هنر دوستان گرامی
سلام بر شما
غزل زیبایی از روانشاد حسین منزوی شاعر معاصر با صدای خودشان انتخاب کرده ام
متن غزل شماره 6 از کتاب مجموعه اشعار حسین منزوی از اتشارات
موسسه انتشارات نگاه - انتشارات آفرینش
***********************
از زمزمه دلتنگیم ؛ از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی ؛ نه تاب سخن داریم
آوار پریشانی ست ؛رو سوی چه بگریزیم
هنگامه ی حیرانی ست ؛ خودرا به که بسپاریم ؟
تشویش هزار " آیا " ؛ وسواس هزار " امّا "
کوریم و نمی بینیم ؛ ور نه همه بیماریم
دوران شکوه باغ ؛ از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف ؛ خشکیده و بی باریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی برّ یم ؛ ابریم و نمی باریم
ما خویش ندانستیم ؛ بیداری مان از خواب
گفتند که بیدارید ؛ گفتیم که بیداریم !
من راه ترا بسته ؛ تو راه مرا بسته
امیّد رهایی نیست ؛ وقتی همه دیواریم
*****************
در پا نوشت این غزل امده است :
این غزل در سال 1355 توسط خواننده ای خوانده شد و گرفتار نوعی سانسور در تکثیر
و انتشار وپخش از رادیو وتلویزیون دولتی شد .
آیا اطلاعی درباره این اهنگ وخواننده آن دارید ؟
برای آگاهی دوستان اخیرا تعدادی از غزلیات روانشاد حسین منزوی در 2 سی دی بنام
"شوکران نوش " توسط موسسه هنری دارینوش منتشر شده است و غزل ضمیمه شده با صدای شاعر از همین مجموعه بر گرفته شده است .
بدرود
No comments:
Post a Comment