گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Saturday, January 1, 2011

تو را گم می کنم

تو را گم می کنم هرروزو پیدا می کنم

هرشب

بدینسان خوابها را با تو زیبا می کنم

هرشب

تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند

آنگاه

چه آتشها که در این کوه برپا می کنم

هرشب

تماشایی است پیچ و تاب آتشها خوشا

برمن

که پیچ وتاب آتش را تماشا می کنم

هرشب

مرا یک شب تحمل کن که تا باورکنی

ای دوست

چگونه با جنون خود مدارا می کنم

هرشب

تمام سایه ها را می کشم تا روزن

مهتاب

ظهورم را زچشم شب حاشا می کنم

هرشب

دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای

خویش

چه بی آزاربا دیوارنجوا می کنم

هرشب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی

که من این واژه راتا صبح معنا می کنم

هرشب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو

که این یخ کرده را از بی کسی ها می کنم

هر شب

دلم فریاد می خواهد ولی درانزوای خویش

چه بی آزار با دیوارنجوا می کنم

 هرشب
محمد علی بهمنی

No comments:

آرشیو مطالب