گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Wednesday, August 31, 2011


 
با سلام
 از دوستان عزیز خواهش می‌کنم هر کس شاخه گل شماره ۱۷۸ با صدای سیما بینا را دارد به اینجانب ایمیل کند.
بسیار سپاسگزارم
عبدالله مختاری

دانلود آهنگهای محسن کرامتی

دانلود آهنگهای محسن کرامتی

محسن کرامتی   www.avazeasil.blogfa.com/post-66.aspx

www.avaye-goolha.blogfa.com

باسلام خدمت دوستان وبلاگ اوای گلها بروز شد
www.avaye-goolha.blogfa.com

یوتیوب

با سلام وتبریک عید سعید فطر از دوستان تقاضا میشود
اگر کسی راه صحیح ومطمئن دانلود از یو تیوب را دارد
بگذارد ممنون میشوم

در حاشیه توقف دعای ربنا


 "در حاشیه توقیف یک دعا؛ ربنای شجریان، یک آواز ایرانی است"

مطلب را در اینجا ببنید

http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2011/08/110823_l13_shajariyan_rabana.shtml?s



Tuesday, August 30, 2011

Re: عید

ماه رمضان رفت دگر عذر میارید
خیزید و می آرید که عیدست و خزان است ( سلمان ساوجی)

روزه یک سو شد و عید آمد و دل ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست ( حافظ)


--- On Tue, 8/30/11, amir h <heyamir60@gmail.com> wrote:

From: amir h <heyamir60@gmail.com>
Subject: عید
To: friends-of-radio-golha@googlegroups.com
Date: Tuesday, August 30, 2011, 2:12 AM


با سلام، عید فطر بر شما دوستان عزیز و گرامی گروه وزین گلها مبارک باد ارادتمند همه شما امیر

منوچهر شفیعی، بهرام سیر، اکبر جقه، حسن طاووسی، هوشنگ شوکتی درخواست

،با سلام خدمت سروران اگه از این عزیزان کسی اهنگی داره لطف کنه تا همگی لذت ببریم منوچهر شفیعی، بهرام سیر، اکبر جقه، حسن طاووسی، هوشنگ شوکتی

بیا بیا ای کمان ابرو _ روانبخش

بیا بیا ای کمان ابرو
روانبخش
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

کمر باریک من _ ظاهر هویدا

کمر باریک من
ظاهر هویدا
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

امروز و فردا _ پوران

امروز و فردا
پوران
با مهرو احترام 
حمید شجاع الدینی

Fw: تصاویر قدیمی



--- On Tue, 8/30/11, iran arya <iranaryae@gmail.com> wrote:

From: iran arya <iranaryae@gmail.com>
Subject: تصاویر قدیمی
To: kar_hafez@yahoo.com
Date: Tuesday, August 30, 2011, 1:46 PM

 
اساتید موسیقی ایران شجریان / شهناز / بهاری
 
 
پروین اعتصامی شاعر
 
 
جمعی از هنرمندان سینمای ایران در قدیم
 
  
بانو پوران
 
 
نیما یوشیج
 
 
نوجوانی آقای داریوش
 
 
 
کودکی و نو جوانی آقای ابی
 
 
نیما یوشیج
 
 
 
جلال آل احمد در جوانی
 

 
 

روزنامه قدیمی

من آن شیرم که شمشیرم به مُشتِ        هزاران ساله خورشیدم به پُشتِ
 
 
دومین روزنامه قدیمی ایران (وقایع اتفاقیه) توسط امیر کبیر سال 1190 هجری قمری
 

 

 

update

سلام آپدیت وبلاگ منتظر حضور و نظرات شما هستم.
 
 

Monday, August 29, 2011

حشمت الله جودكي

وبلاگ موسيقي اصيل ايراني با آدرس www.v1363.blogfa.com بروز شد.

لطف خیال - مونس شریف اف و بهداد بابایی و حمیدرضا نوربخش

با درود
اثری بسیار زیبا و منتشر نشده به نام "لطف خیال" با کمانچه "مونس شریف اَف" و سه تار "استاد بهداد بابایی" و با صدای "حمیدرضا نوربخش" تقدیم حضور عزیزان
پاینده و پیروز باشید


حجم: 27/2 مگابایت
زمان: 30 دقیقه
http://www.mediafire.com/?2e86vc40lih5mf8

Re: زندگـــی زیبـاســـت

بادرود
آیا بدرستی این شعر برای مولاناست
شعر بیشتر به شعرهای امروزی میماند
بخصوص بیت دوم
عینک بدبینی خود را شکست

From: soheila moghaddam <moghaddam.soheila@gmail.com>
To: friends-of-radio-golha@googlegroups.com
Sent: Thursday, August 18, 2011 11:50 PM
Subject: زندگـــی زیبـاســـت

 
تقدیم به یاران و همراها ن خوب گلها
با مهر
س.مقدم
 
 
 
زندگـــی زیبـاســـت

زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن
گردشـــی در کوچــه باغ راز ...
کن

هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بد بینی خود را شکسـت

علـت عـاشــــق ز عـلتــها جــداســـت
عشق اسطرلاب اسرار خداست

من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام
درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام

دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها
می تپــد دل در شمیــــم یاسها

زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست
زندگی باغ تماشـــای خداســت

گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود
می تواند زشــت هم زیبا شــود

حال من، در شهر احسـاسم گم است
حال من، عشق تمام مردم است

زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا
صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا

ای خــــطوط چهــــره ات قـــــــرآن من
ای تـو جـان جـان جـان جـان مـن

با تـــو اشــــعارم پـر از تــو مــی شـود
مثنوی هایـم همــه نو می شـود

حرفـهایـم مــــرده را جــــان می دهــد
واژه هایـم بوی بـاران می دهـــد
 
مولانا


حالیته _ پوران

حالیته
پوران
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

Sunday, August 28, 2011

Fw: یک ترانه آذری

سلام دوست ارجمند جناب دکتر گجکار
با سلامی گرم  ترانه آذری را نتونستم  باز کنم لطف کنید دوباره بفرستید از زحمات شما متشکرم 
ارادتمند شما - سیروس


----- Forwarded Message -----
From: latif gachkar <latifgachkar@yahoo.com>
To: Golha <Friends-of-Radio-Golha@googlegroups.com>
Sent: Sunday, August 28, 2011 8:38 AM
Subject: یک ترانه آذری

دوستان درود بر شما. یک ترانه آذری پیشکش تان می کنم. شوربختانه خواننده آنرا نمی شناسم ولی آن چنان که در کتابی آمده است این ترانه در ماهور ( بیات قاجار) اجرا شده است. زیباست بشنوید
http://www.4shared.com/audio/67PiX1pr/Azari-1.html


برگردان آزاد ترانه:
ای یار ماه رو و پرناز من
دل بند توام ای بهار زیبای من
روی زیبای تو آرام بخش این دل ویران شده از عشق تو است
بی تو ای فرشته، قلبم در آتش می سوزد
چشم به راه توام بیا بیا  تا با هم بگوییم با هم بخندیم
آخر نمی دانی تماشایی است
آن ابروان به هم پیوسته
آن گونه های گل گون
و آن نگاه های خمارآلود
من به فدای آن خرامیدن ناز آلوده ات
آن نگاه غزال مانندت
آن دیدار عاشقانه ات
تو در میان تمام زیبارویان یک قوی زیبایی، قوی زیبا
" بلبلی هستم که در چمن عشق به گلی دل داده ام
بیا و مرا مرنجان ، منی که به یک اشاره از تو خشنودم
اگر هم چون دو پروانه بال در بال هم در چمن زار به پرواز درآییم
بالهایم به نازکی ابریشم است ، مواظب شان باش"
" میرمهدی  می گوید:
تمام هستی و سرچشمه الهام من وطن من است
اگر هم چون بلبل هزار دستان هم باشم
باز هم دل بسته وطن خود خواهم ماند"



موسیقی بدون کلام به همراه صدای موج دریا-شماره 64

سلام ودرود برشما -دوستان عزیز موسیقی بدون کلام شماره 64 به همراه صدای موج دریا      می باشد آن را از قسمت موسیقی درمانی دانلود نمایید - دوستدار شما پرویز صبوری
 
 
 
 
 

درخواست آهنگ

سلام دوستان عزیز بنده بدنبال یکی از آهنگهای قدیمی استاد شجریان هستم اسم آهنگ را نمیدانم ولی گوشه هایی از چهارگاه است که به رهبری فرهاد فخرالدینی اجرا شده است و یکی از غزلیات ناب شیخ اجل را اجرا کرده است که دو سه بیت اول آن بقرار زیر است : اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم    قضای عهد ماضی را شبی را دستی برافشانم     چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد   تو صبر از من توانی کرد ومن صبر از تو نتوانم   دلم صد بار میگوید که چشم از فتنه بر هم نه    دگر ره دیده میافتد بر آن بالای فتانت    ······    منتظرم      با تشکر از همه شما   غلام جعفری

بذار امشب بخوابم _ منوچهر سخائی

بذار امشب بخوابم
زنده یاد سخائی
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

Saturday, August 27, 2011

اين خواننده رويايي

فرصتي دست داد تا مصاحبه كريستي برگ را در بي بي سي ببينم.

حظي سرتاپايم را گرفته بود كه مپرس !

كلمات مثل آبشاري دل انگيز ازميان حنجره اش بيرون مي آمد .كلمات عادي و حرفهاي روزمره اي كه ادا مي كرد از ديد من مثل اجراي يك كنسرت بود .حتي كلمات خشن و گاه دور از دايره كاربردي يك هنرمند ، هنگامي كه از زبان او ادا مي شد چقدر دل انگيز و روح نواز بود . يكي گفته بود هنرمندان هنرمند به دنيا مي آيند.سرنوشت اين بشر هم اين طور رقم خورده است خودش مي گفت اگر در ايران هم به دنيا مي آمد الان هم اينجا بود كه مي بايد بود. دلم مي خواهد آنقدر درباره اش بنويسم اما ترجيح مي دهم شما هم اين مصاحبه را ببينيد شايد شما هم با من هم عقيده باشيد .

مي دانم شايد مرسوم نباشد اما بد نيست هر ازگاهي سركي هم به گلهاي ديگر كشور ها بزنيم !

تصويري سپيده رئيس السادات

تصويري سپيده رئيس السادات
اين خرقه كه من دارم
حجم 15 مگ زمان 3دقيقه
ارادتمند كاظميان

كنسرت ايرج درالمان

كنسرت ايرج درالمان
http://www.mediafire.com/?i4anf1fb7mjaz5c           فايل اول
http://www.mediafire.com/?essksnun4rd144r                       فايل دوم
 
ارادتمند كاظميان

تصويري -مهتاب عشق

تصويري مهتاب عشق بااجراي حميرا
حجم 25 مگ زمان30ثانيه/5دقيقه
ارادتمند كاظميان
 

خبرنامه گروهي شاخه گل***گلچهره


مجموعه صد سال سه تار (بخش اول)



        

       شامل تکنوازی های سه تار استادان:

       علی نقی وزیری، عبدالله دادور، یوسف فروتن، سعید هرمزی، ابوالحسن صبا، ارسلان درگاهی و احمد عبادی

        

       برای دریافت این مجموعه به ادامه متن بروید...


        

       لطفا پیش از دانلود اینجا را بخوانید

       دریافت مجموعه صد سال سه تار (بخش اول)

        


شما ميتوانيد متن را در اين قسمت مشاهده كنيد.
http://www.golchehreh.com/modules.php?name=News&file=article&sid=305&mode=nested
----------------------------------------------------------


Re: تصنیف شیدایی - روژان و تهمورس پورناظری - آلبوم دلشده



2011/8/28 soad eshraghi <mastaneh2000@gmail.com>
با سلام ودرود خدمت شما دوست گرام
خیلی ممنون از شما بابت آپلود این آلبوم که البته بنده فقط اون آهنگ شیدائی را توانستم که دانلود کنم والبوم کامل را نتوانستم وخیلی زیبا بود ودوست دارم که آلبوم رو داشته باشم اگر ممکنه
درضمن آلبوم ریشه در خاک هم واقعا زیبا بود و  آنهم فقط یه آهنگ بود اگر ممکنه آلبوم کامل رو بگذارید
باسپاس فراوان
خانم سعاد اشراقی
خانم را برای این نوشتن چون بیشتر آقا خطابم میکنن :)

2011/8/23 Hojjat Ghahramani <hjtghrmn.golha@gmail.com>
با درود
تصنیف زیبای "شیدایی" با صدای "روژان" ، آهنگسازی "تهمورس پورناظری" و سه تار "استاد جلال ذوالفنون" از آلبوم "دلشده" تقدیم حضور عزیزان
برای دریافت این آلبوم بسیار زیبا می توانید از آدرس زیر استفاده نمایید

پاینده و پیروز باشید



شجریان و خانه موسیقی ///لطفا تحمل کرده و بخوانید





------


با سلام
متن يادداشت درباره شوراي عالي خانه موسيقي به پيوست است

 




هوای تو _ محمد اصفهانی

هوای تو
اصفهانی
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

تصحیح-احسان آری حسین ،خیر

با سلام 
ترانه عاشقم من
با اجرای احسان خواجه امیری میباشد
که اشتباها حسین نوشته شده است
ضمن پوزش از دوستان عزیز اصلاح میگردد
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

دلم گمشده _ فیروزا،خواننده تاجیک

دلم گمشده پیداش میکنم من
با اجرای فیروزا خواننده تاجیک
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

دستگاه نوا

باسلام
دوستان گرامی اوازهایی در دستگاه نوا را اگر دارید مرحمت نمایید
با تشکر پیام

درخواست آهنگ از ایرج





با سلام
لطفا آهنگ الفبای ایرج اگر دارید برای من ارسال کنید .
الف میگم ابروت کمونه ای کمون ابروی من
.
.
.
 
ممنونم

Friday, August 26, 2011

عاشقم من _ حسین خواجه امیری

عاشقم من
حسین خواجه امیری
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

فردا تو میایی _ هوشمند عقیلی

فردا تو میایی
عقیلی
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

Thursday, August 25, 2011

سخن عشق _ شجریان

سخن عشق
این نماهنگ دلنشین که حدود سه سال قبل
در این تارنما قرار گرفته است
مجددا
با خیر مقدم به اعضا جدید در پیوند زیر تقدیم میگردد
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

مادر قدیم

 

مادر قدیم

گویند مرا چو زاد مادر                پستان به دهان گرفتن آموخت

شبها بر گاهواره ی من                بیدار نشست و خفتن آموخت

دستم بگرفت و پا به پا برد           تا شیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم      الفاظ نهاد و گفتن اموخت

لبخند نهاد بر لب من                  بر غنچه ی گل شکفتن آموخت

پس هستی من ز هستی اوست      تا هستم و هست دارمش دوست

(ایرج میرزا)

 

مادر جدید

 

گویند مرا چو زاد مادر                 روی کاناپه لمیدن آموخت


شبها بر ماهواره تا صبح              بنشست و کلیپ دیدن آموخت

 

بر چهره سبوس و ماست مالید         تا شیوه ی خوشگلیدن آموخت

 

بنمود تتو دو ابروی خویش              تا رسم کمان کشیدن آموخت

 

هر ماه برفت نزد جراح                 آیین چروک چیدن آموخت

 

دستم بگرفت و برد بازار               همواره طلا خریدن آموخت

 

با قوم خودش همیشه پیوند              از قوم شوهر بریدن آموخت

 

آسوده نشست و با اس ام اس            جکهای خفن چتیدن آموخت

 

چون سوخت غذای ما شب و روز       از پیک مدد رسیدن آموخت

 

پای تلفن دو ساعت و نیم                 گل گفتن و گل شنیدن آموخت


بابام چو آمد از سر کار                  بیماری و قد خمیدن آموخت

Re: بيژن و قشنگ كامكار



2011/8/21 abolhasan saba <abolhasansaba@yahoo.com>
بيژن و قشنگ كامكار در وبلاگ www.v1363.blogfa.com

تصويري پايور -تهراني

تصويري فرامرز پايور وحسين تهراني
حجم 15 مگ زمان 5/3 دقيقه
ارادتمند كاظميان

Wednesday, August 24, 2011

خبرنامه گروهي شاخه گل***گلچهره



دو نوازی تار و تنبک داریوش طلایی و ناصر فرهنگ فر (تصویری)



       دو نوازی تار و تنبک داریوش طلایی و ناصر فرهنگ فر در دستگاه افشاری

       برای دریافت این اجرا به ادامه متن بروید...


        

       لطفا پیش از دانلود اینجا را بخوانید

        دریافت اجرای تصویری داریوش طلایی و ناصر فرهنگ فر


شما ميتوانيد متن را در اين قسمت مشاهده كنيد.
http://www.golchehreh.com/modules.php?name=News&file=article&sid=302&mode=nested
----------------------------------------------------------


موسیقی بدون کلام شماره 63

دوستان عزیز سلام: موسیقی بدون کلام به همراه صدای موج دریا بر روی وب قرار گرفت آن را از قسمت موسیقی درمانی دانلود نمایید
 
 
 

درخواست تصنیفی ازاستادبنان

باسلام خدمت دوستان گلها
تصنیفی است در شوشتری که خیلی وقته دنبالشم چون یکی دوباربیشترنشیدمش
شعرتصنیف رونمی دونم ولی فکرمیکنم مطلع شعراین جوری شروع میشه
اگرکه روزی بازایی گذرازاین ره بنمایی         یادگذشته ی ما
گل وگیاه این وادی بقیه اش یادم نسیت
پیش

افغانی،دلبرم دلبر _ حیدر سلیم

دلبرم دلبر
حیدر سلیم
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

Tuesday, August 23, 2011

Re: مرا بگذار و بگذر _حمید مصدق

     حبذا دوست عزیزم   گیرایی و دلنشین بودن این شعر و ترانه را میستایم چون دقیقا هارمونی سلیقه ام میباشد.  سلام 
ودرود فراوانم نثار شما باد
با مهر و احترام     حمید شجاع الدینی

From: Hojjat Ghahramani <hjtghrmn.golha@gmail.com>
To: hshojaadini@gmail.com
Cc: friends-of-radio-golha@googlegroups.com
Sent: Sunday, August 21, 2011 6:01 PM
Subject: Re: مرا بگذار و بگذر _حمید مصدق

مگذار و مگذر
خواننده: حمیدرضا نوربخش
موسیقی: پورناظری ها
شاعر: یدالله عاطفی
آلبوم: پنهان چو دل



دلگير دلگيرم مرا مگذار و مگذر
از غصه ميميرم مرا مگذار و مگذر

با پاي از ره مانده در اين دشت تبدار
اي واي ميميرم مرا مگذار و مگذر

سوگند بر چشمت که از تو تا دم مرگ
دل بر نميگيرم مرا مگذار و مگذر

بالله که غير از جرم عاشق بودن اي دوست
بي جرم و تقصيرم مرا مگذار و مگذر

با شهپر انديشه دنيا گردم اما
در بند تقديرم مرا مگذار و مگذر

آشفته تر ز آشفتگان روزگارم
از غم به زنجيرم مرا مگذار و مگذر


یدالله عاطفی

2011/8/17 hamid shojaadini <hshojaadini@gmail.com>
مرا با سوزِ جان بگذار و بگذر          اسیر و ناتوان بگذارو بگذر
چو شمعی سوختم از آتش عشق
مرا آتش به جان  بگذار و بگذر
دلی چون لاله بی داغَ غمت نیست
بر این دل هم نشان بگذار و بگذر
مرا با یک جهان اندوه جانسوز
تو ای نا مهربان بگذار و بگذر
دو چشمی را که مفتونِ رخت بود
کنون گوهر فشان بگذار و بگذر
مرا با سوز جان بگذار و بگذر
تو ای نا مهربان بگذار و بگذر
دو چشمی را که مفتونِ رخت بود
کنون گوهر فشان بگذار و بگذر
در افتادم به گردابِ غم عشق
در افتادم به گرداب غم عشق
مرا در این میان بگذار و بگذر
مرا در ای میان ، بگذارو بگذر





دانلود اهنگ در گروه گلها



باسلام خدمت سروران گرامی فکر کنم که برای بار پنجم هست که این ایمیل را تکرار میکنم و سر گله ام با دوستان ویاران قدیمی گروه شما که زحمت میکشید اهنگ بارگذاری میکنید اقلا یک بیت از شعر اهنگ را هم بنویسید تاتکراری دانلود نشه وبگوش اعزای جدید هم برسونید اخه با این سرعت کم واقعا سخت میشه                تشکر از همگی شما سروران

البته پرويز زنده است و هم‌چنان بر تارک تاريخ فرهنگ صوتی سرزمين ما می‌درخشد.

رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل

از کاروان چه ماند؟ جز آتشی به منزل

آری پرويز هم رفت و ما ماندهايم و غم از دست دادن هنرمندي والاگهر و انسانی پاکسرشت. از قديم در چنين مواردی می‌گفتند:

از شمار دو چشم يک تن کم 
وز شمار خرد، هزاران بيش

بیست‌وهشت سال پيش در غروب یکی از روزهای آغازين پاييز در انتظار محمدرضا شجريان بودم. قرار بود به اتفاق به ديدن مرحوم پدرم برويم. استاد آمد و جوانی سليمالنفس و خوشمشرب و بسيار مودب را با خود آورده بود. او را «پرويز مشکاتيان» معرفي کرد و گفت اساتيد بزرگ، آينده‌ییبسيار درخشان برای‌اش پيشبيني می‌کنند. همين طور هم شد.

در همان ديدار اول در دل‌ام جای گرفت. آشنایی ما به دوستي عميق و صميمانه‌یی بدل شد. در سفرهای کوتاه و بلند، در جلسات انس و الفت، در محافل مختلف، از دريای بيکران هنرش جرعهها به کام ما می‌ريخت. می‌گويند رفيق را در سفر بايد شناخت. در یکی از سفرهایی که با مرحوم پدرم و چند تن ديگر از دوستان همدل و همزبان به شمال کشور داشتيم، چند روزي پرويز به ما ملحق شد. خلق و خوي انسانی و مناعت ذاتی و محفل آراییشيرين و صمیمی و گرمی بی‌ريای او، همه را مجذوب خود کرده بود، به طوري که مهرش آنچنان در دل پدرم نشست که چند بار هوس همسفری با پرويز را بر زبان آوردند.

باز ده، دوازده سال پيش در يک سفر که با دخترم غزاله عازم شمال بوديم، پرويز خبردار شد و به ما پيوست. چند روزی را با هم گذرانديم. «بیخودی» او در رفتار با دوستان همدل‌اش و تلاشهای بی‌رياي او برای خدمت به دوست و فراهم ساختن اسباب شادی و آرامش همسفران آنچنان بود که پس از بازگشت، غزاله به من گفت بابا احساس می‌کنم هر کس چند روزی را با پرويز بگذراند، به او معتاد می‌شود. در باب ويژه‌گيهای«دوستمداری » و مهرورزی‌های بی‌شائبهاش، هر چه بگويم کم گفتهام.

از ديگر ويژه‌گيهای مثال زدنی پرويز ما، روحيه‌ی آزادی‌خواهی و سلطه گريزی او بود. دل‌اش برای آزادی و تعالی مردم‌اش می‌تپيد. به فرهنگ بومیو ملی ايران سخت دلبسته بود و از فرهنگ بيگانه به شدت دلزده. اين روحيه را در دو نوجوان يادگارش، آوا و آيين مشکاتيان نيز به قول امروزیها نهادينه کرده است. چه‌قدر دل‌اش يرای آينده‌ی اين دو دلبندش می‌تپيد؟ خدا می‌داند. هيچگاه مايل نبود براي ادامه‌ی تحصيل آنان را به خارج از کشور بفرستد.

در باب ارزش هنری و موسيقایی آثار و کارهايش، بزرگان اين وادی سخن فراوان گفتهاند.

روزی نوار کنسرت «مژده بهار»اش را برای شادروان استاد احمد عبادی بردم. در آن کنسرت که در آلمان برگزار شد، قريب دو ساعت، قطعاتیمتعدد و متنوع در مايه‌ی شور و با صدای گرم و گيرای زنده ياد ايرج بسطامی اجرا شده بود. آهنگسازی و ارکستراسيون و ضرباهنگهاي بديع و تمــپوي حساب شده و متناسب با ابيات منتخب، آنچنان استاد را به وجد آورده بود که در مقام ارزشگذاری آن اثر، نزديک به اين مضمون گفت:«هر هنرمند و آهنگسازی، هر چه در چنته داشته در دستگاه شور ريخته است. کار بديع و خلاق و نو و مبتکرانه در اين دستگاه به سختي و حتا به ندرت می‌توان عرضه کرد. ساختههاي پرويز در اين اثر باشکوه، خصوصن زير و بمهاي ملوديک و ترکيب ضربهاي نامتعارف آن، هم بديع است و زيبا، هم نو است و پرمحتوا.»

همين جملات براي تبيين و تعيين ارزش هنری ساختههای پرويز کفايت می‌کند. مرحوم عبادی نه اهل مداهنه بود و نه نيازی به تمجيدهای بی‌جا داشت. برعکس، در اين مقام بسيار هم جدي بود و با طبع زيبا و زبان لطيف و بی‌پرده‌یی که از ويژه‌گی‌های ظريف او بود، حقيقت را عرضه می‌کرد. از کسیهم رودربایستی نداشت.

زيباترين آهنگهاي پرويز مشکاتيان به نظر من آنهایی هستند که برای محمدرضا شجريان ساخته بود، همين جور زيباترين کارهای آوازی استاد شجريان آنهایی هستند که توسط پرويز تصنيف شده بود. افسوس که عمر همکاری اين دو استاد دوام چندانی نداشت، و اين واقعيت تلخ، جفایی بود به عالم موسیقی.

تا آنجا که اطلاع دارم، آهنگهاي اجرا و منتشر نشده از مشکاتيان کم نيستند، که از ميان آنها می‌توانم به ساخته‌ی او روی شعر عقاب «خانلری»اشاره کنم، که نزديک به هشت سال تدوين و تصنيف و ساختن آن طول کشيد. اين اثر را پرويز در نظر داشت توسط ارکستر سمفونيک و با صدای دو خواننده‌ی مرد و يک نواگر زن به اجرا درآورد که هرکدام نقش خود را که در شعر خانلری متجلی است به نمايش گذارند. اميدوارم اين اثر باشکوه توسط استادي توانمند و رهبر ارکستري آشنا به روح و ذوق پرويز اجرا شود و به شيفته‌گان موسیقی ايرانی تحويل داده شود.

از خصوصيات برجسته و هنری پرويز مشکاتيان، تسلط و درک عميق او در ادب و ادبيات فارسی بود. شعر را خوب می‌شناخت؛ در مقام آهنگگذاریروی اشعار، وسواس خاصی به کار می‌برد. هيچ کلمه و واژه و سوژه‌یی را سرسری نمی‌گرفت. گاه برای انتخاب چند بيت روی يک آهنگ، چندين ديوان شعرای بزرگ را ورق می‌زد. تا وقتی محتوای بيت را با رسالت گوشه و پرده و ضرب آن آهنگ منطبق نمی‌يافت، قرار نمی‌گرفت. اين ويژه‌گي را در تمام ساختههای زيبا و جاودان پرويز می‌توان ديد.

در مقام تکنوازی سنتور و سهتار و هنگام بداههنوازی، جلوههایی ديگر از ذوق و خلاقيت او نمودار می‌شد. از تکرار گريزان بود. حال و هوا و روحيات مخاطب را چه در فرد و چه در گروه به لطف تيزهوشی و زيرکی طبع لطيف‌اش خوب می‌سنجيد و خوب لحاظ می‌کرد. بی‌جهت وقت گذرانی و اطاله‌ی نغمه نمی‌کرد و «باری به هر جهت» نمی‌گفت.

پرويز در اين سالهای آخر، در زمينه‌ی آهنگسازی کمی اهمال می‌کرد، بهرغم اينکه روح‌اش افسرده و از اين رو بسيار حساس و زودرنج شده بود، اگر به ساخته‌یی روی می‌آورد، يا شعری و مضمونی رهايش نمی‌کرد، پشتکارياش تجلي می‌يافت.

روزی به او گفتم درست است که شما هنرمندان به دليل روح لطيف و حساسی که داريد، بيش از ديگران تحت تاثير شرايط و اوضاع ملت و کشورتان قرار می‌گيريد و رنجيده خاطر می‌شويد اما اين واقعيت نبايد به افسرده‌گي روحی و خمودگی در شما بينجامد، بلکه بعکس بايد انگيزه‌یی شود تا روحيه سلحشوری و ميل به تلاش بيشتر برای رسيدن به قلههاي آزادی و آزاده‌گی را در مردم ايجاد کرده يا آن را تقويت کنيد. برای‌اش زنده‌گی و آثار بتهوون، اين پهلوان عرصه‌ی موسيقي کلاسيک و اين يگانه فاتح بالاترين قلههای هنر را مثال زدم. اين مرد بزرگ موسیقی و اين آلمانی آزادی‌خواه و دلاور در تمام مدت عمرش يک روز را نيافت که در آن شاد باشد. فقر و تنگدستي و بيماری‌هاي مختلف و مزمن از يک سو، تعهد اجتماعی و سرپرستی برادرزادهاش از سوی ديگر، اوضاع درهم ريخته و جور شاهزاده‌گان از يک سو و اسارت ياران انقلابی‌اش در چنگال سلطهگران آلمان و اتريش از سوی ديگر، استيصال بيش از حد ناشی از مرض و درد از يک سو، بلندنظری و مناعت طبع و گريز از دست درازی به سوی درباريان مرفه از سوی ديگر و سرانجام ناشنوایی مطلق که ده سال آخر زنده‌گی او را شکل داد، او را از پای در نياورد و به ورطه‌ی خمودی و افسرده‌گی و پريشان حالی نکشاند. موسيقيدان بدون قدرت شنوایی، مگر می‌شود؟

او در عوض چه کرد؟ همه‌ی اين ناملايمات و غمها و غصهها در او زمينه‌یی شدند تا باشکوهترين آثار موسيقایی را به جهان عرضه کند. صدوده اثریکی از ديگری فخيمتر در مدح شادی خلق کرد که برجستهترين آنها سمفونی نهم او معروف به سمفونی کرال است. در اين اثر بی‌همتا، بتهوون اراده‌ی خود را به ميدان آورد و با يک سنتشکني متهورانه، صداي انسان و کلام بشري را وارد حيطه‌ی سمفوني کرد. او توانست روی چکامه‌یمعروف و انقلابی شيللــر که در مدح شادی است، آهنگي بگذارد و موومان چهارم سمفونی خود را به اجرای کرال اين شاهکار عظيم اختصاص دهد. اين انسان سلحشور اگر از عهده‌ی اين خلق مهم برنيامده بود، حسودان و کاسهليسان موسیقی‌هاي درباری، او را خرد و از ميدان به در کرده بودند. همين شجاعت و تهور و اشتهار او در خلاقيت موسيقایی بود که سر سبز او را به رغم زبان سرخ و ظلمستيزش از تعرض عمله‌ی ستم حفظ کرده بود.

شايد همين دلگرمی‌ها و توصيههای مکرر دوستداران همزبان و نهيبهای ياران همدل و تمناهاي «آوا» و «آيين»اش سبب شده باشند قطعه‌ی عقاب، آهنگ ساخته شده روي شعر خانلري را که بيش از هشت سال روي آن کار کرده بود، به اتمام رساند. افسوس که خودش نماند تا آن را اجرا کند يا اجرای آن را توسط ارکستر بزرگ سمفوني تهران به تماشا بنشيند.

در کنار آهنگسازي و بداههنوازی، از پرويز مشکاتيان کتابهای چندی نيز بر جای مانده است، که از آن جمله می‌توان از تنظيم و تدوين بيست قطعه برای سنتور، لاله بهار، رزم مشترک و شعر بی‌واژه و... نام برد. کتاب ناتمام ديگری نيز از او بر جای مانده که تحليل موسيقایی ترانههای عارف و شيدا و بزرگانی ديگر را وجهه‌ی همت خود قرار داده بود.

آرزو می‌کنم دو يادگار ارزنده‌ی او آوا و آيين عزيزم همت کنند و کارهای اجرا ناشده و دستنوشتههای گرانسنگ بابا را برای اجرا، تکثير و انتشار آماده سازند.

تحمل فقدان پرويز مشکاتيان براي دوستان و کسان‌اش سخت است. اين مصيبت با دل آنان چه می‌کند؟ خدا می‌داند. آنقدر واژههاي «تسليت» و «سرسلامتی» و «فوت نابه‌هنگام» و نظاير آن دستکاری شدهاند و از معنا تهي، که نمی‌دانم با چه واژه و عبارتی، آرامش روحی خود و فرزندان و مادر و خواهران و بسته‌گان و دوستان او را از خدای قادر و مهربان طلب کنم. اما اين حداقل را می‌توانم که از خدای‌اش برای‌اش رحمت و مغفرت و سعادت ابدی بخواهم.

خبر درگذشت پرويز مشکاتيان برای‌ام باورکردنی نبود. گویی هنوز انتظار می‌کشم رفیقی بشارت دهد خبر دروغ بود و پرويز زنده است. 
البته پرويز زنده است و همچنان بر تارک تاريخ فرهنگ صوتی سرزمين ما می‌درخشد.

پاييز 1388،دوسلدورف

منبع: وب‌سایت اعتماد

Monday, August 22, 2011

ما درس سحر _ شهرام ناظری

ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم
شهرام ناظری
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

گلهای رنگارنگ شماره _ 521

گلهای رنگارنگ  521
اعلام برنامه دارد
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی




فروغ سهامی

 

فروغ سهامی با نام اصلی«عالم‌تاج فروغ‌الزمان سهامی آزاد» در سال 1302 در تهران به‌دنیا آمد. تحصیلات‌اش را تا مقطع سیکل از مدرسه‌ی حجاب نسوان ادامه داد و نزد«صبا» به تعلیم صدا پرداخت.ا

خانم سهامی فعالیت خود را در تئاتر به عنوان بازیگر از سال 1323 آغاز کرد. او به همراه شهلا ریاحی کار تئاتری خود را زیر نظر«دهقان» آغاز کردند و در کوتاه مدت، به ستاره‌های تئاتر تهران تبدیل شدند.ا

فروغ سهامی که نزد «صبا» تعلیم آواز دیده بود، بعد از کشف صدایش به آقای«دهقان» در تئاتر«تهران» معرفی شد که پس از انجام تست، برای بازی در اپرت پذیرفته شد. بدین ترتیب، هر زمانی که در تماشاخانه‌ی تهران، نمایش‌های موزیکال بر روی صحنه بود، از فروغ سهامی برای بازی در آن دعوت می‌شد.ا

خانم سهامی خیلی زود به دلیل صدا و چهره‌ی جذاب‌اش به شهرت رسید و در آغاز کار، حقوق ماهیانه‌اش دویست تومان بود که در آن زمان، بالاترین حقوق بازیگران زن در تماشاخانه‌ی تهران بود. او به دعوت«عبدالحسین نوشین» در دو نمایش در «تئاتر فرهنگ» نیز بازی کرد. نخستین بازی خانم سهامی در نمایش«لیلی و مجنون» در تئاتر«تهران» بود.ا

مدتی بعد، استاد«خالقی» خانم سهامی را به انجمن موسیقی دعوت کرد و او از آن پس، عضو رسمی این انجمن گردید. در سال 1327 بود که   فعالیت‌اش را در رادیو به‌عنوان خواننده آغاز کرد که با ارکستر«وفادار» و ارکستر«نورین» به اجرای برنامه می‌پرداخت.ا

 خانم سهامی هم‌چنین در شهرهای مختلف نیز کنسرت‌های موفقی برگزار کرد و حتا برای اجرای کنسرت به «بغداد» رفت که کنسرت او در بغداد با موفقیت چشمگیری روبه‌رو شد. خانم سهامی هم‌چنین به مدت شش سال در لشکر یکم ارتش به آوازخوانی پرداخت. اما فعالیت خواننده‌گی وی، سبب شد که او از کار تئاتر دور بماند.ا

 

در سال 1332 احمد فهمی(گرجی عبادیا) از وی برای بازی در نقش اول فیلمی با نام«غروب عشق» دعوت کرد و این آغاز فعالیت سینمایی فروغ سهامی بود که آغاز نشده، پایان گرفت. بعد از بازی در این فیلم، با گرجی عبادیا ازدواج کرد و در پی این ازدواج، گرجی عبادیا او را از همه‌ی فعالیت‌های هنری منع کرد.ا

گرجی عبادیا به دنبال یک جراحی قلب در امریکا چشم از جهان فروبست و فروغ سهامی از همان زمان تنها در تهران زنده‌گی کرد.«شهیار قنبری» فرزند تنها دختر فروغ سهامی است.ا

 برخی از مشهورترین تناترهایی که خانم سهامی در آن‌ها بازی کرده:ا

لیلی و مجنون ، یوسف و زلیخا ، شیرین و فرهاد ، یزید و معاویه ، بینوایان ، گل خشخاش ، دختر دهاتی ، تاجر رشتی ، آدم و حوا ، تاجر ونیزی ، پر قو 

....، مدیرکل ، بازرس

از دوستانی که برنامه موسیقی ایرانی با صدای این هنرمند دارند خواهشمندم که آن را به اشتراک بگذارند  

Re: تونيستي كه ببيني

نگاه

شعر: فریدون مشیری

آهنگساز و نوازنده سه تار: کیوان ساکت

دکلمه: ژاله صادقیان

آلبوم: قاصدک

 


 
تو نیستی که ببینی

 

 

تو نیستی که ببینی
 چگونه عطر تو در عمق لحظه‌ها جاری است
 چگونه عکس تو در برق شیشه‌ها پیداست
 چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
 هنوز پنجره باز است

 تو از بلندی ایوان به باغ می‌نگری
 درخت‌ها و چمن‌ها و شمعدانی‌ها
 به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
 به آن نگاه پر از آفتاب می‌نگرند
 تمام گنجشکان
 که درنبودن تو
 مرا به باد ملامت گرفته‌اند
 ترا به نام صدا می‌کنند

هنوز نقش ترا از فراز گنبد کاج
 کنار باغچه
 زیر درخت‌ها لب حوض
 درون آینه‌ی پاک آب می‌نگرند

تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است
 طنین شعر تو نگاه تو در ترانه‌ی من
 تو نیستی که ببینی چگونه می‌گردد
 نسیم روح تو در باغ بی‌جوانه‌ی من

چه نیمه شب‌ها کز پاره‌های ابر سپید
 به روی لوح سپهر
 ترا چنان‌که دلم خواسته است ساخته‌ام

چه نیمه شب‌ها وقتی که ابر بازیگر
 هزار چهره به هر لحظه می‌کند تصویر
 به چشم هم‌زدنی
 میان آن همه صورت ترا شناخته‌ام

به خواب می‌ماند
 تنها به خواب می‌ماند
 چراغ، آینه، دیوار بی تو غمگینند

تو نیستی که ببینی
 چگونه با دیوار
 به مهربانی یک دوست از تو می‌گویم

تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار
 جواب می‌شنوم

تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو
 به روی هرچه دراین خانه ست
 غبار سربی اندوه، بال گسترده است

تو نیستی که ببینی دل رمیده‌ی من
 به‌جز تو یاد همه چیز را رها کرده است

غروب‌های غریب
 در این رواق نیاز
 پرنده‌ی ساکت و غمگین
 ستاره‌ی بیمار است

دو چشم خسته‌ی من
 در این امید عبث
 دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است
 تو نیستی که ببینی …

فریدون مشیری

شعر بر گرفته از سایت
2011/8/21 jafar kazemiyan <mikhak.jk@gmail.com>
ترانه تونيستي كه ببيني شعراز
فريدون مشيري
ارادتمند كاظميان

Sunday, August 21, 2011

[گلچين از گروه‌هاي ديدني] New comment on [erfanISLAMI] .:: Must Read & Forward to All ::..

Anonymous has left a new comment on your post "[erfanISLAMI] .:: Must Read & Forward to All ::.":

xrumer training [url=http://xrumerservice.org/]xrumer service[/url] high quality backlinks
cheap seo services

Publish
Delete
Mark as spam

Moderate comments for this blog.

Posted by Anonymous to گلچين از گروه‌هاي ديدني at August 21, 2011 7:38 PM

اکبر زیگلری،قصه زندگی‌

این هم یکی‌ از ترانه‌های بسیار زیبا و ماندگاری ونایابی هست که دوستی‌
میگفت این ترانه را کورس سرهنگزاده هم خوانده،
امیدوارم اگر کسی‌ این ترانه را با صدای کوروس سرهنگزاده دارد یا همین را
با کیفیت بهتری دارد در دسترس بگذارد,ترانه قصه زندگی‌ با صدای خواننده
شیرازی،اکبر زیگلری.آرتین

http://www.4shared.com/audio/xbv1tI0z/ZiglariGheseh_Zendegi.html


http://www.mediafire.com/?v8hze8pvoi8nhe4


تو باهام چیکار داری،دیگه از من چی‌ میخای‌

کی‌ بهت گفته بیای به دیدنوم،کی‌ بهت حرفی‌ زده

کی‌ بهت گفته که من عاشقتم دوستت دارم

کی‌ بهت گفته که من عاشقتم دوستت دارم

همشون دروغ میگن,همشون دشمنتن،همشون میخوان تو رو کوچیک کنن

ما نباست همدیگه رو گول بزنیم.

خوب اگه یادت بیاد،قدیما که ما هنوز یک وجب بچه بودیم

عشقمون چند تا عروسک کوکی بود

تا کسی‌ چپ بهشون نگاه میکرد،جیقمون هوا میرفت

بی‌خودی گریه میکردیم که نگیرن ازمون،آخه ما بچه بودیم,آخه ما بچه بودیم

همه این حرفا گذشت،سرمون رفت تو کتاب،وقتی‌ که یادوم میفته تو کتاب نوشته
بود

به علی‌ گفته نرو کنار حوض,؛دلوم از غم میگیره،تو سینم غمگینی کوه
بلندی میشینه

نفسوم در نمیاد،آخه این حرفی‌ نداشت،که به ما یاد میدادند

یه دفعه به ما نگفتند که بهار چه رنگیه

همه این حرفا گذشت،رفتن مدرسه و خوندن درس، یه روزی تموم شدش

حالا ما خوب میدونیم که چرا تو زندگی‌,دو نفر باهم یه رنگی‌ نمیشن

واسه هم قصه شیرین نمگین،دلشون غصه داره,دلشون غصه داره

تنشون مثل تنوم تو آتیش تنهایی,دیگه از درد اونا،درد خودوم

چی‌ بگم غصه داره سینمو داغون میکنه,چی‌ بگم غصه داره سینمو داغون میکنه


------

Re: Darkhast


From: joe blows <safavinia2004@yahoo.com>
To: "friends-of-radio-golha@googlegroops.com" <friends-of-radio-golha@googlegroops.com>
Sent: Sunday, August 21, 2011 4:15 PM
Subject: Darkhast

Ba salam
Ba dorod khedmate dostane grami
Man az filter shekane jadidrah .com estafade mikardam ke moteasefane in ra ham filteresh kardan
Mikhastam az dostan taghaza konam  agar esme filter shekane moshabehi ra bedonan moarefi konan.
 ba tashakor


درخواست موسیقی کودکان

با سلام به دوستان خوب گلها
سالها پیش نواری بدستم رسیده بود که ترانه هایی بسیار زیبا برای کودکان در آن نواخته و خوانده شده بود.ترانه هایی مانند آقا خرگوشه ، نوروز ، خانم خانما ، زنبور طلایی و ...... لطفا اگر جایی برای دانلود آنها سراغ دارید به من اطلاع دهید
با سپاس
سعید

Saturday, August 20, 2011

خبرنامه گروهي شاخه گل***گلچهره




مرضیه- دیدی که رسوا شد دلم (تصویری)



       اجرای تصویری تصنیف زیبای دیدی که رسوا شد دلم بانو مرضیه برگرفته شده از یکی از کنسرت های ایشان

       برای دریافت این اجرا به ادامه متن بروید...


        

       لطفا پیش از دانلود اینجا را بخوانید

       دریافت اجرای تصویری دیدی که رسوا شد دلم


شما ميتوانيد متن را در اين قسمت مشاهده كنيد.
http://www.golchehreh.com/modules.php?name=News&file=article&sid=292&mode=nested
----------------------------------------------------------


خبرنامه گروهي شاخه گل***گلچهره


گلهای تازه برنامه های شماره ی 30 و 137

       گلهای های تازه شماره 30:
       با همکاری: محمودی خوانساری، حبیب الله بدیعی، منصور صارمی و جهانگیر ملک
       گوینده: فخری نیکزاد
       صدا بردار: محمد جهان فرد
       گلهای تازه شماره 137:
       با همکاری: عبدالوهاب شهیدی، رحمت الله بدیعی، فرامرز پایور
       آهنگ: اسماعیل مهرتاش
       گوینده: سرور پاک نشان
       صدابردار: محمد عسکری

       برای دریافت این دو برنامه به ادامه متن بروید...
        


        

       لطفا پیش از دانلود اینجا را بخوانید

       دریافت گلهای تازه شماره 30

       دریافت گلهای تازه شماره 137

        


شما ميتوانيد متن را در اين قسمت مشاهده كنيد.
http://www.golchehreh.com/modules.php?name=News&file=article&sid=299&mode=nested
----------------------------------------------------------


Fw: salam



--- On Sat, 8/20/11, S.KH <s_khalili@ISC.IRANET.NET> wrote:

From: S.KH <s_khalili@ISC.IRANET.NET>
Subject: salam
To:
Date: Saturday, August 20, 2011, 9:00 PM

ba dorood

aya ahange MESLE MAHTAB ke chand khat paeen tar zekr shode ,,sazande yahooda menohini faghid ,,,tarane sara mohamad ali esfahani ra ta hal shenide eed,,,agar darid mamnoon misham baram beferrestid ,,,man ta alan nashenidam va nemidoonestam menohini ba marzie hamkari dashte

pirooz bashed

 

حسین کبابی

سلام
ضمن تشکر از جناب کاظمیان عزیز که فایلهای مربوط به خاطرات مرتضی احمدی را برای سایر دوستان
قرار داده اند .جناب آقای احمدی در فایل 35اظهار می دارند که آقایی حسین کبابی نامی را در سن 90 سالگی در سال 1354
در برنامه شما و رادیودعوت میکنند و ایشان آوازی کوچه باغی می خوانند.(ایشان یکی از پیشکسوتان آواز کوچه باغی هستند).آیا
 کسی از دوستان برنامه فوق را در اختیار دارد.خواهشمند است راهنمایی فرمایید
با تشکر
ف.افخمی  

نماهنگ زیبای خدا اینجاست

خدا اینجاست
دانلوود این کلیپ قابل تعمق را به عزیزان گلها پیشنهاد میکنم
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی

دام وي پي ان رايگان

دوستان خوبم 
 خيلي مواظب دام وي پي ان هاي رايگان باشيد . بنده از كساني هستم كه در اين دام افتادم و كليه اطلاعات كامپيوترم به سرقت رفت و  خيلي گرفتارم كرده 
دوستدار شما محسن 

Friday, August 19, 2011

Hemedan

Droud bar hameh, Aya kassi midanad ke Khanandeh in taraneh kist?

Moteshakeram.

Re: زندگـــی زیبـاســـت

دوست خوب گل هل، خانم سهیلا

با درود، اجازه دهید به عرضتان برسانم که این قطعه، بجز دو مصرع آن، از جناب مولانا نیست و چه خوب بود که در گذاشتن نام بزرگان در پای اشعار کمی دقت به خرج دهیم.  ضمن آنکه حق کسی که واقعن شعر را سروده پایمال نگردد.  با پوزش
ک. زیّانی 



2011/8/18 soheila moghaddam <moghaddam.soheila@gmail.com>
 
تقدیم به یاران و همراها ن خوب گلها
با مهر
س.مقدم
 
 
 
زندگـــی زیبـاســـت

زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن
گردشـــی در کوچــه باغ راز ...
کن

هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بد بینی خود را شکسـت

علـت عـاشــــق ز عـلتــها جــداســـت
عشق اسطرلاب اسرار خداست

من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام
درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام

دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها
می تپــد دل در شمیــــم یاسها

زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست
زندگی باغ تماشـــای خداســت

گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود
می تواند زشــت هم زیبا شــود

حال من، در شهر احسـاسم گم است
حال من، عشق تمام مردم است

زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا
صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا

ای خــــطوط چهــــره ات قـــــــرآن من
ای تـو جـان جـان جـان جـان مـن

با تـــو اشــــعارم پـر از تــو مــی شـود
مثنوی هایـم همــه نو می شـود

حرفـهایـم مــــرده را جــــان می دهــد
واژه هایـم بوی بـاران می دهـــد
 
مولانا

چكامه 6 "دار كماندار

ياران گرامي درود بر شما
اين هفته چكامه اي  با نام داركماندار  پيشكش شما گراميان مينمايم .
با پوزش از ياران گرامي و فرهيخته و آناني كه چم (معني)‌واژگان را ميدانند ، بايسته دانستم كه چندي از واژگان را چم بكنم ،
 
شيد = برابر پارسي نور ، مه شيد ،‌جم شيد ،‌فرشيد ،‌ خور شيد ، شيدان شيد يا شيدشيدان = روشنايي روشنايي ها
امرداد = ناميرايي ( واژه مرداد به نادرستي در زبان هازماني (اجتماعي )‌ما پراكنده و بكار برده ميشود )
امرداد (در اوستا اِمِره تات  و در پهلوي اِمُرداد يا امردات  به معناي جاودانگي و ناميرايي است
‌اين واژه با واژگان مرگ و مرد هم خانواده ميباشد ، مانند كيومرث = گَيهَ مَرِتنَ = گَيومَرد (پهلوي)‌ به چم زنده ميرا يا  جان نيستي پذير و نام نخستين بشر آفريده اهورامزدا :
 ماه پنجم يا امرداد ماه ، همچنين هزاره پنجم از هزاره هاي دوازده گانه ميباشد كه كه نشان آن شير و همچنين به كيومرث ناميده ميشود .
در كتاب اوستا ،  پژوهش جليل دوستخواه –ج 2- ص 1050-1049 در ويژگي كيومرث آمده است :
"او ششمين آفريده ي استومند (مادي ) آفريدگار است ... كيومرث نخستين كسي است كه انديشيد و آموزش و منش اهورمزدا را دريافت و از اين رو ،‌ با صفت "نخستين انديش"  از وي ياد شده است . اهورا مزدا ، مردمان جهان را از تبار او پديد آورد "
 
(دار کماندار)
 
این چه فروغ است که افروخته
آتش جاوید در این سرزمین
ریشه این دار کجا تافته
چشمه زرین ز کجا یافته
خون چه کس
در رگ این پیکر است
این چه گیاهیست
که چون اخگر است
تخمهِ پاکش ز کجا بن بجست
هر چه ببرند و زبن بدروند
باز شتابانی دامان خور
هر چه بکوبند به تن باتبر
دست شکند،
پشت تبردار هم.
پشت شود تا
به زمین سرنهد
شاخه و رخساره ببوسد زمین
بوسهِ هر شاخه، درختی شود
گیسوی این دار شود جنگلی
دار کهنسال
تو آزاده ای
شید به رخسار تو رنگ می تند
باد به آوای تو خوش می وزد
پلک زنان  برگ تو خنیا نواز
مهر پگاهان به تو تابد درود
سرخ، پسین گه که چه بدرود زود
دار کهن دژ تو را راز چیست ؟
راز امردادی آن شاخ و بر
راز امردادی آوند و ساق
راز امردادی این شهر پیر
راز امردادی شیر درفش
راز امردادی این آب و خاک
راز امردادی گفت دری
 
دار نگفتی، ولی یافتیم
نامه نیکان زتو بشکافت راز
تا که گشودیم ز هم پوسته
خوش گهری بود به ژرفا نهان
راز به روزی کهن و دور دور
جنگ میان سپه ایر و تور
جنگ سرانجام نشد کارگر
اخته همه خنجر تیغ آخته
رایزنان رای به پرتاب تیر
تیر که بنشست همان مرز شیر
رآی چو افتاد که تیر داوری
سخت جهان گشت چه کس برتری
پیرتنی بودکماندار و چُست
به ز کمانداری او کس نجست
گفت که این تیر همان جان من
تیر که پر زد ، برد جان زتن
جان کماندار همی بال تیر
تیر همی تا زِ کمان تن آرش بجست
روز پران بود و پسین پرشکست
تیر تن افتادو  زِ جیحون گذشت
دار سرافراز برش باز کرد
تیر کماندار تنش را شکست
زخم تن دار بگفت ناز شست
تیر ز آرش بگرفت وام جان
دار سپس باز ستانید وام
راز فر دار همو آرش است
راز امردادی او آرش است
راز امردادی این آب و خاک
راز امردادی ایران پاک
راز امردادی ما آرش است  
  
 
فرزان و فرانام و فروزنده باشيد
سيامك بديعي

آرشیو مطالب