Re: حلبی در جوی ساز و نوایی می زد

اگر چه نوشته شما مفهوم دارد ولي بهتر است كه نثر بنويسيد
دوست عزيز چون شعر قالب و تعريف و مرز و نظم دارد. هر نوشته اي شعر نيست
گذشته از اين اينجا محفل موسيقي است نه عرصه هنرنمايي شعر آماتوري. با
اين كارها حجم ايميل ها بحدي رسيده است كه بايد عطاي اين سايت را به
لقايش بخشيد

On 1/3/11, mehrdad <mehrdad@starmarine.net> wrote:
> shermehrdad.mihanblog.com
>
>
> باسلام و آرزوی بهروزی به همه ی همراهان و هم دلان رادیو گلها و تبریک سال نو
> میلادی به همه ی هموطنان مسیحی در ایران و سرتاسر جهان
>
>
>
>
>
> نوشته شده توسط: مهرداد <http://shermehrdad.mihanblog.com/post/author/64628>
>
>
>
> ارسال به
> <http://www.cloob.com/share/link/add/?url=http://shermehrdad.mihanblog.com/post/344&title=حلبي%20در%20جوي%20ساز%20و%20نوايي%20مي%20زد%20%20%20>
> ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
>
> حلبی در جوی ساز و نوایی می زد
>
> *****************************
>
> حلبی در جوی ساز و نوایی میزد
>
> بر دلم نغمه و ساز جگرسوزی میزد
>
> می گفت یک زمان ارج وقربی داشتمی
>
> مرد و زن پیرو جوان برسرم دعوایی میزد
>
> در درونم عسلی و مومی از گلهای جنگل بود
>
> بهرهردردی دوایی ، بهرهرسفره نگاری میزد
>
> تا وقتی برورو وشیرین موم و عسلی داشتمی
>
> جایگاه مرا در گنجه با نقش ونگاری میزد
>
> چون به آخر رسید شیرینی موم وعسلم
>
> بیرون فکنده، ره گذری با پایش وباچوبی میزد
>
> راند و راندم، من بیچاره را انداخت به جوی
>
> موج آمدو بردم غلطان، سنگ تمامی میزد
>
> مهر حالا توره گذری می شنوی آهنگ مرا
>
> خوارگشتم، نا خواسته موج نی نوایی میزد
>
>
>
> مهرداد عسکری بهبهانی
>
> 89/10/12 (مهر)
>
>
>
>