پيشكشي به پيشگاه استاد محمد رضا شجريان (سياووش)
ياران گرامي ، شكوفه هاي درودم را بپذيريد كه از بارش بهاري مهرتان ، شكفته است :
بر آن نبودم كه همچون ديگر ياران رنجيده ام ، پژواك گلايه هايي باشم كه فرهنگ ما را نشانه رفته است ، از اين رو تنها به ارجمداري استاد پرداخته ام ، چون بر آن گمانم كه نوشتارهاي آزاردهنده اي كه گاه و بيگاه ، باد مي آورد تنها براي آزار ياران است كه استاد نه با چكامه من افراز ي فرازتر مي يابد و نه با نوشتارهاي گجسته (پاد خجسته ) فرودي ميگيرد .
گو آنكه پاسخگويي و هياهو در اين كشمكش ها را ، به بهره نمي دانم ، اما بر ياراني كه با دانش و بينش خود ، آگاهي هايي ارزشمندي را دهش كرده اند ، جز سپاس پيشكشي ندارم و ايكاشم آنست كه كاش اين ياران ، پيشاپيش ياد واره ها و آگاهي هاي خود را باز مي تاباندند تا افزون بر ماندگاري اين يادواره ها و افزوني شناخت ما بر ارجمندانمان ، آناني را هم كه با پشت ساز ، ساز ميزنند ، اندكي به خود آرد ، گو آنكه هماره دست آويزي هست تا من و شما را به شگفتي وادارد .
بشكفد بنفشه هاي بستان هاتان با باران بهاري
سپاس استاد
جان به جام مي فكند ، اين نغمه خوان
بيش از اين رامم نشد اين واژگان
او سخن از گونه اي ديگر سروش
زان سپهر و نغمه ها از كهكشان
آن سياووش هيزم آتش پريد
اين سياووش ميزند آتش به جان
زنده گردانيد ه او هر چامه اي
چامه گو ها آرزوها زان دهان
مي همي گرديده ، در جامش كهن
مستي مستان فزون و رامش رامشگران
رامش است آواي او ، چونان ني
ساز دل خوش مينوازد خوش زبان
هستي ما رام و خوش كامي فزون
او همي تيمار دل ، آرام جان
مام ميهن خوش بزادست گوهري
بانگ فرهنگ مهان است او نشان
گر سيامك از سياوش چامه گفت
اين گدا و او همي چون خسروان
"سيامك بديعي"
No comments:
Post a Comment