گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Saturday, April 28, 2012

شعری از استاد محمدعلی بهمنی

در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من


در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست
 
اینسان نمی یابی ز من حتی نشان ای دوست
 
من در تو (گُم) گشتم مرا در خود صدا می زن
 
تا پاسخم را بشنوی پژواك سان ای دوست
در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من
سردی مكن با این چنین آتش به جان ای دوست
 
گفتی بخوان خواندم اگر چه گوش نسپردی
حالا لالم خواستی پس خود بخوان ای دوست
من قانعم آن بخت جاویدان نمی خواهم
گر می توانی یك نفس با من بمان ای دوست
یا نه تو هم با هر بهانه شانه خالی كن
 
از من من این برشانه ها بار گران ای دوست
نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت
بیهوده می كوشی بمانی مهربان ای دوست
 
انسان كه می خواهد دلت با من بگو آری

 من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست


استاد محمدعلی بهمنی

No comments:

آرشیو مطالب