گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Wednesday, January 13, 2010

Re: سلام و درخواست توجه

بادرود بر دکتر لطیف کچکار بزرگوار
با نگرش به متن نامه های ارسالی هر دو نفر باید خدمت شما بزرگواران گروه عرض کنم که هرگز در مخیله ام نمی گنجید که فرد یا افرادی که دراین  گروه عضو هستند و پیرامون محور فرهنگی موسیقی اصیل ایرانی گرد آمده اند با چنین لحنی با یکدیگر سخن بگویند. بدون آنکه بخواهم یا حتی بتوانم جانب کسی را بگیرم و از روی ارادت خالصانه و دوستانه ای که به همه اعضای گروه دارم مجددا عرض می کنم که این گروه هرگز کارسیاسی و سیاست بازی را تحمل نخواهد کرد. این رادوستان بزرگوارم به کرات با تذکرات و با بی پاسخ گذاشتن چنین مباحث بی ریشه ای عقیم نموده اند. جناب دکتر بهراد تازه مدت کوتاهیست که در این گروه ظاهر شده اند و در مکالمه با ایشان متوجه شدم که سن زیادی هم ندارند (حد اقل سنشان از من کمتر است)و شور فراوانی نیز نشان می دهند ولی مایلم که مرا ببخشند که میگویم  این ادبیات درشان شما دکتر تحصیلکرده در مهد دمکراسی نیست؟ حتما عصبانی بوده اید.
 از آقای سعید معتمدیان نیز می پرسم اگر به شما توهینی روا داشته شده آیا با مقابل به مثل اوضاع را بهتر کرده اید و این گویش ها در شان شما ست؟
 
دوستان بزرگوارم خداوند قدرت کلام را به ما ارزانی داشت تا بتوانیم عشق را با زیباترین شکل آن در زندگی مادیمان تجلی بخشیم و هنر را به ما بخشید تا عشق را به زیباترین شکل تعریف و تبیین کنیم. آیا این جملات و اینگونه گویش در خور زنان و مردان ایرانی است؟ نه باورم نمی شود تصور من بر این است که مرزهای سوء تفاهم خیلی گسترده شده است و این درخور شان و مقام حاضران دراین گروه وزین نیست. من بالشخصه  و به نیابت از هر دویشان هم از سعید عزیز و هم بهراد عزیز عذرخواهی می کنم و روی هر دویشان را می بوسم و امیدوارم که بر موی سپید و چشمان اشکبارم که نتوانستند طاقت بیاورند و در این لحظه بارش  را آغاز کرده اند ببخشایند و بر روی یکدیگر بوسه بزنند.
امیدوارم که آنچه که نوشتم را جلوه ای از عشق بدانید و بدانید که خداوند عاشق  زیبا دوست طبیعت و هستی را زیبا آفرید و بما هم جلوه های آفرینش و هنر را عطا کرد تا بتوانیم در آستانش با معرفت سجده کنیم. عشق بورزیم وعاشق باشیم  که خداوند هم عشق و عشاق را دوست میدارد البته عشق عرفانی و عشق به همنوع و عشق به هنر
 
یک خاطره:
در دوران جوانی میهمان دوستی در انزلی بودم در یک لحظه بیخودی ، از روی عصبانیت یک سیلی محکم به آن دوست بزرگوار و عزیز که خیلی به او مدیون هستم زدم. او فقط ایستاد و مرا نگاه کرد.  من از خانه اش بیرون رفتم و در خیابان های انزلی میگشتم و خود را سرزنش می کردم. آمد و مرا پیدا کرد و یک جمله طلایی به من گفت: "اگر من  طاقت یک سیلی  تو را نداشته باشم لایق لفظ دوست  نیستم" رویش را بوسیدم و عذر فراوان خواستم. و از آن پس دوستی محکم و محکم شد و هنوز پس از 40 سال ذره ای دوستی ما سرد تر نشده است که گرمتر و صادقانه تر شده است. این برای من سرمایه ای شد که هنوز با من است.
بخشیدن را از باران بیاموزیم می بارد بدون آنکه بپرسد پیاله از آن کیست.
بخشیدن را از خداوند بیاموزیم که خورشید را از تابیدن بر خانه دشمنانش نیز منع نمی کند
دکتر لطیف عزیز ضمانت اجرایی هر قراری پای بندی به اخلاق و قانون است. بحث قانونی که درینجا منتفی است بحث پایبندی به اصول اخلاقی هم می تواند بدون نوشته شدن اجرا شود. امید است که همینجا پایان یابد
 
شاد زی مهر افزون
دیر زی گاه افزون
محسن سلیمانی

2010/1/13 latif gachkar <latifgachkar@yahoo.com>
دوستان سلام. لطفا دو فایل بالا را بخوانید. من از طریق ای میل خداحافظی جناب معتمدی  و با مراجعه به سایت شاهدان این دو نامه را گرفته ام. با جناب معتمدی نیز حرف زدم. به نظر می رسد که اتخاذ یک موضع اصولی اجتناب ناپذیر باشد. ما ممکن است با رفتار فردی از گروه موافق نباشیم ولی حداکثر می توانیم بگوییم که " من با شیوه شما موافق نیستم " و نه اینکه "شما اشتباه می کنید و چنین و چنان هستید".    اگر موافقت کنید بندی به مانیفست جناب حجتی پیشنهاد شود که" توهین به هر طریق و روشی به هرکدام از اعضای گروه گلها- صرف نظر از هر ایده، عقیده و روشی که دارند- مطلقا پذیرفته نیست"
جناب سلیمانی عزیز اگر ممکن باشد شما پیش قدم شوید و در صورتی که نامه های بالا از طریق گروه بصورت عمومی انتشار یافته اند فکری بکنید. لطیف .
 


No comments:

آرشیو مطالب