نادیده رخت
.....
آهنگ:علی اکبرخان شیدا شعرترانه:تاج السلطنه(زهرا قاجار) بیات اصفهان خواننده:پریسا
غزل آواز:مولانا
.....
نا دیده رخت نادیده رخت درغم هجرت شده مشکل
ترسم که بمیرم ترسم که بمیرم نشود مشکل من حل
تو نازنین یار منی ،تو نازنین یارمنی، من که میمیرم خدا من که میسوزم
چرا دور از منی
روزم به تبت بگذرد و شب به فراقت
زین هر دو شده زندگیم عاطل و باطل
تو نازنین یارمنی تو یاروغمخوار منی
من که میمیرم خدا من که میسوزم چرا دور ازمنی
.......
جانی که جدا گردد جویای خدا گردد
او نادره ای باشد او بوالعجبی باشد
آن دیده که از این ایوان ایوان دگربیند
صاحب نظری باشد شیرین لقبی باشد
آنکس که چنین باشد با روح قرین باشد
در ساعت جان دادن اورا طربی باشد
.....
چون که گل رفت و گلستان درگذشت
نشنوی زآن پس زبلبل سرگذشت
چون که گل رفت و گلستان شد خراب
بوی گل را از که جویی، از گلاب
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
عشق خواهد کین سخن بیرون بود
آینه غماز نبود چُون بود
......
http://www.mediafire.com/download.php?u9y3woc1pqyl2sn
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی
No comments:
Post a Comment