Sent to you by Saeed via Google Reader:
طبق افسانههای ایرانی؛ بهرام پس از فتح هندوستان گروهی رامشگر و شعبده باز و رقاص را برای شاد کردن مردم خودش از هندوستان به ایران کوچ داد، اینها مأمور بودند تا به شهرهای مختلف کشور ایران سفر کرده و مردم را سرگرم کنند، آنها تا هنگام حمله اعراب به خوشی روزگار میگذراندند و پس از آن ناچار به مهاجرت به روم شدند.... این روایت ایرانی پیدایش کولی هاست، البته مورد بحث و شک، ولی چیزی که واضح است این است که کولیها اصلیتی هندی دارند و در اواسط قرن ۱۵ میلادی در متون اروپایی به آنها اشاره میشود. به خاطر تیرگی پوست و آشناییشان به علوم غریبه مانند فالگیری و شعبده بعضی اروپاییها آنها را مصری پنداشتند!
اجیپسین1 و این ریشه لغات جیپسی گیتانه2 و گیتانوس3است که در اروپا آنها را با این نام میشناسند، در ایران و اسیای میانه آنها را کولی صدا میزنند و جالب است که در بسیاری از کشورهای اروپایی خود کولیها از پسوند "کالا" برای نامیدن کاروان یا گروهشان استفاده میکنند.
هسته اصلی تجمع آنها در بالکان است و آنها خود را رما4 میخوانند. گروهی از ایشان به کشورهای آلمانی زبان مهاجرت کرد و به نام سنتی5 معروف شد و گروهی به کشورهای فرانسه زبان با نام منوچه6.
کولیها در هر کشوری که رفتند با استقبال بسیار سرد مواجه شدند و اجازه این که در کشور میزبان حل بشوند به آنها داده نشد.مانند یهودی سرگردان آنها اجازه مالکیت نداشتند، داشتن زمین و کسب و کار در مکانی ثابت امکان پذیر نبود و به همین سبب آنها مجبور بودند مدام در سفر باشند، این عدم تعلق به یک مکان و نداشتن حق مالکیت و این سفر بی هدف بی پایان باعث شد که آنها اساسا به مقوله هایی که در اکثر جوامع از اصول شکل دهنده آن فرهنگ به حساب میاید بی تفاوت باشند و نگاهی متفاوت داشته باشند، مالکیت برای آنها کاملا غریبه بود، همچنین کار روزانه، آنها اعتقاد داشتند که اگر کسی انقدر ساده است که به کف بینی و طالع بینی اعتقاد دارد این حق تو است که پولش را ازش بگیری و اراجیفی به عنوان طالع بینی تحویلش بدی! اما موسیقی کولیها مانند دیگر شوونات زندگیشان ملغمهای بود از سابقه تاریخی آنها، موسیقی و سلیقه فرهنگ میزبان چون بالاخره کولیها باید برای کسی اجرا میکردند و پول میگرفتند! و تواناییهای عجیب غریب فردی آنها در نواختن ساز، کولیها از سنین بسیار کم با موسیقی آشنا میشوند و به صورتی کاملا غریزی آنرا دنبال میکنند، به همین خاطر در موسیقی کولیها تکنوازانی که تبحری حیرت آور در نواختن سازشان دارند بسیارند. یکی از این اشخاص دجنگو رینهردت<7 است
موسیقی کولیها اما در هر کشور و فرهنگی که به عنوان مهمان وارد میشد یک خاصیت بارز داشت، موسیقی آنها چه در بالکان، چه در اسپانیا و چه در غرب اروپا به شدت گرایش به فرمهای درامتیک غلو شده دارد، سوز و دردی که در موسیقی کولی شنیده میشود اولین چیزی است که آنرا قابل تشخیص میسازد در بعضی مواقع احساس میشود که آنها تعمدا این سوز و درد را اغراق میکنند تا به آن جنبهای کمدی بدهند، و البته این روی دیگر سکه موسیقی کولی هست بی تفاوتی و طنز! که البته در بسیاری از گویشهای کولی طنز همان رقص است! آنها در ملودیهایشان از دردی جانکاه سخن میگویند که در عین حال به آن بی تفاوتند و به آن میخندند، انگار از دردی میگویند که خود به آن اعتقاد ندارند مثل کفّ بینیشان که برای دلا خوش کردن ما غیر کولی (گدجو8) هست! این حس که بتوان از دردی عظیم گفت ولی در عین حال به آن خندید و به سلامتی سرنوشت تباه شده خود باده گساری کرد برای ما ایرانیها بسیار آشناست، شاید رباعیات خیام عالیترین نمونه این نگرش و بیان هنرمندانه آن باشد.
در دوره فعلی اما این سرنوشت و این زندگی کولی وار برای بسیاری از ما قابل لمس تر است، رانده شدن یا مهاجرت یا بی تعلقی مکانی در ناخوداگاه جمعی نسلهای ایران امروز حک شده است چه آنها که در ایران هستند و چه آنها که مهاجرت کرده اند حقیقت عدم تعلق را کاملا درک کرده اند و این موضوعی کاملا فارغ از علاقه به سرزمین مداری است. اینجا باید از وارد شدن به این بحث پرهیز کرد و بازگشت به داستان موسیقی کولی ها!
اما تعلق خاطر من شاید به موسیقی کولی فقط به خاطر نگاه ظریف و طناز آنها به درد زیستن نباشد. سازبندی کولیها در عین سادگی در همه سه گروه عمده بالکان، غرب اروپا و اسپانیا بسیار موزون، بسیار ساده و بسیار هوشمندانه است. چه هنگامی که انبوهی از گیتارها در اسپانیا بافتی ظریف به وجود میاورند و چه هنگامی که در بالکان بوقها شیپورها و سازهای بادی وزن آهنگ را بدوش میکشند، یک مینیمالیسم هوشمند در ترکیب بندی دیده میشود، شاید این به خاطر این است که بتوان با تعداد نوازنده کمتر قطعات متنوع تری اجرا کرد.
نکته دیگر قرابت موسیقی آنها مخصوصا در بالکان و اسپانیا با موسیقی نواحی ایران است موسیقی شمال خراسان و موسیقی آذری و ارمنی مخصوصاً شباهت و نزدیکی جالبی از لحاظ فرمهای ملودیک و ریتم با موسیقی کولی دارند.
و اما نکته مهم دیگر مورد موسیقی کولیها وجود افرادی چون امیر کوستریکا و قران برگویچ است که توانستند با تصویر و داستنهیی جذاب و تنظیمهایی خیره کننده توجه همه دنیا را به این سبک موسیقی جلب کنند.
این نوشته صرفا جهت باز کردن موضوع موسیقی کولیها در اینجا ارائه میشود و من امید دارم در مورد سبک گیتار کولیها در فرصتی دیگر مفصل درد دلا کنم. برای حسن ختام چند تا لینک از چند موسیقی کولی اینجا میگذارم؛.
مطلب در زیرزمین: http://zirzamin.se/?q=node/858
1 Egyptians
2 Gypsy Ginate
3 Gitanous
4 Roma
5 Sinti (http://en.wikipedia.org/wiki/Sinti)
6 Manouche
7 Django Reinhardt (http://en.wikipedia.org/wiki/Django_Reinhardt)
8 Gadjo
Things you can do from here:
- Subscribe to Khodnevis using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
No comments:
Post a Comment