گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Sunday, February 14, 2010

[yaghin] بایستگی های درس اخلاق در گفتگو با استاد حسین الهی قمشه ای



 
 

Sent to you by yaghin via Google Reader:

 
 

via استاد حسین الهی قمشه ای by رضا برومند on 1/3/10

در جریان مطالعه و پژوهش در زمینه بایستگی­های درس اخلاق اسلامی و ضرورت توجه بیشتر به نحوه; ارائه مطلوب آن در دانشگاه‌ها، در نشستی صمیمانه نظر جناب استاد دکتر حسین الهی قمشه ­ای را در این رابطه جویا شدیم، آنچه پیش روی شماست گزیده­ای از سخنان ایشان در این زمینه می­باشد که ضمن تشکر از استاد از نظر شما می­گذرد.


نظر اسلام درباره; اهمیت و جایگاه اخلاق چیست و اخلاق اسلامی بر چه پایه­ هایی استوار است؟

« آن حدیث معروف که پیامبر فرمودند: بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق، نشان می­دهد که ایستگاه نهایی همه; تعلیمات دینی، اخلاق است.» حتی عبادات و فرایض و سنن هم باز باید به اخلاق منتهی شود. بنابراین درس اخلاق اسلامی، تنها یکی از درس­های اسلامی نیست، بلکه از مهم­ترین دروس اسلامی است یعنی چیزی است كه اسلام و همه ادیان برای آن آمده است. از این جهت خیلی اهمّیت دارد که چه کسانی این کتاب­ها را می‌نویسند و چه دیدگاه‌ها و زوایایی را انتخاب می­کنند.

اخلاق مبتنی بر دو پایه است که اگر این دو پایه نباشد، فرو می­ریزد. آن دو عبارتند از: ایمان به خدا و ایمان به جزا؛ یعنی این­که پاداش و جزایی هست «فمن یعمل مثقال ذرة ذرةٍ خیراً یره» و ایمان به این که کسی هست که این کار را پادشاهی کند و در واقع «مالک یوم الدین» است؛ یعنی یوم دینی و مالک یوم الدینی وجود دارد که خداست. تنها بر مبنای این دو اصل می­شود اخلاق را استوار کرد. بعد دیگر نیز مربوط به اعمال می­شود. سه اصلِ «من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحاً» موجب رستگاری می­گردند.

با توجه به روش­های مختلف انتقال مفاهیم اخلاقی جنابعالی چه روشی را برای انتقال مفاهیم به دانشجویان مناسب­تر می­دانید؟

من اعتقاد دارم که برای انتقال مفاهیم اخلاقی اسلام، از سخنان بزرگانی چون نظامی، مولانا و فردوسی از بخش­هایی که به اخلاق و معارف مربوط می­شود بهره گرفته شود. اگر مطلبی هم می­خواهند اضافه کنند برای توضیح یا شرح، چه استدلالی قوی­تر از نظامی در مخزن الاسرار یا خسرو شیرین و یا لیلی و مجنون، نویسندگان باید افراد دانایی باشند که این حرف‌ها را خوب بفهمند و توضیحاتی پیرامون آن مطلب ارائه کنند. قسمتهایی از کتاب ملامهدی و ملا احمد نراقی- که این پدر و پسر خیلی به اخلاق خدمت کردند- هم مناسب است.

با توجه به گستره; موضوعات اخلاقی و محدودیت­های زمانی دو واحدی درس اخلاق اسلامی، شما چه رویکردی را در تدوین کتاب اخلاق اسلامی توصیه می­کنید؟

کتاب اخلاق اسلامی را می­توان در چند مبحث ارائه کرد. یکی تعریف اسلام است در معنای وسیع آن که تسلیم شدن به فرمان خدا است. بعد ببینیم فرمان خدا از کجا می­اید. فرمان خدا در دو جا ظاهر می­گردد: یکی در فطرت و دیگری در انبیا و اولی به خصوص در انبیا. بنابراین این دو رسول است که باید آنها را معرفی کنیم؛ یكی كتاب بیرون و دیگری كتاب درون؛ یکی پیامبر بیرون و آن دیگر پیامبر درون. این دو و آنچه که در درون ماست- فطرت انسانی- معرفی شود و نشان داده شود که چیست. چیستی اخلاق درونی ما و سپس مطابقت سخن انبیا با این اخلاق درونی را بیان کنیم. آنگاه شیوه­های گوناگون دعوت که در قرآن سه تا است؛ را تبیین نمائیم البته می­توان آن را تا هفت شیوه گسترش داد. یکی روش بیم و امید است؛ بشارت و انذار که در قرآن خیلی آمده است. این برای چه گروهی است؟ بیشتر بر چه سبکی از این استفاده شود؟ دوم، روش بهره‌گیری از تمثیل و قصه و حکایت است که در قرآن حدود 50 تمثیل زیبا هست. از این تمثیل­ها استفاده شود. روش سوم، بیان چگونگی ارتباط میان اعمال و نتایج آن است. تبیین شود که مجازات به دلیل این نیست که کسی کاری را انجام داده است؛ بلکه عین عمل آدمی تبدیل به مجازات می­شود. مثلاً وقتی کسی شراب می­خورد. نمی­ایند او را مست کنند و بگویند چون شراب خوردی، پس ما مستت می­کنیم؛ بلکه چون فرد شراب خورد، خود به خود مست می­شود. چون دروغ گفت در آتش می­افتد، نه این که او را به خاطر عملی در آتش می‌افکنند. روش چهارم، توجه دادن به مفاد و معنای مرگ است و این­که مرگ به هیچ وجه پایان زندگی نیست. «ثم تردّون الی عالم الغیب». در قرآن اشاره نشده است که شما می­میرید، بلکه آمده است که شما می­روید و «الی ربّک یومئذٍ المساق» که باز در ادبیات خیلی می­شود درباره; آن بحث کرد. در قرآن توجّه به مرگ و تمثیلات مربوط به آن، به صورت بهار ظاهر شده است.

از بهار او را دو چشم روشن است

آن­که سر تا پا گل است و سوسن است

آن که چون زنگی بد و سودایی است

وقت مرگش نوبت رسوایی است

این تمثیلات خیلی زیبا هستند. مرگ عبارت است از ظهور آن چه در باطن ماست بنابراین اگر بنا است که بترسیم، باید از خود بترسیم. روش پنجم، توجه دادن به تعالی انسان است تا معلوم گردد که انسان دارای چه جایگاه و مقام بلندی است و خداوند او را در چه مسئولیتی آفریده است. بنابراین اخلاق جزء ذات او و کار بد پایین­تر از شأن اوست. انسان آن قدر شرافت و عظمت دارد که اگر خود را بشناسد بدیهی است دروغ نمی­گوید. بدیهی است ریاکاری و دغل بازی نمی­کنند. روش ششم، نیز روش عشق است. عشق یعنی این­که انسان از خود بیرون شود، نه این که در خود مایه بگیرد. عشق، ایثار، بخشش و هیجان است؛ عشق نوعی پرداخت است نه دریافت. روش هفتم، روش عبادت است. عبادت یک سیستم بسیار مؤثری در اخلاق است. از قدیم هم این مسأله بحث شده است که اگر ما یک احوالی داشته باشیم، آن حالات در اقوالی متجلی می­گردد و آثاری دارد. کارهایی می‌کنیم و صورتی پیدا می­کنیم. البته عکس این هم صادق است: اگر کسی سخاوتمند باشد، می­بخشد و اگر شروع به بخشش هم بکند، رفته رفته صفت سخاوت در او پیدا می‌شود. این­که گفته شده کودکان را از ابتدا با صورت بخشش و خیر آشنا کنید، به تعبیری این حالات در او به وجود می‌آید عبادت هم همین طور است. اگر انسان حالی داشته باشد. در برابر خدا تواضع و تعظیم می­کند. اگر به عبادت هم بپردازد و آن صورت­ها را انجام دهد به تدریج حال عبادت نیز در انسان پیدا می­شود.

به نظر من اگر این هفت روش ملاک قرار گیرد و بحث و تبیین گردد، تمام مسائل اخلاقی را در بر می­گیرد. برای طرح این مسائل فکر می­کنم شما باید بروید سراغ برخی افرادی دانا، که هم عاشق باشند، هم خوش بیان و هم خودشان آراسته به آن اوصاف باشند و از ادبیات نیز خوب بهره بگیرند.

منبع: معارف :: مرداد 1380، شماره 1 


 
 

Things you can do from here:

 
 


__._,_.___


www.yaghin.com
www.yaghin.blogspot.com




Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

No comments:

آرشیو مطالب