Sent to you by yaghin via Google Reader:
via خود شناسی،عرفان by مجید صانعی on 1/25/10
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کآن درد به صد هزار درمان ندهم
*
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
هرچند فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
*
من ذره و خورشید لقایی تو مرا
بیمار غمم عین دوایی تو مرا
بی بال و پر اندر پی تو می پرم
من کاه شدم چو کهربایی تو مرا
Things you can do from here:
- Subscribe to خود شناسی،عرفان using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
__._,_.___
No comments:
Post a Comment