 سپتامبر را که همچون زایش میترا جشن گرفته میشده، روز زایش مسیح اعلام کرده است. از این هم که بگذریم، وجوه اشتراک بسیاری میان میتراپرستی و دین ترسایی هستی دارد، البته گذشته از آن که هستۀ بنیادین این دو دین هم بسیار به هم ماننده است.
پس از آن که میترا جنگ سر قدرت در امپراتوری روم را به سود دین ترسایی باخت
ویژهبرنامهی شب یلدا «شب یلدا؛ سالگرد ازدواج ماه با خورشید» مینو صابری
ویژهبرنامهی شب یلدا
«شب یلدا؛ سالگرد ازدواج ماه با خورشید»
مینو صابری
شب یَلدا یا شب چلّه، بلندترین شب سال در نیمکرهی شمالی زمین است که مصادف است با سی آذرماه. حدود ۷۰۰۰ سال است که در چنین شبی ایرانیان مراسم شب یلدا برگزار میکنند.
ایرانیان در این شب در کنار خویشاوندان و خصوصآ بزرگان فامیل جمع شده و سفرههای رنگین میگسترانند. از جمله خوراکیهایی که در شب یلدا از دیرباز استفاده میشده میتوان از هندوانه، انار، آجیل هفتمغز و انواع شیرینی نام برد.
برای اینکه با پیشینهی شب یلدا بیشتر آشنا شویم با «دکترمحمدعلی دادخواه»، «دکتر شاهین سپنتا» و «دکتر رضا عبداللهی» گفتوگو کردهام.
از جمله خوراکیهایی که در شب یلدا از دیرباز استفاده میشده میتوان از هندوانه، انار، آجیل هفتمغز و انواع شیرینی نام برد.
دکتر محمدعلی دادخواه در ابتدای سخناناش که از شب یلدا میگوید به نقل از کتاب «آثارالباقیه؛ ابوریحان بیرونی» افسانهای روایت میکند:
ایرانیان کهن اعتقاد داشتند «ماه» مرد است و «خورشید» زن است. ماه عاشق خورشید میشود و هر روز در پیِ آن بوده که از خورشید خواستگاری کند؛ اما به او دست نمییابد. تا اینکه روزی به سراغ «زهره» میرود و درد دل خودش را برای زهره میگوید.
زهره به ماه میگوید خودت بهنزد خورشید برو و از او خواستگاری کن. ماه در «شب یلدا» به خانهی خورشید میرود و در خانهی خورشید را میکوبد. خورشید از این پیشنهاد و خواستگاری استقبال میکند و آن شب را در سنت کهن ایرانزمین «شب عروسی ماه و خورشید» نام نهادهاند.
دکترمحمدعلی دادخواه
به همین علت فردا «عروس خانم» که ملکهی آسمان است دیر به سر کار خودش میآید و کوتاهترین روز را رقم میزند. از فردا خورشید قوّت و قدرتِ دوباره میگیرد و برای روشنایی گام برمیدارد. فارغ از اینکه این یک افسانه است؛ یک فلسفهی عمیق وجود دارد که همواره باید از «تاریکی» نهراسید.
دکتر دادخواه دربارهی پیشینهی شب یلدا میگوید: «یلدا» یکی از زیباترین و کهنترین آدابی است که از حدود ۷۰۰۰ سال پیش تا کنون در ایران وجود داشته. در سنن پیشین ایرانیان، پیوسته آغاز هر سال جشن گرفته میشد.
در طول تاریخ ایرانزمین، آغاز سال متفاوت بوده. مثلآ زمانی «مهرگان» آغاز سال تلقی میشده؛ هنگامیکه - در گذشتهی دور - «کاوه آهنگر» توانست با همراهی «فریدون» بر «ضحاک» پیروز بشود. از سال ۵۳۴ قبل از میلاد، «کورش»، «نوروز» را بهعنوان آغاز سال قرار داد.
اما پیش از همهی اینها در زمان «ایلامی»ها، آغاز زمستان بهعنوان آغاز سال تلقی میشد. بهخصوص در زمان حکومت اندیشهی «میترائیسم» به این اهمیت بسیاری میدادند. ما میدانیم که «زمین» دو حرکت دارد. یکی حرکت «وضعی» و دیگری حرکت «انتقالی» است.
نخستین روز سال در سابق یعنی «یکم دیماه» که آن را «خورهروز» یا «روز خورشید» نامگذاری کرده بودند؛ بهعنوان آغاز سال آن را گرامی میداشتند. این فرهنگ تا آنجا پیش رفت که بعدآ در اروپا هم رسوخ پیدا کرد بهگونهای که بیست و یکم دسامبر میلادی را اکنون جشن میگیرند و نهایتآ این تاثیر فرهنگ ایرانی بر اروپا بوده است.
البته در میترائیسم اعتقاد داشتند که این زایش خورشید است و خورشید را بهعنوان «مادر همهی جهان» تلقی میکردند و به این علت زایش دوبارهی خورشید را ارج مینهادند. بعدها میبینیم خورشید که در منظر ایران کهن، نجاتدهنده و عامل باروری و آسایش انسان بود؛ آنها اینرا به «مسیح» نسبت دادند.
«یلدا» یک واژهی «سُریانی» است؛ به معنای تولد؛ که هنگامیکه خورشید در کوتاهترین نقطهی خودش میرسد و کوتاهترین روز و بلندترین شب آغاز میشود؛ در آیین «مهر» جشن میگرفتند. این آیین فلسفههای متعدد دارد بهگونهای که حافظ هم میگوید:
بر دلام گرد ستمهاست خدایا مپسند
که مکّدر شود آیینهی مهر آیینام
دکتر شاهین سپنتا، از شب یلدا میگوید و اینکه خوب است درخت «سرو» به خانههایمان ببریم و آن را آذینبندی کنیم.
دکتر شاهین سپنتا
یکی از جلوههای زیبای جشن شب یلدا که شاید در سالهای اخیر کمرنگ شده بود ولی جا دارد که به آن بیشتر توجه شود؛ آذینبندی درخت سرو مهر هست در آخرین شب پاییز - شب یلدا - یا به عبارتی شب چلّه.
همانطور که میدانید به واسطهی مهاجرتی که ایرانیان طی سالهای گذشته داشتهاند و آشنایی با فرهنگ دیگر کشورها پیدا کردند؛ خیلی از آنان علاقهمند شدند که به درخت کریسمس توجه کنند و یا حتی برخی بهخاطر خوشآمد فرزندانشان درخت کریسمس را به خانه میآورند، آن را آذین میبندند و گرامی میدارند.
شاید بیشتر ما ایرانیها ندانیم که آذینبندی درخت کاج در شب سال نو مسیحی، ریشه در یک سنّت کهن ایرانی دارد که همان آدینبندی درخت سرو هست. ممکن است این سوال مطرح شود که چرا ایرانیان این کار را میکردند؟ و دلیل و انگیزهی این سنت چه بوده است؟
در پاسخ باید گفت آیین مهر یک آیین طبیعتمحور و طبیعتگرا بود و در کوه و جنگل و دریا و در و دشت، به هر کجا که این پیروان آیین مهر نگاه میکردند نشانهها و جلوههایی از مهر را میدیدند.
یکی از این نشانهها که بار آیینی به دوش میکشید سرو بود؛ چون سرو در باور پیروان آیین مهر، درختی بود که پیوند همیشگی و جاودانهگی با خورشید و زایش مهر داشت. حتی این باور وجود داشت که مهر از درون یک درخت سرو یا از درون یک گل نیلوفر و یا از درون یک کوه به دنیا میآید و زایش پیدا میکند.
پس یکی از جاهایی که مهر میتوانسته از آن دیده به گیتی بگشاید درخت سرو بود؛ منزلگاه و خانهی مهر بود. شاید علتاش این است که سرو درخت همیشه سبز است. درختی است که در برابر سرما و تاریکی، پایداری و مقاومت میکند.
به همین خاطر نماد «نامیرایی» است نماد آزادهگی است نماد پایداری در برابر نیروهای مرگآور است. این باور هیچوقت کهنه نشد؛ برای همین هم هست که ما در ادبیاتمان انسانهای آزاده، یا آن جوانان پاکی که جانشان را در راه میهن فدا کردند به جوانان سرو قامت یا سروهای همیشه پایدار تشبیه میشوند؛ که جایگاهشان گرامی داشته میشود.
میدانیم که سرو یک نماد آیینی است که آذینبندی آن در شب یلدا متداول بوده. در حقیقت خودش یک نماد است که در شب یلدا با نمادهای دیگر همنشین میشده. اگر کسانیکه علاقهمند باشند که در شب سال نو میلادی بخواهند از درخت کاج استفاده کنند؛ اگر دسترسی به درخت سرو داشته باشند و آن را با نمادهای ایرانی همنشین کنند من فکر میکنم بسیار زیباتر خواهد بود.
دکتر «رضا عبداللهی» دربارهی سب یلدا میگوید:
دکتر رضا عبداللهی
یلدا به معنیِ زایش است؛ تولد است. این زایش و تولد، تولد مهر است. تولد خورشید است. تولد نور و روشنایی است. ایرانیان قدیم دریافته بودند که طبیعت موجب میشود که گاه شبها بلند میشود و گاه روزها بلند میشود و تصور میکردند جدالی بین «اهریمن؛ ظلمت» و «اهورامزدا؛ روشنایی» همواره وجود دارد. در حقیقت ایرانیها سال را با این زایش، با پیروزی نور بر ظلمت آغاز میکردند.
این جشن در ایران باستان اهمیت فراوانی داشته است. با وجود این که روزهای ماه همواره با نامی ذکر میشده. به روز اول دیماه میگفتند «خور روز» یا «خرّم روز». در حالیکه بقیهی ماهها روز اولاش به نام «اهورامزدا» بوده. خود ماه دی به نام «ماه خور، ماه خورشید، ماه روشنایی» در بین ایرانیها معروف بود.
در این شب آتش میافروختند. روشنایی ایجاد میکردند. تا صبح بیدار میماندند. سفرهها میگستراندند. یکی از کارهای نیکی که در روزگاران گذشته ایرانیان انجام میدادند این بود که لباسهای تابستانی خودشان را از صندوقخانهها بین مردم فقیر و مستمند تقسیم میکردند.
این «مهر» علاوه بر اینکه روشنایی بود؛ نور بود، از «ایزدان» بود. وقتی میگوییم از ایزدان؛ ایزد به معنیِ «ملکه» و «فرشته» است. مهر از فرشتگانی بود که خداوند او را آفریده بود و در حقیقت بر بسیاری از امور مردم نظارت میکرد.
از جمله چیزهایی که نظارتاش بر عهدهی این فرشتهی مهر بود «پیمان»ها بود یعنی از مردم میخواست که به پیمانهای خودشان وفادار بمانند.
او خدای جنگ بود ولی جنگی که ایرانیها آن را بسیار تلطیف کرده بودند؛ یعنی وقتی دو طرفِ جنگ در دو طرف میایستادند، ایزد مهر به آن کسی کمک میکرد که راستگو بود، از دروغ گریزان بود و پیمان خودش را نگه میداشت. خدای مهر دروغگویان را تا ابد تعقیب میکرد و بالاخره آنها را به سزای اعمالشان میرساند.
No comments:
Post a Comment